هشتم تیر ۱۳۲۶، در روستای سیاوش کلا از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند پنجم خانواده بود. پدرش محمد صادق، کشاورزی می کرد و مادرش هاجر فلاح نام داشت. تحصیلات را در مقطع ششم ابتدایی قدیم به اتمام رساند. دوازدهم مهر ۱۳۴۹ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه ام الرصاص و در عملیات کربلای چهار در سی و نه سالگی شهد شیرین شهادت نوشید. پیکرش دو سال در منطقه جا ماند و مفقودالاثر شد. هفتم دی ۱۳۶۷ پس از تشییع و اقامه نماز توسط آیت الله حسین محمدی لائینی در امامزاده علی اکبر سیاوشکلا آرام گرفت. ۱ - وصیتنامه اول شهید ابراهیمی[ویرایش]تا آنجا که در توان است در حفظ جانم برای مبارزه بیشتر با ظلم میکوشم. خدایا برای رضای تو قدم در راه مبارزه گذاشتم. خداوندا مرا جزو سربازان امام زمان قرار بده. خدایا اگر در این راه شهید شدم شهادت همان پیروزیست و برای من افتخار است. خدایا گناهان مرا ببخش و مرا با دیگر شهدا محشور بگردان. خدایا تنها به تو امید بسته ام و تنها از تو یاری میطلبم. ای امام عزیز، ما رزمندگان جان خود را میدهیم و در خون خود می غلطیم تا اسلام جاودان باشد. ای امام یک جان دارم و یک جان را در راه تو فدا میکنم. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . ۲ - وصیتنامه دوم شهید ابراهیمی[ویرایش]با سلام و درود فراوان بر امام زمان علیه السلام و نائب بر حقش خمینی کبیر و سلام و درود فراوان بر ارواح پاک شهدا از صدر اسلام تا انقلاب امام خمینی و کربلای ایران و سلام و درود بر تمامی رزمندگان عزیز و سنگر نشینان حق علیه باطل و سلام و درود بر امت شهید پرور مخصوصا خانواده های معظم شهدا، اینجانب علی اکبر ابراهیمی فرزند حاجی محمدصادق، به یکایک کلام الله مجید قسم میخورم در راه اسلام عزیز که آرمان آن و مکتب آن اسلام و کتاب آن قرآن می باشد تا آخرین نفس در راه حفظ قرآن و اسلام و جمهوری اسلامی دفاع کنم. سپاس و درود بر خداوند بزرگ و منان که بر من منت نهاد که بار دگر با حرکت در سپاه اعظم محمد صل الله علیه و آله رهسپار جبهه حق علیه باطل گردم و آنچه را خدای بزرگ به عنوان امانت به این حقیر بخشید در راه مبارزه با ظلم و ستم و احیاءدین مقدس اسلام فدا نمایم. و شکر خدای را بجای می آورم که به ما رهبری آگاه و روشن ضمیر عنایت فرموده که ما جوانان غوطه ور در گمراهی و منجلاب را نجات بخشید. آنچه که امروز باعث بلندی ملت مظلوم و محروم کشور جمهوری اسلامی ایران گردید مقام رهبریت و اطاعت از ولایت امر بوده است و امید است از خداوند بزرگ امت شهید پرورمان همچنان گذشته با وحدت و انسجام خود و اطاعت او ولایت فقیه بتواند در برابر کفر جهانی همچنان گذشته ایستاده و کاخ سیاه امریکا و کرملین را به تزلزل در آورند و قدرت اسلام را در برابر جهان به مرحله ظهور برسانند و به قدرتمندان جهانی که متکی به سلاح توپ وتانک و بمب های هسته ای و غیره هستند بفهمانند که آنچه در جنگها مورد توجه قرار می گیرد سلاح ایمان و قدرت معنوی انسان ها می باشد و امیدوارم که امت شهید پرور با انسجام و وحدت خود و حرکت در مساجد و نماز جمعه و حضور خود در صحنه مانند گذشته حفظ نمایند و هیچ وقت دست از حمایت روحانیت مخصوصا مقام رهبری بر ندارند و از روحانیت معظم هم خواستاریم که با وحدت هر چه بیشتر خود و حل مسائل جزعی بتوانند روزنه تبلیغات فرصت طلبان را مسدود نمایند. از خداوند بزرگ می خواهم که اگر چه آرزوی زیارت کربلای حسینی را داشتم اما در این دنیا نصیبم نشده است امیدوارم در آخرت ما را از زیارت و شفاعت آن بزرگوار محروم نفرمایید و امید است که راه بسته شده کربلا به روی مشتاقان زیارتی باز بفرماید. و اما پدر عزیز و مادر مهربانم از اینکه نتوانستم که از عهده زحمات شما برایم مرا ببخشید و از خدای بزرگ خواهانم که ذخیره آخرتی برای شما باشم. پدرو مادرم بدانید این حقیر این درس و این راه را از امام سرور و سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام آموختم که در مقابل ظلم و ستم جهاد نمایم و در ضمن پدرم و مادرم فرزندانم را اول به خدا بعد به شما سپردم امید است که در تعلیم و تربیت آنان بیشتر توجه نمائید. و در ضمن از خانواده معظم و همسر مهربانم می خواهم که این حقیر را که تمام مشکلات زندگی را بدوش شما قرار دادم عفو نمایند و گر چه در ابن دنیا نتوانستم آنچه را که شایسته همسری است برای شما انجام دهم. "همسرم" امیدوارم که با رفتارت بتوانی جای خالی پدر را برای آنان پر کرده باشی و درضمن از برادرانم معذرت میخواهم که نتوانستم برادر خوبی برای آنان باشم امید است مرا مورد عفو و بزرگواری خود قرار دهند و تنها انتظارم از برادران مخصوصا حاجی شیخ محمد این است که در تعلیم و تربیت و آشنایی فرزندانم به تعالیم اسلامی بیشتر توجه نمایند و انها را به حال خویش وا نگذارید و در ضمن سلام مرا به خواهرانم حاجی زینب و لیلا و زلیخا برسانید و بگوئید که در شهادتم صبر و شکیبایی پیشه خود کنند و زینب وار استوار و مقاوم باشند و با صبر و حجاب خود مشت محکمی به دهان یاوه گویان زده باشند. در پایان سلام مرا به کلیه دوستان و فامیلان و اهل محل برسانید و بگوئید اگر بدی از این حقیر دیدند مرا به بزرگواری خود عفو نمایند و بدانند انسان در حیات خود دارای اشتباهاتی خواهد بود امید است که خداوند بزرگ به همه خدمتگذاران به اسلام و مسلمین مخصوصا به رهبر کبیر انقلاب توفیق و سلامتی کامل عنایت فرماید. دعای همیشگی خودمان را فراموش نکنیم : خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . در خاتمه مرا در مزار سیاوشکلا پهلوی همسنگرانم زیر پای شهید عزیز اسحاق اسعد سیاوشی دفن نمائید. ردههای این صفحه : شهدای بسیجی (شهرستان نکا) | شهدای تفحص شده (نکا) | شهدای روستای سیاوشکلا | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات کربلای چهار (استان مازندران)
|