موسی کاکو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
موسی کاکو در سال هشتم جنگ تحمیلی به شهادت رسید.
[ویرایش]
شهید موسی کاکو (۱۳۴۶ نکا_ ۱۳۶۷ اروندکنار) متولد
شهر نکا شهرستان شهید پرور نکا
استان مازندران است. موسی کاکو در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، مادرش زینب خیبریان و پدرش علی اکبر نام داشت.
[ویرایش]
موسی کاکو در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع پنجم ابتدایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند سوم خانواده بود.
[ویرایش]
موسی کاکو سرباز
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در
لشکر۲۵کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۷/۰۵/۱۸ هجری شمسی در منطقه
اروندکنار شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید کاکو در مورخه ۱۳۶۷/۰۸/۲۰ تشییع و در
گلزار شهدای شهر نکا دفن شد.شهید کاکو هنگام شهادت بیست و یک سال و پنج ماه سن داشتند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
[ویرایش]
با سلام و درود به منجی عالم بشریت
مهدی موعود و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با درود به تمامی برادران و خواهران مسلمان ایران اسلامی. اینجانب موسی کاکوئی سرباز کوچک امام زمان چند جمله وصیت نامه ای دارم که در این ورقه سفید جای میدهم ،اینجانب به ندای امام امت لبیک گفته و به جببه حق علیه باطل شتافتم و با دشمنان متجاوز بعثی جنگیدم و به درجه رفیع شهادت نائل آمدم،اینجانب به هیچکس منت نمی گذارم از اینکه به ندای رهبرم این ابراهیم زمان لبیک گفتم،وظیفه شرعی و انسانی بنده بود که برای حفظ ناموس خود و هموطنان خودم و کشورم به خصوص برای رضای خداوند بزرگ ،خالق همه موجودات عالم به جببه بروم.
چند جمله سخنی دارم با پدر و مادر گرامی ام ؛ پدرم از اینکه بعضی وقتها به دستورات شما عمل نکردم مرا ببخشید و این عمل نکردن را به حساب اسلام و قرآن نیاورید بلکه کم عقل بودن بنده بود،مادر جان بالاخره به مادریت رسیدی و فرزندی را که در گهواره چوبی با آن سختیهای شب و روز و در آن هوای گرم و هوای سرد مدام در فکر من بوده اید که نکند من مریض شوم و اگر سرم درد میکرد خودت را میخوردی و خود را فدای من میکردی و با آن حالت مرا پرورش داده اید و به میدان نبرد جنگ فرستادید،مادرم هرگز پس از شهادتم به مردم و این ملت بپا خواسته و انقلابی و مسلمان منت نگذارید از اینکه فرزند از دست داده اید و مقصر اصلی را رژیم ندانید که جنگ بوجود آمده و فرزند از دست داده اید ،جنگ مشیّت خداوند بوده.
چند جمله ای دارم برای خواهرانم و برادرانم:سلام عزیزان من،از شما برادران عزیزم و خواهران مهربان ،از شما عاجزانه خواستار این هستم که بعد از شهادتم در غم و اندوه نباشید که ضد انقلاب این بی دینان از غم و اندوه شما سوء استفاده مینمایند،همیشه به حرفهای پدر و مادرم و بزرگتر از خودتان گوش فرا دهید که سر مشق زندگی آینده شماست. خواهرانم،حفظ حجاب زینت توست،پس حجاب را در تمام مراحل زندگی حفظ نما و همیشه زینب وار زندگی نمائید. برادرانم نگذارید پدر ومادر زیاد غصه و ناراحتی کنند.
چند جمله ای دارم برای دوستان و آشنایان و همسایگان محل: سلام و درود به شما ای دوستان خوب من،اگر احیانا خطائی یا اشتباهی در طول زندگی از من دیده اید مرا به بزرگواری خودتان ببخشید،دوستان و آشنایان هر شب جمعه سر مزارم بیائید و یادی از ما کنید،در ضمن پدر ومادر عزیز و بهتر از جانم اگر شهید شدم مرا در کنار برادر شهید
حمید رضا ترکیان دفن نمائید تا شاید از آتش جهنم در امان باشم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته برادر شما موسی کاکوئی