محمدرضا زعفری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمد رضا زعفری در سال هشتم جنگ تحمیلی و در سن هفده سالگی به شهادت رسید.


تولد

[ویرایش]

شهید محمدرضا زعفری (۱۳۴۹ نکا _ ۱۳۶۷) متولد روستای زیبای خورشید شهرستان شهید پرور نکا استان مازندران است. محمدرضا زعفری در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش جمالیه فتحی و پدرش محمدعلی نام داشت.

تحصیلات و خانواده

[ویرایش]

محمدرضا زعفری در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع دیپلم تجربی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند پنجم خانواده بود.

شهادت

[ویرایش]

محمدرضا زعفری در عضویت بسیجی و در لشکر۲۵کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۷/۰۲/۰۳ هجری شمسی در جبهه های غرب شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید زعفری در مورخه ۱۳۶۷/۰۲/۱۱ تشییع و در زادگاهش خورشید دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

وصیتنامه شهید زعفری

[ویرایش]

سپاس بیکران خدای را که مارا آفرید و راه زندگی شرافتمندانه را به ما آموخت . درود و سلام بر بنده و رسول پاک او حضرت محمد که رستگاری را از جانب خداوند به ارمغان آورد و درود و سلام بر دلیر مردان پیکار که با پیکار خود عرصه را بر استکبار جهانی تنگ کردند. خدایا ترا شکر می گویم که مرا از خواب غفلت بیدار نمودی تا در راه تو قدم بردارم و بر ضد ظلم و ستم به مبارزه برخیزم زیرا که غافل بودن از چنین موقعیت حساس واقعا گناهی بس بزرگ است تا کجا باید بدون هدف قدم بنهیم؟ تا چه زمان باید فریاد از سر برآمده کودکان مورد حمله قرار گرفته را بشنویم و آرام بنشینیم؟ تا کی باید نظاره گر تکه تکه شدن بدنهای پاک جوانانمان باشیم و کاری نکنیم ؟ تا چه زمانی باید حمله مصلحانه صدام را به زنان و کودکان بی گناه و بی دفاع ببینیم و دست به عملی نزنیم ؟ باید قیام کرد و فریاد هل من ناصر حسین را جواب گفت . ای آنهایی که آرزو داشتید در رکاب حسین بودید و از او دفاع میکردید اکنون زمان آن رسید که از دعای مستجاب شده خود استفاده کنید؛ اکنون اسلام در خطر است و به مردانی دلاور احتیاج دارد که حسین گونه در مقابل ظلم و استعمار بایستند و تا آنجا که میتوانند در راه اسلام جهاد کنند.

خدایا ترا شکر میگویم که یاریم نمودی ترا و راهت را بشناسم و ترا شکر و سپاس میگویم که به من توفیق دادی تا در راه تو جهاد کنم و بالاخره به لقاء تو برسم .

پدرو مادرم نتوانستم کمک زندگیتان باشم ولی شما را بشارت میدهم به وعده خدای بزرگ که همانا شما را از بهترین امت خود قرار داد شما را که بیست سال زحمت کشیدید و فرزندی تربیت نمودید اکنون موجب افتخار شماست آسوده خاطر باشید که فرزند شما در بهشت برین آسوده خواهد بود از خدای بزرگ برایتان طلب مغفرت و صبرو شکیبایی مینمایم . برادرانم امیدوارم بدیهای مرا بر من ببخشائیدو مرا حلال نمایید و تا آنجا که توان دارید راه خونین برادرتان را تداوم بخشید و اما سخنی با دوستانم همانهایی که زندگی من با آنها بود و در کنار آنها احساس آرامش کردم دوستان عزیز بیائید راه زندگی را از حسین بیاموزید و انتخابگر مرگ خودمان باشیم از شما میخواهم که مرا حلال نمائید و از بدیهایم درگذرید .وسلام

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار






جعبه ابزار