ناصر ابراهیمی کمیشانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ناصر ابراهیمی در سال هفتم جنگ تحمیلی و در سن بیست و سه سالگی به شهادت رسید.


تولد

[ویرایش]

شهید ناصر ابراهیمی (۱۳۴۲ کمیشان _ ۱۳۶۵ شلمچه) متولد روستای زیبای کمیشان شهرستان شهید پرور نکا استان مازندران است. ناصر ابراهیمی در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش بتول براری و پدرش عباس نام داشت.


تحصیلات و خانواده

[ویرایش]

ناصر ابراهیمی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع دیپلم تجربی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار در سال/۱۳۶۱ ازدواج نمود و از ایشان سه فرزند (یک پسر؛ دو دختر) به یادگار مانده است.


شهادت

[ویرایش]

ناصر ابراهیمی عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در لشکر ۲۵ کربلا ؛ گردان مالک اشتر ؛ گروهان ثار الله به اسلام خدمت می کرد. ایشان در طول دفاع مقدس در مناطق و عملیات های بسیاری شرکت داشته و بارها مجروح گردیده در یگان حفاظت ؛ یگان رزم و یگان های دیگر خدمت کرده و آموزش های حفاظت و موشک سام و... دیده. ناصر ابراهیمی در گروهان ثار الله فرمانده دسته بودند که در ۱۳۶۵/۱۱/۱۲ هجری شمسی در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید ابراهیمی در مورخه ۱۳۷۳/۱۲/۱۴ پس از سال ها مفقودالاثر بودن تشییع و در زادگاهش کمیشان دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.


وصیتنامه شهید ابراهیمی

[ویرایش]

پس از درود و سلام بر مهدی موعود و نائب بر حقش پیر جماران خمینی کبیر و سلام بر سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام و به روان پاک شهدای گلگون کفن صحرای کربلا تا کربلائی ایران این چند نکته به عنوان وصیت نامه می نویسم.
امت حزب الله و مسلمان و شهید پرور خدا را شکر کنید که امام عزیز را برای ما فرستاد تا توانست انقلابی عظیم در جهان به وجودآورد.و در ایران رژیم ۲۵۰۰ ساله پهلوی خائن را نابود کنند. پس ای قادر توانا چگونه بخاطر این نعمت تو را شکر گوئیم. امت حزب الله و شهید پرور و روحانیون عزیز را دوست بدارید چون اینها نور چشمان این سرزمین هستند و همانطور که امام عزیزمان گفتند . کشور بدون روحانیت مانند کشور بدون طبیب است. و ای مردم شهید پرور نکا مخصوصا اهالی روستای کمیشان از اختلافات دوری کنید و به ریسمان خدا چنگ بزنید و از هم جدا نشوید و در نماز جمعه شرکت کنید و صف های خود را فشرده تر کنید و این را بدانید که شرکت در نماز جمعه مشت محکمی بر دهان مزدوران شرق و غرب می باشد.
ای خدای مهربان دوست دارم سرباز امام زمان باشم و در راه تو جهاد نمایم و در راه تو کشته شوم چون خدای بزرگ یک جان به انسان داد. چه بهتر که در راه تو باشد تا جاویدان در راه تو باقی بماند. خدای بزرگ دوست دارم به من آن قدرتی دهی که در جبهه تا آخرین قطره خونم با مزدوران شرق و غرب بجنگم و در آخر در این راه به خاکستر تبدیل شوم و خاکسترم در جبهه ها پراکنده شود تا شاید از این راه گناهانم را ببخشی. چون بنده حقیر و گناه کار تو هستم و برای تو جان خواهم داد. خدا به فرمان تو از خانه و کاشانه و زن و فرزند خود گذشتم و به راه تو رسیدم و حرکت کردم چه راه پر فراز و نشیبی اما نمی دانم به مقصد خواهم رسید یا نه؟
مادرم، امام خمینی حسین زمان‌ ماست و تو مانند ان شب های تاریک که من در گهواره بودم و مرا شیر می دادی مانند ان شب ها قلبت را متوجه خدا کن و او را دعا کن و بعد از شهادتم برایم گریه نکن چون امانتی بودم که خداوند نزد تو سپرد و از تو این امانت را پس گرفت و مادرم شکر کن که در امانت خود خیانت نکردی و لباس سیاه را از تن برکن چون دشمن از این لباس خوشحال خواهد شد.
همسرم تو مانند دیگر همسران شهدا صبور باش و فرزندانم را خوب تربیت و به جامعه تحویل بده و جنازه ام را درکنار شهدای روستای کمیشان دفن کن و به پدر و مادرت بگو برایم گریه نکنند و افتخار کنند. که اولین دامادشان در راه خدا کشته شد و بگو که آنها همچون پدر و مادر برای من بودند.
مراسم عزاداری مرا سبکتر برگزار کنید و از خرجها و مراسمهای اضافی دوری کنید و پول این مراسم ها را به جبهه ها بدهید. و در آخر خانواده ام و ای دوستان و آشنایان تمام سختی ها و رنج ها و غریبی ها که در زندگی ما بود. همانطور که ملای متقیان علی علیه السلام می گوید تلخی دنیا شیرینی آخرت و شیرینی آخرت تلخی دنیا پس صبر پیشه کنید و امام عزیز این پیر جماران را دعا کنید .شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید و مرا حلال کنید حلال کنید و برادرم اکبر بخشنده این وصیت را برای همه بخواند.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.






جعبه ابزار