• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عراق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عراق، همسایه غربی ایران است که هشت سال کشورمان را درگیر جنگی نابرابر و تمام عیار کرد. کشور عراق با وسعت ۴۳۸ هزار کیلومتر مربع یکی از کشورهای خاورمیانه است که با ترکیه و سوریه از شمال، اردن از غرب و عربستان سعودی و کویت از جنوب هم مرز است و کرانه باریکی به عرض ۵۸ کیلومتر با خلیج فارس دارد. بخش اعظم خاک این کشور را شن زارهای داغ پوشانده است. عراق، هوایی گرم دارد که در نواحی مرکزی، گرم و مرطوب و در مناطق غربی، گرم و خشک است. در نواحی شمالی نیز، هوای معتدل کوهستانی دارد. دو رودخانه بزرگ دجله و فرات از شمال به این سرزمین وارد می شود و در جنوب به خلیج فارس می ریزد. ۴۰ درصد از جمعیت ۳۲ میلیون نفری عراق را چادرنشینانی تشکیل میدهند که در صحرا زندگی می کنند. عراق یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان است و سالیان طولانی، اولین تولید کننده خرما در جهان بود. گندم، جو، نیشکر و مرکبات، مهم ترین تولیدات این کشور در بخش کشاورزی است. قدیمی ترین نامی که برای عراق امروزی به کار رفته، «سومر» است که از هزاره پنجم تا هزاره سوم قبل از میلاد، نام دولت و ملتی در جنوب عراق کنونی بوده است. پس از آن به ترتیب دولتهای آكد، در مرکز و جنوب، آشور در شمال، و بابل در جنوب آن تأسیس شد و به همین دلیل به قسمتهایی از آن، مملکت آكد، مملکت آشور و مملکت بابل نیز گفته اند. همچنین از آن رو که دو رودخانه پر آب دجله و فرات در این سرزمین جریان داشته است، آن را بین النهرین هم می خواندند. از دیگر نامهای این کشور می توان به عراقان، سواد، سورستان (نامی که ایرانیان باستان بدان نهاده بودند) و عرافین نیز اشاره کرد. اما کلمه عراق، پس از فتح ایران به دست مسلمین، وضع و رایج شد. زیرا اعراب به قسمت شمالی بین النهرین که، کوهستانی است، جزیره می گفتند و قسمت جنوبی آن را که به صورت دشت است، عراق می خواندند که در منابع قدیم از آن به «سواد» یاد میشد.

عراق، ده استان دارد و از مهم ترین شهرهای آن می توان با بغداد (پایتخت)، بصره ، موصل ، کرکوک ، نجف ، کربلا ، کاظمین و سامرا اشاره کرد. عراق همواره جزیی از قلمرو دولتهای ایرانی، عربی و عثمانی بوده است، کشور سومر، حدود سه هزار سال قبل از میلاد در این سرزمین تشکیل شد و از پس آن، امپراتوری بابل آمد. در حدود ۱۳۵۰ قبل از میلاد، بابل تحت سلطه امپراتوری آشور قرار گرفت و در نیمه قرن ششم قبل از میلاد، به دست ایرانیان افتاد و تا هزار سال بعد در قرن هفتم میلادی که اسلام به ایران وارد شد، عراق نیز به دست مسلمانان افتاد. در ۱۴۱ ق، منصور دوانیقی یکی از خلفای عباسی، در کنار رود دجله و بقایای شهر قدیمی بابل، شهری بنا نهاد و آن را «مدينة السلام» خواند و پایتخت حکومت خویش قرار داد. تا پیش از آن، شام، مرکز خلافت اسلامی بود. این شهر را که بعدها «بغداد» نامیدند، به صورت دایره کامل ساختند که با دیوار اصلی و برجهای مدور و خندق احاطه میشد. در دوران خلافت عباسیان بغداد نه فقط مرکز سیاسی دنیای اسلام، بلکه مرکز فرهنگی ایران بود و خاندانهای ایرانی برامکه و بنی سهل، برای مدتی دراز، عالی ترین مناصب دستگاه خلافت عباسی را بر عهده داشتند. از اواسط قرن دوم هجری، علما و استادان دانشگاه جندی شاپور که بزرگترین مرکز علمی ایران بود، به بغداد منتقل شدند و به تعلیم دروس عالی بویژه پزشکی پرداختند و در زمان منصور دوانیقی و پیش از بنای شهر بغداد، نوبخت، دانشمند و ستاره شناس ایرانی، نقشه شهرسازی آن را ترسیم کرد و سالها بعد، محمدبن زکریای رازی ، حکیم و شیمیدان شهیر ایرانی، در اواخر عمر خود، ریاست بیمارستان بغداد را بر عهده داشت و خواجه نظام الملک در ۴۵۹ ق، نظامیه بغداد، از بزرگترین دانشگاههای جهان اسلام را افتتاح کرد. این در حالی است که در زمان حکومت دیلمیان در قرن پنجم هجری، زبان فارسی در بغداد و تمام بین النهرین رواج کامل یافت.

