• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مهدی ساوخی درمی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دوازدهم اسفند ۱۳۴۴، در روستای درم از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند دوم خانواده بود. مادرش ربابه بخشی و پدرش علیجان نام داشت. پنجم ابتدایی را در روستای درم خواند و سپس در حورزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام شهرستان نکا به مدت چهار سال مشغول تحصیل علوم دینی شد. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در رسته مهندسی با تخصص تخریب‌چی و غواص در جبهه حضور یافت. قبل از شهادت هشت بار به منطقه اعزام شد، در عملیات کربلای یک تخریب‌چی بود و در عملیات والفجرهشت به عنوان غواص شرکت کرد، در کربلای پنج نیز آر‌پی‌جی‌زن بود. هشتم بهمن ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت تیر مستقیم کالیبر ۵۰ در بیست سالگی خلعت شهادت پوشید. پیکرش یک سال و پنج ماه در منطقه جا ماند و مفقودالاثر بود. پنجشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۶۷ از مقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه شهید حسین واحدی اطربی تشییع و در زادگاهش درم دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید ساوخی

[ویرایش]

سپاس بیکران خداوند یکتا را که در جهاد را بر روی ما گشود و به ما هستی بخشید تا نثار مکتبمان کنیم. درود بر پیامبران بزرگ الهی ، بویژه پیامبر بزرگ اسلام کـه مـا را بـه نـور ایمان هدایت فرمود و چگونه زیستن را به ما آموخت. درود بر شهیدان تاریخ پر فراز و نشیب ایران که برای استقرار مكتـب ســـرخ تشیع علوی و تمامیت ارضی خود جهاد کردند و تن به ذلت ندادند و با خون خویش وضو ساختند و یـر سـجاده خاک به نماز ایستادند. درود بر امام خمینی ، این نور الهی تابیده بر زمین و ایـــن روح خروشـــان الله که با قیام پیامبر گونه خویش ما را به خویشتن اسـلامیمان باز گرداند و از اسارت چند ساله طاغوت رهایی بخشید و می رود تا پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را بر بلندترین قله گیتی به اهتزاز در آورد. درود بر امت مسلمان و انقلابی که به زودی وارث زمین شده و مدال افتخار و سرافرازی را از دستان مبارک حضرت مهدی دریافت خواهند داشت. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا هر روز عاشورا و هر زمینی کربلاست براستی صبح نزدیک است و خط سرخ حسین تا قیام مهدی ادامه دارد.

پدرم ، آن چه که می تواند گلوی تشنه ی مرا سیراب کند ، شهادت است. پدر و مادر خوبم ، آن چه که بیش از اندازه روح را شکنجه می دهد ، ناراحتی و گریه و زاری شما در قبال نبودن من است ، اگر می خواهید شاد و خوشحال باشم ، از شما می خواهم : صبور و بردبار و شکیبا و خوشحال بوده و افتخار کنید و خدای را شکر و سپاس بیکران بگذارید که چنین فرزندی را با تلاش و کوشش و زحمات فراوان بدینجا رساندید. پدرم ، شاید من اولین حرکت را در خانواده آغاز کردم ، شما هم بقیه فرزندانت را با توجه به این که مسئولیت سنگینی در قبال خاک وطن ، دین و مکتب و آیین و آرمان و هدف و عقیده ات و انقلاب بر گردن توست دین خود را اداء کن . پدر و مادرم ، روز امتحان الهی ، فرا رسید، بی درنگ به جهاد برخیز ، یکسره با تلاش و کار بیشتر و تولید بیشتر و با اتحادتان ، پشتوانه محکمی برای این انقلاب خونبار اسلامیمان باشید . مادر، آیا می توانم صحبت تو را که همچون آتشی در زیر خاکستر نهفته است، فراموش کنم. مادر، من جایگاهی می روم که همه می روند، به آن جایی می روم که آغاز زندگی جاوید است. مادر ، می دانم صحبت های تو را با چه زبانی بر روی کاغذ بیاورم و از شما و پدر زحمتکشم تشکر کنم. نظرم در مورد جنگ ایران و عراق ، این می باشد که جنگ فوق باید تا محو و نابودی کامل رژیم بعثی صدام کافر ادامه یابد تا یک حکومت مردمی / اسلامی از طرف ملت مسلمان و قهرمان عراق بر سر کار آید . این جنگ ما ، در واقع با آمریکا و عوامل مزدورش _ بویژه دولت بعث عراق _ در منطقه می باشد .

برادر بزرگوارم هادی جان، از شما می خواهم تلاش گسترده ای را جهت ساختن اعضای خانواده ، چه از نظر فکری و عقیدتی ، آغاز کرده و ادامه دهنده ی را هم باشید . پدر و مادر ، شما زحمات و سختی ها و مشکلات فراوانی را متحمل شدید تا ما را بدین سن و سال رسانیدید و من اولین فرزند شما هستم که در این راه گام بر می دارم ، این طور نتیجه و ثمره عمر و زحمات شما باعث افتخارتان می باشد و باید افتخار کنید، نه این که ناراحت باشید . پدر و مادر عزیزم ، من شما را معتقد به اسلام می دانم و مسلمان همـه خود را برای خدا می داند و در راهش خود را فدا می کند. زندگی را عقیده و جهاد در راه خدا می داند و شهادت و مرگ را آغاز زندگی خود قرار می دهد پس بیایید از تمام فرزندانتان بخواهید تا در این راه گام بردارند و ادامه دهنده ی راهم باشند . در این راه برای شما از خداوند بزرگ آرزوی صبر و استقامت و موفقیت و پیروزی را دارم . با توجه به این که تاریخ سراسر نزاع حق و باطل است و قرآن آینده ی تاریخ راچنین پیش بینی می کنـد کـه حـق بـر باطل پیروز است . به خواست خدا وعده ی ما عاشورا ، اگر در این ماموریت، نمردم و زنده ماندم خودم به زیارت کربلا خواهم رفت، سفری هم به تمام شهرهای عراق خواهم کرد کاظمین ، بغداد ، کربلا ، سامرا ، نجف و اگر کشته شدم از شما می خواهم که در عوض مــن بــرای زیارت کربلا و از آن جا هم به دیگر شهرهای عراق بکنید و اگر شهید شدم بر روی قبر من زیارت عاشورا بخوانید . چون من خیلی به آقا ابا عبدالله الحسين آرزو داشتم و دارم . من که از نزدیک آقا و رهبرمان امام خمینی را ندیدم شما اگر به دیدار آقا رفتید ، به تمام رهنمودهای امام گوش فرا دهید و عمل کنید . پدر و مادر، برادران و خواهران خوبم از این که با شما و در کنار شما نیستم ، مهم نیست . مهم آن است که همه مان در راه هدفمان باشیم و از نظر مکان ، هر کجا که باشیم، مهم نیست . مکان مطرح نیست بلکه در راه هدف بودن مهم و مطرح است. راستی ، نماز مرا امام جمعه محترم نکا حاج آقا بیانی بخوانند و در نبـــود ایشان حضرت آیت الله محمدی بایکلایی بخوانند و مرا در قبرستان محل دفن نمایید. در پایان از خداوند متعال برای شما سلامتی و اجر خواستارم .






جعبه ابزار