• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آمریکا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امریکا نام کشوری با وسعت نه میلیون و ۸۰۰ هزار و ۴۳۱ کیلومتر مربع و جمعیت ۲۸۱ میلیون و ۴۲۱ هزار و ۹۰۶ نفر (در سال ۲۰۰۰ م / ۱۳۷۹ ش) در نیمه شمالی قاره آمریکاست، این قاره در سال ۱۴۹۲ م توسط دریانورد اسپانیایی، کریستوفر کولومبوس (۱۴۴۶ - ۱۵۰۶ م) کشف شد. وی نمی دانست که سرزمین تازه ای کشف کرده است و گمان می برد به هند قدم گذارده است. وی به همین خاطر ساکنان سرزمین نویافته را "هندی" قلمداد کرد. امروزه به بومیان امریکا "هندیهای امریکا" (American Indians ) می گویند. اولین کسی که دریافت این سرزمین، قاره دیگری است، بازرگانی ایتالیایی به نام امریکو وسپوچی (۱۴۵۱ - ۱۵۱۲ م) بود که در سال ۱۵۰۱ م پای به این سرزمین نهاد. واژه امریکا نیز از نام وی ساخته شده است. ساکنین امریکا پیش از ورود اروپایی ها، رنگین پوستانی بودند که آنها را سرخ پوست می خوانیم، سابقه زندگی سرخ پوستان در قاره آمریکا به بیش از ده هزار سال می رسد. پژوهشهای نژادی نشان میدهد که نیاکان سرخ پوستان شباهتهای بسیاری با نژاد زرد، بویژه گونه مغولی، دارند. احتمالا این اقوام از آسیا و از مسیر سیبری و آلاسکا در دوران پیش از تاریخ به این سرزمین مهاجرت کرده اند. برخی از تیره های سرخ پوست بعدها تمدنهای درخشانی نظیر تمدن اینکاها به وجود آوردند که می توان آنها را هم ردیف بزرگترین تمدنهای کهن جهان نظیر ایران و مصر دانست.

با کشف امریکا در پایان قرن پانزدهم میلادی، موج مهاجرت اروپاییها به آن آغاز شد. اسپانیاییها، انگلیسیها، سوئدیها، هلندیها و فرانسویها نخستین مهاجرینی بودند که با بیرون راندن بومیان امریکا در سواحل شرقی آن ساکن شدند. انگلیسیها به تدریج بر دیگر رقبای خود برتری یافتند و در قرن هجده میلادی سیزده ایالت مهاجرنشین انگلیسی به وجود آوردند. در پی اختلافاتی که این ایالات بر سر مسئله پرداخت مالیات به پادشاهی انگلستان پیدا کردند، پرچم استقلال طلبی برافراشتند و در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ به رهبری جرج واشنگتن (ریاست جمهوری ۱۷۸۹ - ۱۷۹۷ م)، اعلام استقلال کردند. جنگهای استقلال تا ۱۷۸۳ م به طول انجامید و شش سال بعد قانون اساسی آمریکا به تصویب کنگره ۵۵ نفری سیزده ایالت رسید. در مدت سیصد سال اروپاییهای مهاجر، سرخ پوستان را از زادگاه خود بیرون راندند و با نسل کشیهای پیاپی تعدادشان را به شدت کاهش دادند به نحوی که امروزه تنها ۰/۹ درصد جمعیت فعلی امریکا را بومیان سرخ پوست تشکیل می دهند. همراه با مهاجرت اروپاییها، ورود بردگان افریقایی نیز برای کار در مزارع آنها آغاز شد. در پی افزایش نژاد سیاهان، مسئله تبعیض نژادی، یعنی برتری سفیدپوستان بر دیگر نژادها شدت گرفت.

