|
| ||||||||||||||||||||
دوازدهم تیر ۱۳۴۰، در خیابان علمیه شهر نکا به دنیا آمد. فرزند پنجم خانواده بود. مادرش ربابه خودسوز و پدرش حاجی نام داشت. دانشجوی دانشکده تربیت معلم گرگان بود. مجرد بود. به عنوان سرباز ارتش از لشکر ۲۱ حمزه در جبهه حضور یافت. بیست و یکم مهر ۱۳۶۲ (سال چهام جنگ تحمیلی) در منطقه مریوان و در عملیات والفجر چهار بر اثر اصابت ترکش به پهلو در بیست و دو سالگی به شهادت رسید. پیکرش پس از تشییع در گلزار شهدای شهر نکا دفن شد. برادرش ابوالقاسم محمدی شهمیری نیز به شهادت رسیده است. ۱ - وصیتنامه شهید محمدی[ویرایش]درود بی پایان بر امام امت خمینی بت شکن فرزند زهرا سلام الله علیها و سلام بر شهیدان تاریخ از صدر اسلام تا کربلای حسین و از کربلای حسین تاکربلای خونین فرزندان او در ایران اینجانب محمود محمدی شهمیری فرزند حاجی ساکن نکا از شهرهای کوچک استان مازندران می‌باشم. با اعتقاد کامل و با آگاهی تمام گام در این راه نهاده ام راهی که حقیقت آنرا با بند بند وجودم و با رگ و پوست و گوشت و خونم آنرا حس کرده و لمس نموده ام راهی که راهنمایش سرور آزادگان و شهیدان تاریخ بشریت سید الشهدا حسین بی علی است و بر ما به ارث رسیده در این راه آمده ام تا جان بی‌مقدار و همچون برادر شهید بزرگوارم ابو القاسم جان که سر و دست و جانش را جدا جدا و خالصانه نثار خالقش نمود و رضایت معبودش را جلب کرد من نیز این متاع ناقابل که جانم میباشد به پیشگاه خداوند یکتا تقدیم نمایم اکنون که مدتیست در جبهه بسر میبرم توانستم معنی واقعی زندگی را درک کنم .زندگی در پشت جبهه و زندگی در جبهه و فضای جبهه زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند .اینجاست که انسان بوضوح دست غیب را مشاهده می‌کند و جامعه توحیدی را در حد کمال می‌بیند و در می یابد که این انقلاب واقعا خدائیست و به مسیر الهی خود ادامه می‌دهد و هر چه را که سد راهش باشد نابود می‌کند زیرا هادی و راهنمای این انقلاب کسی جز امام زمان مهدی موعود نمی‌باشد. من پیرو کامل خط رهبرم خط بت شکن زمان خط خمینی کبیر که از تبار ائمه معصومین است من خود را یک سرباز و جانباز می‌دانم و همه هستی و زندگیم را در اختیار او قرار داده‌ام زیرا ایمان دارم راه امام راه نبوت و اطاعت از ولایت است راه حسین است و راه امام مهدی است راه خداست راه نجات محرومان و مستضعفان جهان است. در مورد وصیتم چند خواسته از خانواده ام دارم از آنها تقاضا دارم در انجام خواسته هایم کوشا باشند. ابتدا سخنی چند با مادرم! مادری که خدا بهتر می‌داند چگونه و با چه مشقتی وجود نازنینش را شمع آسا ذوب کرد تا زندگیمان را روشنی بخشد. ای مادر! اگر سعادت این را داشتم که شهید شوم پس از شهادتم از تو تقاضا دارم برای من گریه نکن ، برای فرزند زهرا گریه کن برای حسین گریه کن،برای غریبیش گریه کن ،برای مظلومیتش گریه کن ،مادر من امانتی بودم در نزد شما و تو خوب امانتداری کردی و بدان که در ازای این امانتداری اجری عظیم خواهی داشت ،مادرجان ،مراببخش و از خدا بخواه که شهادتم را قبول فرماید که اگر تو مرا نبخشی خدا هم مرا نخواهد بخشید، بعد از خدا زندگیم را مدیون شما هستم ،مادرم شیرت را حلال کن ،بخدا قسم مادر اجر شما از من بیشتر است مادرجان یکوقت نگوئی که اینها "قاسم ،محمود" عصای دستم بودند و من از دنیا خیری ندیده ام و بدان خیر واقعی را شما دیدید و سعادتمند شمائید ،حدیثی از مولا علی علیه السلام داریم که می‌فرماید، گرسنگان این جهان سیران آن جهانند، می‌دانم مادر و خدا خود بهتر می‌داند که از کودکی تاکنون که به ابن