روحانی شهید سید همت الله غریبی با عضویت بسیجی در لشکر ۲۵ کربلا در سال چندم جنگ تحمیلی؟ و در چندسالگی؟ در منطقه فاو عراق به شهادت رسید. ۱ - شناخت نامه[ویرایش]هفتم شهریور۱۳۴۷، در روستای ده برآفتاب از توابع شهرستان بویراحمد زاده شد. پدرش سیدامرالله و مادرش گلابی نام داشت. در اواخر تحصيلات ابتدايي ، انقلاب شكوهمند اسلامي به پيروزي رسيد و همزمان با تحصيلات او در مقطع راهنمايي، جنگ تمام عيار از سوي استكبار جهاني بر ايران اسلامي تحميل گرديد . بعد از اتمام تحصيلات راهنمايي براي ادامه تحصيل در مقطع دبيرستان به شهر یاسوج عزيمت نمود و در دبيرستان شهيد مطهري ياسوج در رشته تجربي مشغول به تحصيل شد . در همين ايام بود كه عشق به جهاد فی سبیل الله او را به سوي جبهه هاي نور كشاند. در پاييز سال ۱۳۶۳ در مقطع تحصيلي دوم دبيرستان به دليل علاقه وافري كه به كسب علوم ديني و حوزوي داشت در آزمون ورودي حوزه علمیه قم شركت كرد . با موفقيت در آزمون، در همان سال با عزمي راسخ راهي قم گرديد تا ضمن كسب علوم حوزوي آمادگي هاي خود را براي خدمت به اسلام و مسلمين دو چندان كند، او با اطمينان و اعتماد به نفس به قصد فراگيري علوم قديم و جديد (علوم حوزوي و دانشگاهي) به اين عرصه پا گذاشت تا در صورت عملي و عيني وحدت حوزه و دانشگاه باشد و به گواهي اساتيد و دوستان او مي توانست چنين باشد. در مدتي كه در قم مشغول تحصيل بود براي بار دوم عازم جبهه هاي نور عليه ظلمت شده در عملیات آزادسازی شهر مهران شركت نمود. او در سومين هجرت سفر روحاني خود به جبهه هاي حق عليه باطل در خط مقدم جبهه فاو به عنوان جانشين گروهان ويژه طلاب اعزامي از قم در لشكر ۲۵ كربلا در روز ۲۶ شهريور ماه سال ۱۳۶۵ مصادف با هشتم محرم (شب تاسوعاي حسيني) بر اثر تركش خمپاره به قلب، شهد شهادت نوشيد. بدن مطهرش در گلزار شهدای روستای ده برآفتاب در كنار ديگر همرزمان شهيدش به خاك سپرده شد . ۲ - خصوصیات اخلاقی و رفتاری شهید[ویرایش]راوی ساعد نیک بخت (از دوستان شهید) او کم حرف بود اما زیاد تفکر می کرد. شجاعت غیر قابل وصفی داشت . دائم الوضو بودن اهمیــــت بــــه مستحبات و برپایی نماز شب از خصوصیات معنوی و عرفانی او بود. او توصیه میکرد همیشه با چهره خندان ظاهر شوید. از کسی کینه ای نداشته و ناراحتی ها و مشکلات را در درون بایگانی کنید . در ارتباط با دوستان و همرزمان بسیار ساده و بی آلایش بود. حتی لباس و ظرف غذای دیگران را میشست. او فرمانده گروهان از گردان ویژه شهدا لشکر ٢٥ کربلا بود تبعیت و اطاعت پذیری فوق العاده ای از مافوق داشت و رفتارش با پرسنل تحت امر بویژه نیروهای بسیج همچون رفتار فرماندهان صدر اسلام با نیروهای خود بود. اهل دنیا و متعلقات آن نبود همیشه آرزو می کرد تا عمليات شود و در راه خدا به آرزویش برسد. بالاخره در خط پدافندی فاو هنگامی که دشمن کارخانه نمک را به شدت گلوله باران میکرد با چهره ای مصمم و خندان به فیض عظمای شهادت نائل آمد. ردههای این صفحه : شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد | شهدای روحانی استان کهگیلویه و بویراحمد | شهدای روحانی سادات (سیّد) | شهدای شهرستان بویراحمد
|