عبدالعلی رستمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدالعلی رستمی در سال هشتم جنگ تحمیلی و در سن شانزده سالگی به شهادت رسید.
[ویرایش]
شهید عبدالعلی رستمی کمیشانی (۱۳۵۰ نکا _ ۱۳۶۷ شلمچه) متولد روستای زیبای
کمیشان شهرستان شهید پرور نکا
استان مازندران است. عبدالعلی رستمی در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، مادرش کبری نامی و پدرش غریب علی نام داشت.
[ویرایش]
عبدالعلی رستمی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع اول راهنمایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند ششم خانواده بود.
[ویرایش]
عبدالعلی رستمی در عضویت
پاسدار افتخاری در
لشکر ۲۵ کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۷/۰۳/۰۴ هجری شمسی در منطقه
شلمچه شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.شهید رستمی
مفقود الاثر هستند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
[ویرایش]
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿سوره انفال / آیه ۷۴﴾
آیه ای را که انتخاب کردم آخر سوره مبارکه انفال است ،خداوند تبارک و تعالی در قران میفرماید : و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقیاند؛ برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزی شایستهای است.
آری هجرت دو شکل داردکه شکل اول آن به مراتب مهمتر از شکل دوم آن است،شکل اول هجرت مبارزه با نفس و مبارزه با شیطان درونی است، شکل دوم آن مبارزه با طاغوت است. هجرت با تمایلات درونی دراحادیث به
جهاد اکبر تعریف شده است زیرا وقتی که انسان خودش را ساخت و با هواهای نفسانی خود مبارزه کرد آنوقت راحت تر و بهتر می تواند با دشمنان بیرونی و خارجی مبارزه کند،نباید در این راه انسان به خودش تردید بخرج دهد. باید آنقدر صبر و استقامت و پایداری از خودمان نشان بدهیم تا اینکه ریشه تجاوز و فتنه در منطقه و جهان خشکانیده شود. امروز بر همه ما توسط رهبر کبیرانقلاب اسلامی تکلیف شده که از نظام جمهوری اسلامی که با خون ده ها هزار شهید و صدها هزار جانباز آبیاری گشت تا آخرین نفر و آخرین نفس بجنگیم.
آری بدنبال شهادت برادرم
نادعلی رستمی و برادران دیگر بر خود واجب و لازم دیدم که با راهیان کربلای هفت به جبهه اعزام گردم تا میتوانم جای برادرم را پر کنم که از برادرم میخواهم که اگر دیدند من به این راه رفتم چون راه
امام حسین بود که تسلیم ظلم نشوم ،پس تو ای برادرم بهتر بدان که من به راه اسلام رفتم و شما ای خواهرانم:حجاب تو وقار توست و وقار تو از خون گرم من بالاتر است و با رعایت حجاب خود را ادامه داده که راه تمامی شهدا است همچون خون برادران تو است،از دوستان و آشنایان میخواهم که اگر اذیت و آزاری کردم مرا ببخشند و راه اسلام و ایمان را پیشه خود قرار دهند.