بغداد تا پنج قرن، مرکز حکومت خلفای عباسی بود تا در ۱۲۵۸ م به دست مغولها افتاد و بر آن سرزمین حکمراندند. چند قرن بعد، عثمانیها، عراق را در ۱۵۳۴ م به تصرف خود در آوردند و تا اوایل قرن بیستم جزو قلمرو امپراتوری عثمانی بود. در جنگ جهانی اول، این سرزمین به تصرف نیروهای انگلیسی در آمد و با شکست و تجزیه عثمانی، بنا به مصوبه جامعه ملل، عراق تحت قیمومیت انگلستان قرار گرفت و آنها نیز در ۱۹۲۱ م، امير فيصل، پسر شریف حسین، فرمانروای دست نشانده خو را در سرزمین حجاز به پادشاهی بر عراق برگزیدند و نام کشور تازه را عراق نهادند. وقوع نهضت مشروطیت در ایران، مقدمه ای بر حرکت فکری با محوریت علمای عراق بر ضد استعمار و اشغال این کشور به دست انگلیس شد. این اقدامات سالها عراق را دستخوش تحولاتی گسترده کرد و اشغالگران را مجبور به پذیرش استقلال عراق نمود. با این حال انگلیس دست از تلاشهای خود برنداشت و با حیله ناسیونالیسم عربی سعی در ایجاد اختلاف میان مسلمانان بویژه شیعیان عراق داشت و زمینه ساز کودتاها و درگیریهای قومی و قبیلهای وسیعی در این کشور گردید.

کشف نفت در این سرزمین، استقلال ظاهری عراق را که در ۱۹۲۳م به دست آمده بود، همچنان به دست انگلیسیها و در پی آنان، امریکاییها و فرانسویها متزلزل کرد و آنان را به چپاول گشاده دستانه منابع ملی این سرزمین مشغول ساخت. حکومت پادشاهی در عراق تا ۱۹۵۸ م ادامه یافت و با کودتای نظامی عبدالکریم قاسم ، از بین رفت و از آن پس حکومت جمهوری در عراق یکی پس از دیگری با کودتاهای خونین تغییر می یافت تا اینکه در ۱۹۶۷ م احمد حسن البکر به قدرت رسید و حزب بعث، زمام امور را در این کشور به دست گرفت و جمهوری دمکراتیک خلق عراق تشکیل شد. از همان ابتدا، صدام حسین به عنوان معاون رئیس جمهور، عملا قدرت را در اختیار داشت و در ۱۹۷۹م در اقدامی شبیه به کودتا، خود به ریاست جمهوری رسید و پست نخست وزیری و ریاست شورای فرماندهی عراق را همزمان بر عهده گرفت.

