|
| ||||||||||||||||||||
نهم اسفند ۱۳۴۴، در روستای ارم از توابع شهرستان نکا قدم به عرصه وجود نهاد. فرزند اول خانواده بود. مادرش فوزیه (فضه) محسنی و پدرش محمدعلی نام داشت. تحصیلات را در مقطع پنجم ابتدایی در دبستان روستای دارابکلا به پایان رساند. سال‌های آخر عمر را در چاپخانه کار کرد. مجرد بود. به عنوان سرباز سپاه پاسداران از لشکر ۲۵ کربلا، رسته مخابرات با تخصص بیسیم چی در جبهه حضور یافت. بیستم مرداد ۱۳۶۳ (سال چهارم جنگ تحمیلی) در منطقه بانه (مریوان) بر اثر اصابت تیر مستقیم در هجده سالگی خلعت شهادت پوشید. پیکرش را در بیستم شهریور ۱۳۶۳ تشییع کردند و در امامزاده پنج تن ارم به خاک سپردند. ۱ - فرازهایی از وصیتنامه شهید ابراهیمی[ویرایش]تا انجا که در توانم است، در حفظ جانم برای مبارزه بیشتر با ظلم میکوشم ولی انجا که پرنده زیبا و خوشحال شهادت به استقبالم بیاید از دل و جان به پیشوازش میروم. خدایا برای رضای تو قدم در راه مبارزه گذاشتم. خداوندا مرا جزء سربازان امام زمان قرار بده. خدایا اینک که میخواهم در عملیات کربلای یک شرکت کنم از تو پیروزی و یاری میخواهم... شهادت و پیروزی هر دو برای من افتخار است پس خدایا گناهان مرا ببخش و مرا با دیگر شهدا، محشور بگردان. ای خدا تنها به تو امید بسته ایم و تنها از تو یاری می طلبیم. ای امام عزیز ما رزمندگان جان خود را میدهیم و در خون خود می غلطیم تا اسلام جاودان باشد. ای امام یک جان دارم و این جان را در راه تو فدا میکنم. بزرگترین وصیت من به تمامی کسانی که این وصیتنامه را میخوانند این است که تا اخرین قطره خون حامی امام و راهی خط ایشان باشند... وصیت دیگرم به شما خانواده و اشنایان این است همچنانکه در تمام طول زندگی ام گوش به فرمان ضد انقلاب نمیدادم و بر انها میشوریدم همچنان از شما میخواهم که بعد از شهادتم هیچگاه در مقابل این سخنان بی تفاوت و آرام نباشید و با منطق بر آنها بشورید... خواهران عزیزم خواهش من از شما این است که به دختران خود حجاب را بیاموزید که چادر سیاه شما کوبنده تر از خون سرخ من خواهد بود. رده‌های این صفحه : شهدای شهرستان نکا | مدفونان در امامزادگان پنج تن ارم
|
||||||||||||||||||||