سن و سال رسیده ای روی خوشی و آسایش را ظاهرا ندیده ای ولی بدان مادر جان سرافراز واقعی تو هستی انشالله در آن دنیا همنشین حضرت فاطمه زهرا و زینب کبری خواهی بود و بدان که آخر زحمت و مشقت را که متحمل شدی جز از این طریق نمیشد جبران نمود و این بهترین مزدی بود که خداوند به شما ارزانی داشت. مادر جان مبادا که فکر کنی مسئولیت تو در قبال خدا و اسلام انقلاب اسلامی تمام شده و با خود بگوئی که من دین خود را ادا کرده ام و دو پسرم را در راه خدا و اسلام دادم و دیگر وظیفه ای ندارم نه مادر،مسئولیت تو تازه شروع شده تو باید حافظ خون من و قاسم باشی ،از تو انتظار داریم همانگونه تاکنون شیر زن بودی از این پس هم آستین بالا زده و با گفتار و سخنان پر شورت از انقلاب اسلامی حمایت و پاسداری کنی و اگر بعلت ضعف جسمی نتوانستی حضور موثر در صحنه انقلاب داشته باشی به هر مقدار که میتوانی خون خود را به برادران بسیج و سپاه و ارتش که در جبهه ها زخمی شده اند اهدا کنی تا خون تو با نیروی آنان بهتر و بیشتر به اسلام خدمت کند و حتی با مرگ خویش به آنان زندگی بخشی ،مادر جان خیلی دلم میخواست به زیارت امام نائل می‌شدم و بر دست و پایش بوسه می زدم ولی سعادت آنرا نداشتم پس از شهادتم شما برو به پهلوی ایشان و بعد از زیارتشان سلام مرا برسانید و بگوئید دعا کند و از خدا بخواهد شهادتم را قبول فرماید. طلبکاریهایم همه را بخشیدم ولی در مورد بدهکاریهایم تا آنجا که یادم مانده بدهکاری ندارم اما اگر کسی ادعائی داشت بنابر شواهد قرضم را بپردازید ،از خانواده ام می‌خواهم که جسدم را در شهر نکا اگر ممکن است بین قبر پدر و برادر شهیدم ابوالقاسم جان که باعث افتخار خانواده ما شد و راه سعادت ابدی را پیمود دفن نمائید و در موقع دفن من چون علاقه زیادی به سپاه و بسیج دارم و بخاطر اینکه بنابر وظیفه دینی خود به جهانخواران و گروهکهای معترض یا غیر معترض ناآگاه بگویم که تنها راه رهائی مستضعفان جهان مسلح بودن به ایدئو لوژی اسلام است در صورت امکان یه دست لباس بسیج یا سپاه را روی جسدم بگذارند. پس از شهادتن هیچگاه عکسهای من و برادرشهیدم قاسم جان را جدا چاپ نکنید . به حکم برادری از خواهرانم می‌خواهم فرزندان خود را خوب تربیت نموده در خدمت اسلام و انقلاب قرار دهند و حجاب خویش را حفظ نمایند که حجابشان کوبنده تر از خون ماست از خانواده ام تقاضا دارم که برای برگزاری مراسم من متحمل مخارج نشوند زیرا خودم آگاهی کامل به وضع مالی خانواده‌ام دارم و انتظار دارم آنجه را که میخواهید برایم خرج نمائید از آن بکاهید و در عوض پولش را فقط در راه انقلاب خرج نمائید ،از یکایک اعضای خانواده ام از گوچک و بزرگ ازمادرم گرفته تا برادر زاده ام مهدی می‌خواهم برای حفظ انقلاب حتی از نثار جانشان نیز دریغ نورزند زیرا انقلاب انقلابی خدائیست اگر همه ما نباشیم مهم نیست انقلاب باید بماند و به مسیر الهی خویش ادامه دهد. نکته دیگری که باید با تاکید بسیاری به خانواده‌ام یادآوری کنم : نکند که خدائی ناکرده فکر کنید خانواده دو شهید هستید و از انقلاب توقع و انتظاری داشته باشید ،هرگز،هرگز،چنین فکری را به خود راه ندهید بیش از آنچه شما از انقلاب انتظار دارید انقلاب از شما انتظار دارد شما بعنوان خانواده شهدا بهترین پشتوانه انقلابید اگر طلا و جواهرات پشتوانه پولی یک مملکت هستند شما ذخائر حقیقی انقلاب هستید پس باید همه وجود خود را نثار انقلاب کنبد اگر انقلاب به کمک شما نیاز دارد با وجود فقری که من آنرا به وضوح در خانواده‌ام لمس کرده و چشیده ام از شما می‌خواهم اگر شده از غذای ناچیز هر روزتان بزنید ۴۸ ساعت به ۴۸ ساعت یک وعده غذا بخورید روزه بگیرید فرش زیر پایتان را هرچندجز حصیر و موکت چیزی نیست بفروشید روی زمین بخوابید و آنچه میتوانید تقدیم انقلاب کنید تا انشالله به لطف پروردگار و یاری امام زمان علیه السلام و با رهبری نائب بر حقش روح خدا انقلاب اسلامی ایران به پیروزی برسد. وصیتی چند با امت اسلامی زبان بخصوص شیعه علی دارم .