در قرن نوزدهم میلادی، با شکل گیری اندیشه و گروه های ضد تبعیض نژادی، جنگهای داخلی در امریکا در گرفت. ایالتهای جنوبی که بیشتر به کشاورزی و نیروی جسمی بردگان وابسته بودند، طرفدار حفظ نظام برده داری بودند و ایالتهای شمالی که تولید صنعتی و بهره برداری از قدرت ذهنی افراد و از جمله سپاهان را دنبال می کردند، مخالف برده داری بودند. این جنگها با ریاست جمهوری آبراهام لینکلن (۱۸۶۱ - ۱۸۶۵ م) آغاز شد و پس از جنگی چهار ساله با صدور اعلامیه آزادی بردگان پایان یافت. چند روز پس از پایان جنگ، لینکلن به ضرب گلوله یکی از طرفداران جنوبیها به قتل رسید. تبعیض نژادی با صدور اعلامیه آزادی بردگان پایان نیافت و تا به امروز درگیریهای نژادی در آمریکا ادامه یافته است. شورشهای سیاهان در اوایل دهه ۱۹۹۰ م در شهرهای بزرگ آمریکا گواه این موضوع است. پس از جنگهای داخلی، صنعت رو به گسترش نهاد و سرمایه داران برای افزایش سود، کارگران را تحت فشار قرار دادند. اتحادیه های صنفی کارگری برای مقابله با این وضعیت شکل گرفتند. آنها در ۱۸۸۴ م در اعتراض به زمان طولانی کار، با صدور قطع نامهای خواستار اجرای قانون هشت ساعت کار در روز شدند و گفتند که از اول می ۱۸۸۶ باید عملی شود. اعتراضات به خشونت گرایید و عده ای کشته و مجروح شدند. رهبران این جنبش بازداشت و چهار تن از آنها به دار آویخته شدند. از آن تاریخ تاکنون اول ماه می (۱۱ اردیبهشت) همه ساله در سراسر جهان به نام روز جهانی کارگر، به استثنای امریکا و کانادا گرامی داشته می شود. دولت امریکا به جای این روز، اولین دوشنبه سپتامبر هر سال را روز کارگر نامیده است که یادآور هیچ حادثه ای نیست.

پایان قرن نوزدهم، آغاز دوران اقتدار اقتصادی و صنعتی امریکاست. در این قرن آمریکا به تدریج به صورت یک دولت نیرومند جهانی در آمد و با تکیه بر قدرت اقتصادی خود سرزمینهای بسیاری را به خاک خود افزود. چهارده ایالت مرکزی آمریکا به بهای ۱۵ میلیون دلار در دوران ناپلئون (سلطنت ۱۷۹۹ - ۱۸۱۴ م) از فران خریداری شد. فلوریدا یک دهه بعد به بهای ۵ میلیون دلار از اسبانيا خریداری شد. در نیمه قرن ایالت تگزاس و اورگون به آمریکا پیوستند و در جنگ ۱۸۴۶ - ۱۸۴۸ م بخشهایی از خاک مکزیک ضمیمه امریکا شد. در ۱۸۵۰ م کالیفرنیا به آمریکا پیوست. در ۱۸۶۷ م آلاسکا به بهای ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار از روسیه تزاری خریداری شد. در اواخر قرن، امریکا با اسپانیا برای استقلال کوبا وارد جنگ شد و در پی آن هاوایی ضمیمه آمریکا گردید و جزایر فیلیپین، پورتوریکوو گوام به بهای بیست میلیون دلار از اسپانیا خریداری شد. امروزه امریکا پنجاه ایالت دارد که به تعداد آنها ستاره های سفید رنگ در پرچم این کشور ثبت شده است. سیزده خط سرخ و سفید هم نشان سیزده ایالت اولیه به هنگام استقلال هستند.

تراکم ثروت در امریکا، بسیاری از نخبگان و ثروتمندان جهان و خصوصا اروپا را جذب خود کرد. این مهاجرتها منجر به شکوفایی علمی و اقتصادی هرچه بیشتر امریکا و پیدایش مخترعین و دانشمندان گردید. در میان آنها می توان به توماس ادیسون (۱۸۴۷۔ ۱۹۳۱ م)، الکساندر گراهام بل (۱۸۴۷ - ۱۹۲۲ م)، آلبرت اینشتین (۱۸۷۹ - ۱۹۵۵ م) و ... اشاره کرد.

