• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شکرالله فردوسی واوسری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شکرالله فردوسی واوسری
Shokrollah_Ferdosi_Vavsari
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۳/۰۲/۰۲ روستای واوسر
تحصیلات پایه دوم ابتدایی
وضعیت تاهل مجرد
نوع عضویت بسیجی / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۲/۰۹/۱۵ منطقه سردشت
محل دفن گلزار شهدای شهاب الدین

دوم اردیبهشت ۱۳۴۳، در روستای واوسر از توابع شهرستان ساری دیده به جهان گشود. اولین فرزند خانواده بود. مادرش صفیه محمدی و پدرش محمد نام داشت. دوم ابتدایی را در مدرسه روستای شهاب‌الدین درس خواند. مدتی کارگر سیلوی نکا بود. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا، رسته توپخانه در جبهه حضور یافت. پنجم آذر ۱۳۶۲ (سال چهارم جنگ تحمیلی) در منطقه سردشت در نوزده سالگی خلعت شهادت پوشید. هشت روز بعد پیکرش تشییع شد و در گلزار شهدای روستای شهاب‌الدین آرام گرفت.


۱ - وصیتنامه شهید فردوسی

[ویرایش]

با سلام درود به امام امت خمینی بت شکن و سلام درود به روان پاک شهدای صدر اسلام از کربلا تا کربلاهای ایران و و سلام درود به روحانیت مبارز و همیشه در صحنه ایران و سلام درود بر رزمندگان اسلام و مردم شهید پرور و همیشه در صحنه ایران ، امیدوارم که زندگی سرا پا عشق شما به الله بیاری خود الله بدون هرگونه ملالی باشد و اگر خدای ناخواسته در گذر زمان و در بستر پرپیچ و خم تاریخ سیلابی ناخودآگاه ظاهر گشت با جدیت و کوشش خود بر آنها فائق آئید. بردارم انسانها در مرحله عمل موقع آزمایش الهی به خوبی با کمک حق سنجیده میشوند چه خوب است که انسانها در نزد خداوند منان کارنامه با آبروئی را داشته باشند خدایا اگر ما قدرت آن را نداشته ایم که در نزدت آبروئی کسب نماییم تو خود چاره ای فراهم که کارنامه سیاه ما قلم عفو بخورد و از شرمندگی خلاص شویم و بتوانیم با روحیه باز و قلب های سرشار از عاطفه و باد محبت و عشق به تو بسویت پرواز نماییم تو خودت دست ما نیازمندان بگیر و بدون اجابت از درگاهت مران. برادرانم هدفم از به جبهه رفتن این است اولاً خدمت به اسلام کنم و ثانیاً به فرموده امام خود لبیک گفته که می فرماید هل من ناصر ینصرنی و خود این راه را انتخاب نمودم که آری باید در رکاب حسین علیه السلام جنگید و درخت تنومند اسلام را آبیار کرد. من با رضایت خود و خانواده ام جبهه رفتم تا ریخته شدن خون من و امثال من بتواند پرچم خونین اسلام را در جهان به اهتزاز در آورد. من از امت شهید پرور و همیشه در صحنه ایران می خواهم که امام را دعا کنند مخصوصاً در نماز و دعای کمیل و دعای توسل که دلها شکسته است، و خداوند در چنین حالتی دعا و او را به استجابت می رساند و از مادرم میخواهم بعد از شهادتم اشک نریزد و از برادران خود میخواهم که با هم اتحاد داشته باشند، و همچنین از جوانان حزب الله می خواهم که صدام و صدامیان آخرین دقایق زندگی خودشان را میگذارند و به جبهه بروند هر چه زودتر مسلمین عراق را از شر این یزید زمان خلاص کنند. با امید پیروزی اسلام و به اهتزاز در آوردن پرچم لا اله الا الله در جهان . در ضمن مرا در حسینیه شهاب الدین دفن نمایید. خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار والسلام






جعبه ابزار