عراق قرنها تحت قلمرو حکومت ایران قرار داشت و پس از تسلط عثمانیها بر آن سرزمین، همچنان روابط میان مردم دو کشور ادامه داشت بویژه به دلیل علاقه مندی ایرانیان به خاندان پیامبر گرامی اسلام که بارگاههایشان در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا پراکنده بود، بسیاری از ساکنان شهرهای کربلا و نجف را ایرانیان مجاور تشکیل میدادند و بخش عمده ای از اقتصاد این کشور را تجار و بازرگانان ایرانی اداره می کردند. با این حال، نمایندگی سیاسی ایران در بغداد، ابتدا در دربار حکومت عثمانی و در برخی دیگر از شهرهای عراق مثل بصره و کربلا با عناوینی مختلف همچون کارپرداز و کنسول فعالیت می کرد و پس از استقلال عراق، در سال ۱۹۲۹ م / ۱۳۰۸ ش به سفارت تبدیل شد. در برابر نیز، سفارت عراق در تهران به سال ۱۳۱۰ ش / ۱۹۳۱ م گشایش یافت. با ورود انگلستان به این منطقه و تشکیل عراق مستقل، بنای اختلافات میان کشورها و ملتهای خاورمیانه اسلامی نیز نهاده شد که قدیمی ترین اختلاف دو کشور بر سر مالکیت بر اروندرود که عراقیها آن را شط العرب مینامند و نیز حق کشتیرانی بر آبهای این رودخانه پرخروش مرزی بود. در ۱۹۳۷ م /۱۳۱۶ ش قراردادی بین دو کشور با میانجی گری بریتانیا منعقد شد و اختلافات به ظاهر پایان یافت؛ اما در ۱۹۶ م / ۱۲۴۸ ش، دولت ایران این قرارداد را که با موافقت نامه های مرزی پیشین همخوانی نداشت، یک جانبه و تحمیلی از سوی بریتانیا خواند و آن را باطل اعلام کرد.

از این پس، مسئله کردهای عراق و روابطشان با دولت ایران، حضور شیعیان ایرانی در عراق، وجود عرب زبانان در خوزستان و افزون بر اینهاء تشنج ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل که رژیم پهلوی از حامیان اسرائیل به شمار می رفت، دامنه اختلافات دو کشور را گسترش داد.

این اختلافات که تا مهر ۱۳۵۲ ش روابط دو کشور را در تیرگی فرو برده و به علت برخی درگیریهای مرزی قطع شده بود به درخواست عراق از سر گرفته شد. این رابطه دیری نپایید که در ۲۱ بهمن همان سال با نبردهای خونین مرزداران دو کشور که ۴۱ کشته و ۸۱ زخمی بر جای گذاشت و مطبوعات ایرانی از آن به عنوان یکشنبه خونین یاد کردند، دوباره تیره شد و با قطعنامه ۲۴۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد، فروکش کرد. اگرچه برخوردهای مرزی دیگری در سال ۱۳۵۳ میان دو کشور رخ داد اما در آخرین ماه سال، در جریان اجلاس سران کشورهای صادر کننده نفت - اوپک در الجزایر، با تلاشهای هواري بومدين، رئيس جمهور آن کشور، مذاکراتی بین محمدرضا پهلوی، شاه ایران و صدام حسین، معاون رئیس جمهور عراق ترتیب یافت که در پایان، دو طرف توافق کردند تا اختلافات خود را از راههای صلح دوستانه حل و فصل سپس اعلامیه مشترک الجزایر منتشر شد که در آن طرفین توافق کرده بودند:
۱ـ مرزهای آبی خود را براساس خط تالوگ (عمیق ترین نقطه بستر رودخانه) تعیین کنند.
۲ـ در مرزهای خود، کنترلی مؤثر به منظور قطع هر گونه رخنه و نفوذی که جنبه خرابکارانه داشته باشد، اعمال کنند.
۳ـ پیوندهای همسایگی و دوستی سنتی را از طریق تماسهای دائمی تجدید نمایند.
۴- علامت گذاریهای مرزهای زمینی براساس توافقات دوجانبه ۱۹۱۳ م و م و ۱۹۱۴ م انجام گیرد.

