شکرالله فردوسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شکرالله فردوسی در رسته توپخانه به اسلام خدمت می کرد که در سال چهارم جنگ تحمیلی و در سن نوزده سالگی به شهادت رسید.


تولد

[ویرایش]

شهید شکرالله فردوسی (۱۳۴۳ ساری _ ۱۳۶۲ سردشت) متولد روستای زیبای واوسر شهرستان ساری استان مازندران است. شکرالله فردوسی در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش سفیه محمدی و پدرش محمد نام داشت.


تحصیلات و خانواده

[ویرایش]

شکرالله فردوسی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع دوم ابتدایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند اول خانواده بود.


شهادت

[ویرایش]

شکرالله فردوسی در عضویت بسیجی و در لشکر۲۵کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۲/۰۹/۰۵ هجری شمسی در منطقه سردشت شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید فردوسی در مورخه ۱۳۶۲/۰۹/۱۳ تشییع و در گلزار شهدای روستای شهاب الدین دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

وصیتنامه شهید فردوسی

[ویرایش]

با سلام درود به امام امت خمینی بت شکن و سلام درود به روان پاک شهدای صدر اسلام از کربلا تا کربلاهای ایران و و سلام درود به روحانیت مبارز و همیشه در صحنه ایران و سلام درود بر رزمندگان اسلام و مردم شهید پرور و همیشه در صحنه ایران ، امیدوارم که زندگی سرا پا عشق شما به الله بیاری خود الله بدون هرگونه ملالی باشد و اگر خدای ناخواسته در گذر زمان و در بستر پرپیچ و خم تاریخ سیلابی ناخودآگاه ظاهر گشت با جدیت و کوشش خود بر آنها فائق آئید. بردارم انسانها در مرحله عمل موقع آزمایش الهی به خوبی با کمک حق سنجیده میشوند چه خوب است که انسانها در نزد خداوند منان کارنامه با آبروئی را داشته باشند خدایا اگر ما قدرت آن را نداشته ایم که در نزدت آبروئی کسب نماییم تو خود چاره ای فراهم که کارنامه سیاه ما قلم عفو بخورد و از شرمندگی خلاص شویم و بتوانیم با روحیه باز و قلب های سرشار از عاطفه و باد محبت و عشق به تو بسویت پرواز نماییم تو خودت دست ما نیازمندان بگیر و بدون اجابت از درگاهت مران.

برادرانم هدفم از به جبهه رفتن این است اولاً خدمت به اسلام کنم و ثانیاً به فرموده امام خود لبیک گفته که می فرماید هل من ناصر ینصرنی و خود این راه را انتخاب نمودم که آری باید در رکاب حسین علیه السلام جنگید و درخت تنومند اسلام را آبیار کرد. من با رضایت خود و خانواده ام جبهه رفتم تا ریخته شدن خون من و امثال من بتواند پرچم خونین اسلام را در جهان به اهتزاز در آورد. من از امت شهید پرور و همیشه در صحنه ایران می خواهم که امام را دعا کنند مخصوصاً در نماز و دعای کمیل و دعای توسل که دلها شکسته است، و خداوند در چنین حالتی دعا و او را به استجابت می رساند

و از مادرم میخواهم بعد از شهادتم اشک نریزد و از برادران خود میخواهم که با هم اتحاد داشته باشند، و همچنین از جوانان حزب الله می خواهم که صدام و صدامیان آخرین دقایق زندگی خودشان را میگذارند و به جبهه بروند هر چه زودتر مسلمین عراق را از شر این یزید زمان خلاص کنند. با امید پیروزی اسلام و به اهتزاز در آوردن پرچم لا اله الا الله در جهان . در ضمن مرا در حسینیه شهاب الدین دفن نمایید.

خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار والسلام






جعبه ابزار