گل بابا قربانزاده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گل بابا قربان زاده در
رسته اداری و
رسته توپخانه به اسلام خدمت می کرد که در سال سوم جنگ تحمیلی و در سن بیست و یک سالگی به شهادت رسید.
[ویرایش]
شهید گل بابا قربانزاده (۱۳۴۰ نکا _ ۱۳۶۲ جفیر) متولد روستای زیبای
گل خیل شهرستان شهید پرور نکا
استان مازندران است. گل بابا قربانزاده در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، مادرش زینب صدری گلخیلی و پدرش جعفر نام داشت.
[ویرایش]
گل بابا قربانزاده در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع سوم دبیرستان با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند ششم خانواده بود.
[ویرایش]
گل بابا قربانزاده عضو رسمی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در
لشکر۲۵کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۲/۰۱/۱۵ هجری شمسی در منطقه
جفیر شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.پیکر پاک شهید قربان زاده پس از تشییع در زادگاهش گل خیل دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
[ویرایش]
هم اكنون كه اينجانب علي روشن "گل بابا قربانزاده" متولد۱۳۴۰ ساكن روستاي گل خيل ، سعادت آن را يافتم تا بتوانم به ياري پروردگار در كنار ساير برادران در سنگر جهاد براي پيكار با دشمنان اسلام و انسانيت به نبـرد بپــردازم .ودِيني را كه در قبـال انقـلاب اسلامـي بــر دوش داشته ام بتوانم بـه نـحو احسن اداء نـمايم لـذا گـام در راهـي برداشته ام كه سرور شهيدان
حسین بن علی معلم بزرگ شهادت به ما آموخت كه مشتاق آزادي او اسارت اين دنياي زود گذر و پرواز در فضاي لايتناهي ايمان براي شتافتن به لقاءالله باشم . در اين راه با اسلحه شهادت زنجيرهاي بندگي را گسيخته و اسماعيل وار ، وارد قــربـانگاه عشق الهي جان باختنم تا به سعادت ابدي نائل آيم .
خدايا ! اينك به ياد تو و به منظور احياي دينم و تداوم انقلابم به جبهه مي روم ، نه به خاطر
انتقام يا نام و مقام . خدايا ! از تو مي خواهم كه توفيق شهادت را نصيبم كني . مرگ پر افتخاري كه تنها آرزوي من است . به خدا قسم سعادت خود را در شهادت خويش مي بينم . شايد لايق شهيد شدن نباشم ، زيرا كه
شهید مقام والايي دارد و من فردي گناهكارم. خدايا ! عشق به يگانگي در من رشد كرده است و به سوي تكامل مي رود .الهي ! ميدانم كه كرم و فيض و بخشش تو نسبت به تمام بندگانت بسيار است ، از تو مي خواهم كه فيض و كرمت را متوجه عمر رهبر نمايي و به ايشان عمر طولاني عطا نمايي تا مستضعفين جهان بتوانند در سايه اين عالم مبارز رشد نمايندو شيطان ها را نابود سازند .
پـدر و مادر عزيزم ، ما امانتي هستيم نزد شما ، فكر نكنيد صاحب اصلي من شما هستيد، صاحب اصلي من پروردگار است ، شما امانت دار او هستيد ، صاحب امانت هر وقت آمد و امانتش را خواست بايد بدون درنگ آن را تحويل بدهيد .پدر و مـادر مهربانم از شما مي خواهم در صورتي كه من شهيد شدم ، جامه سياه برتن نكنيد ، و براي من ماتم نگيريد ، زيرا كه اين راه را خود انتخاب كرده ام، و به سويش رفتم و سرانجام به آرزوي ديرينه خود كه همان شهادت است رسيدم و هم اكنـون در نـزد معشوقـم هستم چـه گـوارا و چـه خـوب و شيرين است ، شريت شهادت . شهادتي كه در راه مبارزه حق بر باطل و به فرمان امام امت زعيم عاليقدر
خمینی بت شکن باشد . از ملت رزمنده بزرگ خواهانم كه فقط خط الله و راه روح الله را ادامـه دهنـد. كه تنها راه سعادت فقط همين است .با اين كه مي دانيم فرمانده كل قوا امام زمان مي باشد ، ديگر ه غم و گرفتاري داريم كه بتوانيم تمامي ابرقدرت هاي شرق و غرب و نوكران
استعمار را با وسيله مكتب الهي از بين ببريم ، و حكومت الله را برروي كار بياوريم . اي ملت اسلام ، اي ملت ايران هرگز فريب منافقين و روشنفكران غرب زده و شرق زده و فتنه جويان و مفسدان را نخوريد و روحانيت مبارز و اصيل و در خط
ولایت فقیه را حامي باشيد .
پدر و مادر، برادران و خواهران عزيزم ، از اين كه نتوانستم به وظيفه خود نسبت به شما عمل نمايم ، اميدوارم بنـده را مــورد عفو قرار داده و از من راضي باشيد . در پايان از شما خانواده ي عزيزم مي خواهم كه لباس هاي بنده را بعد از شهادت بـــراي
جنگ زدگان و كتاب هاي بنده را براي رزمندگان اسلام و مقدار پول موجودي بنده را به
حساب ۱۰۰ امام واريز نماييد .