از آن پس، روابط دوجانبه رو به بهبود رفت و راه زائران ایرانی برای سفر به عتبات باز شد. این مسیر، راهی بود برای ارتباط بیشتر مردم با رهبر در تبعیدشان، امام خمینی که از ۱۳۴۴ ش مجبور به اقامت در نجف شده بود. بهبود روابط سیاسی دو دولت، منجر به ایجاد فشار مضاعف بر رهبر انقلاب اسلامی شد و رژیم شاه از حکومت عراق خواست تا فعالیتهای امام خمینی را محدود سازد. اعمال فشار بر امام در مهر ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی مردم ایران سیر صعودی خود را طی می کرد، ایشان را وادار به ترک عراق نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران صدام حسین با شبه کودتایی علیه حسن البکر در عراق، خود به ریاست جمهوری رسید و در پی ترمیم قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و تعیین مرزهای جدید زمینی با ایران بر آمد، ادعایی که هدف اصلی آن، سرنگونی حکومت نوپای جمهوری اسلامی و بازگرداندن ایران به دوره گذشته بود. از این رو بزودی جنگی تمام عیار را در اول ۱۲۰۰ كیاومتر مرز با ایران رقم زد و در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با حمله هواپیماهای جنگی عراق بر فراز شهرهای ایران و بمباران مناطق متعدد کشور، رسمیت یافت.

عراق با استعداد دوازده لشکر مجوز نظامی و چهل میلیارد دلار ذخیره ارزی به امید فتح چند روزه خوزستان، با همکاری شماری از کشورهای عربی از جمله همسایگان ایران در حاشیه خلیج فارس، امریکا، شوروی و بسیاری از کشورهای اروپایی و آفریقایی، طی هشت سال نبرد با ایران، بدون دستیابی به کمترین هدف اعلام شدهاش در ابتدای جنگ، متحمل خسارتهای فراوانی شد و البته خسارتهای بیشماری نیز بر ایران تحمیل کرد. اما این کشور در پایان جنگ به یکی از بدهکارترین کشورهای خاورمیانه و جزو چند کشور بزرگ بدهکار جهان در آمد. اقتصادش از هم پاشید و ارتش نیرومندش، متلاشی شد و بخش عظیمی از نیروها و استعدادهایش را از دست داد. با این همه، صدام حسین ظرف دو سال، نیروهای نظامی اش را تا مرز یک میلیون نفر و شصت لشکر افزایش داد و در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹، کویت، همسایه جنوبی اش را ظرف چند ساعت اشغال کرد. کویت یکی از کشورهایی بود که در زمان جنگ عراق با ایران، علاوه بر کمکهای هنگفت مالی به رژیم بعثی، اجازه استفاده از فضای کشورش برای عبور هواپیماهای نظامی عراقی را نیز داده بود. دلیل حمله عراق به کویت، مشکل بدهی سی میلیارد دلاری عراق به کویت و تلاش عراق برای بازسازی اقتصادش بود که در جنگ با ایران، نابود شده بود. به اعتقاد عراق، چون جنگ با ایران به سود کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بوده است، دولتهای عربی باید بدهی عراق را ببخشند. با این همه شورای امنیت سازمان ملل متحد برخلاف زمان تجاوز عراق به ایران که سکوت اختیار کرده بود، این بار چند قطعنامه علیه عراق صادر کرد و ارتشهای آمریکا و انگلیس و فرانسه و چند کشور عربی به قصد آزادسازی کویت، در عملیاتی موسوم به عملیات توفان صحرا ، به عراق حمله بردند و با بودجه عربستان سعودی و کویت، ضمن آزادسازی کشور کوچک کویت، عراق تضعیف شده را به حال خود رها کردند. پیامد حمله، با، عراق و آزادسازی کویت، تحریمهای گسترده علیه عراق و ممنوعیت پرواز هواپیماها بر فراز این کشور و برنامه نفت در برابر غذای سازمان ملل متحد بود که نتیجه آن، فشار گسترده بر مردم عراق ومرگ نزدیک به، ۱/۲ میلیون نفر از مردم عراق از جمله کودکان بر اثر نبود غذا و داروی کافی را در بر داشت.

