زندانی سیاسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زندانی سیاسی به کسی گفته می شود که به سبب زیر پا گذاشتن حدود قانونی تعیین شده برای آزادی های سیاسی، بازداشت و زندانی می شود. در جوامعی که قوانین مربوط به آزادی های سیاسی رعایت می گردد، معمولا شمار زندانیان سیاسی کم یا بسیار کم است. اما در حکومت های دیکتاتوری، از آنجا که آزادی های سیاسی ارائه شده به گروه ها و افراد - هر چند قانون و مقرراتی هم برای آن داشته باشند - اندک است و یا وجود ندارد، تعداد زندانیان سیاسی بسیار زیاد است، زیرا چراغ مبارزه برای به دست آوردن آزادی و حقوق اجتماعی در این نوع جوامع، همیشه روشن است.
دوران
پهلوی اول و
پهلوی دوم ، نمونه ای از حکومتهای
دیکتاتور و فراوانی زندانیان سیاسی است. چه بسیار بودند زندانیانی که فقط برای انتقاد از اوضاع سیاسی- اجتماعی، دستگیر و زندانی شده بودند. به درستی روشن نیست واژه زندانی سیاسی در ایران کی و توسط چه کسی به کار برده شد، اما می دانیم که در دهه ۱۳۵۰ ش، زمانی که سرکوب افراد و گروههای سیاسی به اوج خود رسید، و زندانها پر از مبارزان راه آزادی شد، این واژه کاربرد فراوانی یافت. در ادبیات رسمی دوره محمدرضا پهلوی، بویژه در اصطلاحات و تعبیراتی که
ساواک به کار می برد، به زندانی سیاسی، زندانی ضد امنیتی گفته می شد. آنها اعتقاد داشتند که نباید از واژه سیاسی استفاده کرد، چون اینان عليه امنیت کشور فعالیت می کنند. برای نمونه زمانی که
جعفر شریف امامی در ۱۳۵۷ ش به نخست وزیری رسید، در سخنانی در مجلس شورای ملی شاید به اشتباه از کلمه زندانیان سیاسی استفاده کرد. ساواک در گزارشی به شاه نوشت که کاربرد این واژه آن هم از زبان نخست وزیر، خطرناک است.
اگرچه برخی از زندانیان سیاسی، امنیت حکمرانی شاه را به خطر انداخته بودند، اما تعداد این نوع زندانیان نسبت به بقیه بسیار اندک بود. بیشتر زندانیان سیاسی شامل کسانی می شد که از نظر ساواک کتاب با
اعلامیه ممنوعه داشتند، رفت و آمدشان مشکوک بود، با گروههای سیاسی و مبارز در ارتباط بودند، علیه شاه شعار داده بودند، شیشه غذاخوری دانشگاه یا اتوبوس شرکت واحد را شکسته بودند، در سخنرانی "هر چند غیر مستقیم" حرفی علیه حکومت زده بودند، و یا داشتن تصاویری مانند عکس امام خمینی و از این قبیل، همگی جرم و اقدام علیه امنیت کشور تلقی می شد. به دلیل گزارشهایی که توسط فعالان سیاسی از دستگیریهای بی رویه، زندان و شکنجه افراد به خارج از کشور برده می شد ، مجامع بین المللی، بویژه از اوایل ۱۳۵۶ ش، نسبت به موضوع زندانیان سیاسی ایران حساس شدند و اقداماتی صورت دادند. شاه مجبور شد به برخی از این درخواستها پاسخ مثبت دهد؛ چرا که پس از ریاست جمهوری جیمی کارتر در امریکا که با شعار گسترش و اجرای حقوق بشر روی کار آمده بود، شاه که وابسته به سیاستهای امریکا بود، مجبور به تخفیف شکنجه ها یا اجازه بازدید از زندانها به سازمانهایی چون عفو بین الملل و صلیب سرخ شد. امریکا مایل بود با حفظ نظام شاهنشاهی و شخص شاه، اصلاحاتی در ایران صورت گیرد. در همین دوره بود که کمیته ای به نام
کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران تشکیل شد و فعالیتهایی هر چند مخفی به نفع زندانیان سیاسی انجام شد. پس از تأسیس این کمیته در اواخر ۱۳۵۶ ش تا شش ماه بعد، هشت بیانیه درباره زندانیان سیاسی در ایران منتشر شد که اخبار به دست آمده از داخل زندان را به اطلاع مردم می رساند. کمیته دفاع از زندانیان سیاسی، این بیانیه ها را مخفیانه توزیع می کرد. در نخستین شماره این نشریه، اعلامیه کمیته فرانسوی دفاع از زندانیان سیاسی ایران به ریاست ژان پل سارتر چاپ شده بود. البته پیش از این کمیته، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر – که آن هم در دوره فروکش اختناق و سرکوبها در اوایل ۱۳۵۶ ش تأسیس شده بود - در جهت حمایت و یا آزادی زندانیان سیاسی اقداماتی به عمل آورده بود که معمولا مکاتبه با مجامع بین المللی بود.
