شعبان اصغری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شعبان اصغری در سال هشتم جنگ تحمیلی و در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسید.


تولد

[ویرایش]

شهید شعبان اصغری (۱۳۴۲ نکا _ ۱۳۶۷ شلمچه) متولد روستای زیبای لایی پاسند شهرستان شهید پرور نکا استان مازندران است. شعبان اصغری در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش نجیبه قلیان و پدرش احمد نام داشت.


تحصیلات و خانواده

[ویرایش]

شعبان اصغری در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع چهارم ابتدایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار متاهل و فرزند پنجم خانواده بود.


شهادت

[ویرایش]

شعبان اصغری در عضویت بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۷/۰۳/۰۴ هجری شمسی در منطقه شلمچه شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.پیکر پاک شهید اصغری پس از سال ها مفقودالاثر بودن در سال/۱۳۷۴ تشییع و در زادگاهش لایی پاسند دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

وصیتنامه شهید اصغری

[ویرایش]

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. با عرض ادب به محضر مقدس یگانه منجی عالم بشریت آقا امام زمان و سلام و درود فراوان بر نائب برحقش رهبر ایران زمین خمینی کبیر و سلام بر ارواح پاک و طیبه شهیدان صدر اسلام تاکنون و سلام بر سنگر نشینان خدا جوی و مبارزان طلیعه نور علیه ظلمت و سلام بر ملت شهید پرور ایران. اینجانب شعبان اصغری فرزند احمد وصیت نامه خود را آغاز میکنم.

به نام آنکه جسم ها را جان داد و خودش حافظ و ناظر آن می باشد و هر لحظه که خود می خواهد جان ها را می ستاند و به نام آنکه حق و باطل را آفرید تا بندگانش را بیازماید و به نام آنکه اسلام را آفرید و به نام آنکه پیامبران را آفرید تا راه سعادت را بر انسانها نشان دهند و به نام آنکه امامان را آفرید تا حلال مشکلات مسلمین باشند و به نام آنکه قیام را آفرید و به نام آنکه امام حسین را آفرید به راستی چه زیباست کربلای حسینی، کربلائی که به انسان راه سعادت را نشان میدهد و به انسان می فهماند که مرگ خونین بهتر از ننگ می باشد مرگ خونین که نام دیگر آن شهادت است و راستی چه شیرین است شربت شهادت و این شربت نصیب هر کس نمی شود به جز بندگان مخلص و خالص خدا و اگر این شربت شهادت نصیب بنده شد مرا در زادگاهم روستای پاسند در کنار شهدای به خون خفته اسلام قرار دهید و بر مزارم گریه و زاری نکنید و سیاه نپوشید زیرا که دشمن به دنبال همین لحظات حساس میگردد.

و از پدر و مادر گرامی و عزیزم حلالیت میطلبم و از اینکه برای شما فرزندی خوبی نبودم امیدوارم به بزرگواری خودتان بنده را عفو نمایید و یک سفارش هم به برادرانم دارم برادران اسلحه مرا بعد از مرگم به زمین نگذارید تا دشمن بفهمد که هر چه ما را بکشند ملت ما بیدارتر میشود و تا آخرین قطره خون خود می جنگد و سازش نمی پذیرد خواهرانم و همسرم حجاب اسلامی را رعایت کنید و با حجاب خود مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و ابر جنایتکاران دوران بزنید. برادرم و خواهرم امام را تنها نگذارید و سعی کنید اشک شما را دشمن نبیند. امت مسلمان و برادر حزب الله میادین جنگ را هر چه فشرده تر پر کنید و صدای هر ضد اسلامی در گلو خفه کنید نماز مرا حاج آقای محمدی لائینی بخواند و سخنرانی بنده در روز سوم حاج سید صابر جباری امام جمعه محترم مردم بهشهر و سخنران هفتم حاج سید رسول حسین کوهستانی نماینده امت حزب اله بهشهر و نكاء و حومه باشد به امید زیارت کربلای حسین و قدس عزیز اگر شهادت نصیبم شده زمین و همه زندگی خانه ام را بفروشید هر کس را بدهکارم بدهید و باقیمانده را خرج بنده و مسجد روستای لائی پاسند نمایید. وصی من مادرم و ناظرم خواهر بزرگوارم حوا می باشد. والسلام على من التبع الهدی.







جعبه ابزار