از آن پس، حکومت عراق به جنگ داخلی با مخالفانش پرداخت و بیش از همه شیعیان را تحت فشار قرار داد و در چندین عملیات، صدها تن از عراقیها را کشت و در گورهای جمعی مدفون ساخت. مخالفان رژیم بعثی پس از آزادسازی کویت، فرصت را برای سرنگونی رژیم صدام مناسب دیدند؛ اما بسته بودن فضای اطلاع رسانی در عراق و بیخبر نگه داشتن افکار عمومی جهانی از فجایعی که در عراق بر سر شیعیان می رفت، رژیم صدام را بیش از پیش در جنایت بر ضد مردم کشورش برانگیخت. در بهمن ۱۲۷۹ یکبار دیگر نیروهای امریکا و انگلیس تحت عنوان ائتلاف، به بهانه در اختیار داشتن سلاحهای غیرقانونی و کشتار جمعی، به عراق حمله کردند؛ اما تنها پایگاههایی را در نزدیکی بغداد هدف قرار دادند. رژیم صدام همزمان، ضمن تقویت بنیه نظامی خود به تصفیههای درونی نیز می پرداخت و حتی از اعضای خانواده اش نیز نمی گذشت.

در آخرین روزهای اسفند ۱۳۸۱، نیروهای نظامی خارجی به رهبری امریکا و با مساعدت انگلیس، علیرغم مخالفتهای جهانی، حملهای سراسری را به عراق آغاز کردند و ظرف چند روز، ارتش این کشور را از پای در آوردند و عراق را به بهانه مخفی کردن سلاحهای کشتار جمعی ، اشغال کردند. رژیم صدام سرنگون شد و حکومت موقت در عراق اشغالی به ریاست پل برمر امریکایی، در این کشور برپا شد. امریکا برای این حمله از ماهها قبل تدارک نظامی دیده بود و حتی در کردستان عراق که توسط ارتش ترکیه، بخشهایی از آن اشغال شده بود، ضمن پیاده کردن نیرو به ساخت و تجهیز پایگاههایی برای حمله به بغداد و دیگر مناطق عراق اقدام کرده بود. به علاوه در عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، عمان و امارات متحده عربی نیز هزاران نیروی مسلح مستقر نموده بود.

آمریکاییها و نیروهای هم پیمانش سراسر عراق را زیر چکمه های نظامیان خود در آوردند و از هیچ جنایتی در حق مردم غیرنظامی این کشور دریغ نکردند. اگرچه بعدها رسما اعلام شد که هیچ گونه تسلیحات کشتارجمعی در عراق به دست نیامده و اساسا حمله به عراق، برای تسلط بر منابع نفتی این منطقه بوده است؛ اما در پس ادعای آوردن دمکراسی به این کشور دیکتاتور زده، هر روز خبرهایی از انفجار و کشتار جمعی مردم این کشور به گوش میرسد که نتیجه اشغال عراق است. صدام حسین در آذر ماه ۱۳۸۲ که در دخمه ای مخفی شده بود، دستگیر و پس از محاکمه در دی ۱۳۸۵ به چوبه دار آویخته شد. در مارس ۲۰۰۴ پس از تصویب قانون اساسی موقت عراق که به مضای اعضای شورای ۲۵ نفره حکومتی این کشور رسید، حاکم آمریکایی نیز عراق را ترک کرد و عملا اداره امور سیاسی کشور به عراقیها واگذار شد اما امور نظامی آن همچنان در دست نیروهای آمریکایی ماند. قانون اساسی عراق در ۱۳۸۴ با رأی مردم در رفراندوم عمومی به تصویب رسید و ارکان حکومتی عراق براساس قانون اساسی جدید شکل گرفت.هم اکنون عراق با بحرانهای متعدد امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست دست و پنجه نرم می کند و مردم این کشور علیرغم خروج نیروهای نظامی خارجی همچنان در انتظار رسیدن به زندگی عادی در پرتو صلح و امنیت، لحظه شماری می کنند.






جعبه ابزار