پس از شهادت
سید مصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ و در پی آن رواج سخنرانیهای سیاسی در مجالس ختم وی و نیز
تظاهرات پراکنده ای که به همین مناسبت رخ داد، آزادی زندانیان سیاسی در میان سخنرانی ها و شعارها مطرح گردید. به طور مشخص در قطع نامه ۱۳ ماده ای که در مراسم چهلم آیت الله سید مصطفی خمینی در
مسجد اعظم قم خوانده شد، در نخستین بند آن بازگشت امام خمینی به وطن و در دومین بند، آزادی زندانیان سیاسی درخواست شده بود. از آن پس این تقاضا در بیشتر اعلامیه ها و شعارها نوشته یا بیان میشد. با وجود این، واکنش مؤثری از طرف حکومت برای آزادی زندانیان سیاسی صورت نگرفت. همراه با افزایش تظاهرات بویژه در تابستان ۱۳۵۷ که مصادف با ماه مبارک رمضان نیز بود، شاه به مناسبت سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که آن را روز ملی می خواند، ۶۲ تن از زندانیان سیاسی را آزاد کرد. در نیمه دوم ۱۳۵۷ش اعتراضات مردمی به حدی رسید که محمدرضا پهلوی مجبور شد در اوایل آبان، دستور آزادی ۱۱۲۶ زندانی سیاسی را صادر کند. او روز تولد خود (۴ آبان) را دست آویز این اقدام قرار داد. در میان آزادشدگان آبان ماه، هم شیخ محمد جعفری طلبه اهل مشهد دیده می شد که هشت روز پس از ازدواجش به اتهام پخش اعلامیه چهار سال زندانی شده بود، و هم صفر قهرمانیان که در ۱۳۲۷ ش پس از غائله آذربایجان زندانی و به دنبال سی سال حبس آزاد می گردید. آزادی زندانیان سیاسی علاوه بر تهران در شهرهایی چون شیراز ، ارومیه و رشت هم صورت گرفت. استقبال از زندانیان سیاسی بویژه در شهرهای کوچک بسیار باشکوه برپا می شد. موج بعدی آزادیها، در ۲۸ آبان ۱۳۵۷ که مصادف با عید غدیر خم بود رخ داد و ۲۱۰ زندانی سیاسی دیگر آزاد شدند. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت.
در مورد تعداد زندانیان سیاسی در ایران، اعداد گوناگونی گفته شده که به واسطه دیکتاتوری و سرکوب آزادیها، گاهی این ارقام غیرعادی بود. برای مثال کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور تعداد زندانیان سیاسی را ۲۵۰۰۰ نفر اعلام کرده بود. این رقم در نشریات آنها گاه تا یکصد هزار نفر نیز بالا می رفت. سازمان عفو بین الملل در ۱۳۵۶ ش معتقد بود که ایران بیست هزار زندانی سیاسی دارد و از این جهت رتبه سوم را در جهان کسب کرده است. شاه در ۱۳۵۶ ش تعداد زندانیان سیاسی را نزدیک به سه هزار نفر اعلام کرده بود. سید محمد کاظم بجنوردی از زندانیان باسابقه سیاسی، اعتقاد دارد که شمار زندانیان سیاسی در سراسر کشور از ده هزار نفر تجاوز نمی کرد. با این حال آماری وجود ندارد که بتواند به طور رسمی بگوید در دوره پهلوی (۱۳۵۷ ش - ۱۳۰۴) چه تعداد از ایرانیان به جرم سیاسی دستگیر و زندانی شده اند.
در ۱۳۷۷ ش یعنی بیست سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کانون زندانیان سیاسی مسلمان به دست گروهی از مبارزان زندان رفته و
شکنجه دیده تشکیل شد و اقدام به عضوگیری کرد. در همین سال ماده واحدهای در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که طبق آن همه کسانی که از تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (کودتای ۲۸ مرداد) تا ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ به جهت فعالیتهای مذهبی، امنیتی با سیاسی حداقل به مدت شش ماه در بازداشت به سر برده اند ، آزاده تلقی شده از تسهیلاتی که در قوانین مربوط به آزادگان پیش بینی شده، می توانند استفاده کنند.