ای ملت مسلمان بدانید که شهید نشده ام جز بخاطر اینکه سر بسجده خدا بخاک بمیرم و بسوی او دست نیاز دراز نمودم و تنها نیستم که به خدا توکل کرده ام .بدانید اگر اراده آنرا نداشتید که به جبهه بروید یا خدایی ناکرده نسبت به امام بزرگوار و انقلاب عظیم اسلامی شک دارید و یا مخالف هستید باید به مسلمان بودن خودتان شک کنید!!! شیعه علی و پیرو حسین بواسطه خونی که مولایشان علی و رهبرشان حسین در رگهایشان جاریست هرگز زیر بار ظلم نرفته و تن به ذلت نمی دهند چرا که ندای رهبرشان را بگوش جان شنیده اند که هیهات من الذله و آموختند که در برابر ستمگران بگویند "لا" و هرگر نسبت به ظالم و مظلوم بی تفاوت نباشندو این "لا=نه" بود که در طول تاریخ اسلام چه شهیدانی را که تقدیم اسلام عزیز نکرد ،از آقا و مولایمان علی و سید بن الشهدا حسین بن علی نور چشم رسول خدا و خون خدا تا طفل های شیر خواره و زنان باردار و پیر مردان حبیب بن مظاهر و علی اکبر ها و قاسم ها و بدرستی چه زیبا و نیکو گفت شهید مظلوممان آیت الله دکتر بهشتی که بهشت در لقا خدا قرار دارد و بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و این همان خون حسین و زبان حسین و ندای حسین است که بعد از حدود ۱۴ قرن از زبان مبارک فرزندش بگوش می‌رسد سخنی کوتاه با امت حزب الله دارم : از مال و جان خود بگذرید تا اماممان خمینی کبیر سلامت باشد ،من به جبهه رفتم تا ایشان زنده باشند. وصیتی داشتم به برادران ورزشکارم ،ای برادران بدانید که ورزش هدف نیست وسیله ای است جهت رسیدن به هدف ،شهید هم ورزشکار تنها نمی خواهد؛ شهید ورزشکار پیرو خون حسین میخواهد .ای برادران بدانید که درپس ورزشهای با هدف دستهای منحرفی خوابیده تا شما را از این نعمت الهی یعنی انقلاب اسلامی دور نگهدارد. سخنی کوتاه به برادران بزرگوار دانش آموزم. برادران عزیز! شما پشتوانه و اینده ساز انقلابید حداکثر کوشش را جهت فراگیری مسائل اسلامی بنمائید آخر ما آمده ایم با خونمان جلوی تجاوز دشمن را بگیریم تا شما در سایه نعمت و امنیت به فراگیری علوم مختلف بپردازید و اگر خدایی ناکرده درس نخوانده و بی تفاوت باشید بدانید که بزرگترین خیانت را نسبت به شهدای اسلام عزیز کرده اید و فکر کنید که فردای قیامت چگونه جوابگو خدا خواهید بود .در خاتمه که فراز آخر وصیتم میباشد چه کلامی بالاتر از وصیت مولا علی که ای امت اسلامی و ای برادران و خواهران وصیت میکنم شما را به تقوای الهی و نظم در کارها اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم و بدانید که هر کسی مسلح به سلاح تقوی باشد هیچ قدرت و ابر قدرتی را بر او تاب مقابله نیست . از تمامی امت اسلامی استدعا دارم هیچگاه این دعا را فراموش نکنند خدایا خدایا تا انقلاب مهدی( عج) حتی کنار مهدی( عج) خمینی را نگهدار ( امین) رده‌های این صفحه : خانواده دو شهید (نکا) | دانشجویان شهید شهرستان نکا | شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران (شهرستان نکا) | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات والفجر چهار (استان مازندران) | شهدای لشکر 21 حمزه استان مازندران | مدفونان در آرامگاه شهر نکا
|
||||||||||||||||||||