در نیمه اول قرن بیستم امریکا در دو جنگ جهانی شرکت کرد و به یاری اروپای غربی شتافت. امریکا به خاطر امتیاز دوری از صحنه های اصلی جنگ کمترین خسارت را دید. به خاطر جنگ، ثروتمندان و اندیشمندان بیشتری روانه آمریکا شدند و بر قدرت اقتصادی و علمی آن افزودند. با ضعیف شدن قدرتهای استعمارگر اروپا در این دو جنگ، امریکا به آسانی جایگزین آنها در عرصه جهانی گردید. امریکا که با استفاده از بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستاده بود، در نیمه دوم قرن نیز قدرت نظامی خود را بارها با دخالتهای نظامی و سیاسی در نقاط مختلف به رخ جهانیان کشید. این دخالتها بیشتر برای جلوگیری از نفوذ رقیب، یعنی اتحاد جماهیر شوروی صورت می گرفت. از آن جمله می توان به جنگ کره ۱۹۵۰–۱۹۵۳ م، جنگ ویتنام ۱۹۶۱-۱۹۷۳| م، کودتای نظامی علیه دولت ملی ایران ۱۹۵۳ م (۲۸ مرداد ۱۳۳۲)، کودتا علیه دولت ملی شیلی ۱۹۷۴ م، حمایت از عراق در جنگ با ایران ۱۹۸۸-۱۹۸۰ م/ ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ ش، جنگ خلیج فارس ۱۹۹۰ - ۱۹۹۱ م / ۱۳۶۹ - ۱۳۷۰ ش، دخالتهای نظامی در لبنان افغانستان، سومالی، گرانادا ، پاناما و ... اشاره کرد. نظام سیاسی ایالات متحده امریکا جمهوری فدرال است و از نظر شکل حکومتی مبتنی بر آرای مردم و اصول مردم سالاری است. ایالتها در امور داخلی خود مستقل هستند و هر یک دارای مجلس و حکومت ایالتی جداگانه است. امور مربوط به امنیت ملی، دفاع، بازرگانی و سیاست خارجی به عهده دولت فدرال در واشنگتن است. در امریکا سه قوه مستقل اجرایی، قانون گذاری و قضایی با قدرت نظارت بر یکدیگر وجود دارند. رئیس جمهور نفر اول کشور است و با رأی غیرمستقیم مردم انتخاب می شود. مردم به نمایندگانی که تعدادشان برابر با اعضای کنگره است رأی می دهند و آنان نامزدی را که پیش تر وفاداری خود را به او اعلام داشته اند به ریاست جمهوری برمی گزینند. کنگره از دو مجلس نمایندگان و ستا تشکیل می شود. هر ایالت دو سناتور (عضو سنا) دارد و تعداد اعضای مجلس نمایندگان بستگی به جمعیت هر ایالت دارد. اعضای کنگره با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند. احزاب جمهوری خواه و دمکرات بزرگ ترین احزاب امریکا هستند و مقامهای عالی رتبه کشور معمولا به یکی از این دو حزب وابسته هستند.

به طور متوسط در مهم ترین انتخابات امریکا یعنی ریاست جمهوری اندکی بیش از ۵۰ درصد واجدین شرایط شرکت می کنند و رئیس جمهور معمولا با اندکی بیش از ۵۰ درصد آرا به کاخ سفید (کاخ اقامتگاه رئیس جمهور ) راه می یابد. به عبارتی نیمی از مردم آمریکا به نظام سیاسی کشور بی اعتماد و یا نسبت به آن بی تفاوت اند.
اصول مردم سالاری از نظر شکلی در امریکا کاملا رعایت می شود و اجرای قانون بسیار مهم دانسته می شود. اما قدرت سرمایه داران و شرکتهای بزرگ و تبلیغات، نقش اساسی در تصمیم گیریهای سیاسی ایفا می کند. بخش مهمی از این قدرت در اختیار ثروتمندان یهودی است که برای تحقق آرمان جهانی صهیونیسم فعالیت می کنند. امریکا یکی از هفت کشور صنعتی جهان و ابرقدرتی تسلیحاتی۔ نظامی است. این کشور به عنوان یکی از پنج عضو دائمی شورای امنیتی سازمان ملل دارای حق وتو است. بیشتر موارد استفاده از حق وتو توسط امریکا علیه قطعنامه هایی بوده است که بر ضد منافع دولت اسرائیل به تصویب شورای امنیت رسیده اند.


رده‌های این صفحه : کشورها




جعبه ابزار