کریم بدوی خورشیدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کریم بدوی در سال چهارم جنگ تحمیلی و در سن شانزده سالگی به شهادت رسید.


تولد

[ویرایش]

شهید کریم بدوی خورشیدی (۱۳۴۵ نکا _ ۱۳۶۲ مریوان) متولد روستای زیبای خورشید شهرستان شهید پرور نکا استان مازندران است. کریم بدوی در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش مهتابه گلدوست و پدرش زین العابدین نام داشت.

تحصیلات و خانواده

[ویرایش]

کریم بدوی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع سوم راهنمایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند سوم خانواده بود.

شهادت

[ویرایش]

کریم بدوی در عضویت بسیجی و در لشکر۲۵کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۲/۰۴/۳۰ هجری شمسی در منطقه مریوان شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید بدوی پس از تشییع در زادگاهش خورشید دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

وصیت نامه شهیدکریم بدوی

[ویرایش]

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿آل عمران / آیه ۱۶۹﴾

بنام خداوند بخشنده مهربان که نام او سرچشمه حیات ما است و بنام آن کسی که روح را در قالب ما دمیده و ما هم باید مسئولیتی را که آن قادر توانا بر دوش ما نهاده به نحو احسن اجرا و به مرحله عمل برسانیم این بار مسئولیتی که بر دوش همه ما قراردارد، مسئله جنگ است واین جنگی است که به وسیله ابرقدرتان به ما تحمیل شد و میخواهند به زور ما را به زیر سلطه و به استثمار بکشانند و این وظیفه فرد فرد ما است که اسلحه به دوش بکشیم و در جبهه نبرد کنیم و این کفار از خدابی خبر را از مملکتمان بیرون کنیم و ریشه ظلم را از بیخ و بن در بیاوریم تا دیگر ظلم و ستمی وجود نداشته باشد که ضعیفان را به بند خود اسیر کنند.

من به جبهه میروم وجان وقطره قطره خون خود را در راه اسلام و آرمانم میدهم تا شایدبا این قطره خون نا قابل خود یک قدم مثبت در راه هدف و آرمانم بر داشته باشم،چه معامله ای از ین بهتر که خون بدهی وخون بهایت خدا باشد تا از آتش دوزخ رهایی یابی و فشار قبر نداشته باشی ،خدایا من خجالت میکشم در روز قیامت سرور شهیدان حسین بن علی بدنش پاره پاره باشد و بدن من سالم باشد. بار پروردگارا از تو میخواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم، ضمن اینکه به تمام مقربانت قسمت میدهم که مرگ درخواب را نصیبم نکنی و اگر شهادت را نصیبم کردی بدنم تکه تکه شود که در صحرای محشر شرمنده نباشم"آمین"

وسخنی باخانواده وهم محلی هایم دارم: اول سخنی بامادرم دارم،مادرم چون کوه استوار و ثابت قدم باش جاودانه بمان و از جان خود و فرزندان این آب وخاک حمایت کن. مادرم بیدارباش که شهادت من تو را از دین جان باز نایستاندچرا که هدفمان بالاتر از اینهاست که در راه آن به اینچنین حوادث کوچکی توجهی شود، زینب وار کوله بار مصیبت رابدوش بکش وتادراین دنیای فانی وبی معرفت هستی ازخون شهیدان دفاع کن که آخر تو مادر شهیدی و تو پدر عزیزم ثابت قدم باش و استوار پیش برو گمان مبر که شهدا مرده اند که شهید شاهد است و از دو تا خواهرم آذر و انبیا میخواهم که همچون زینب وار در سوگ من بسوزند و خم به ابرو نیاورندکه اگر یک قطره اشک شما را دشمن ببیند خوشحال میشود، نمیگویم درمرگ برادر گریه نکنیدگریه کنید، ولی درجایی که جز خدا شما را نبیند، و چند کلمه صحبتی با خواهرهای محلم دارم وآن اینکه خواهرم حجاب تو برنده تر ازخون من است ،حجاب اسلامی راکاملا رعایت کنید و خود را بی ارزش نکنید، من امیدوارم که خداوند همه را به راه راست هدایت کند.

اگرشهادت نصیب من شد،مرا در تکیه خورشید دفن کنید و از پدرم میخواهم از سه تا برادرم یکی را عضو سپاه کند تا اسلحه برادرش به زمین نیافتد. دیگرعرضی ندارم خداحافظ. درودبه شیران روز وزاهدان شب. (والسلام)

خدایاخدایا تاانقلاب مهدی خمینی رانگهدار






جعبه ابزار