• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غلامعلی لقمانی شهمیری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



غلامعلی لقمانی شهمیری
Profile_shahid
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۳/۰۷/۱۳ شهر نکا
تحصیلات دانشجوی کاردانی
وضعیت تاهل مجرد
نوع عضویت بسیجی / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۵/۱۱/۰۵ عملیات کربلای ۵
محل دفن گلزار شهدای شهر نکا

سیزدهم مهر ۱۳۴۳، در شهر نکا به دنیا آمد. مادرش سیده نواب مهدی‌پور و پدرش عباس نام داشت. دانشجوی کاردانی و کارمند رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (مرکز زاهدان) بود. وی نویسنده برنامه‌های رادیویی مثل در سنگر مدارس، راهیان قدس، با کاروان شهیدان بود. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. پنجم بهمن ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت ترکش به سرو سینه در بیست و دو سالگی خلعت شهادت پوشید. نوزدهم بهمن ۱۳۶۵ تشییع و در گلزار شهدای شهر نکا دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید لقمانی

[ویرایش]

اینجانب غلامعلی لقمان شهمیری فرزند عباس دارای شماره شناسنامه ۱۶۳۷ به عنوان تکلیفی که بر عهده هر فرد مسلمانی است چند جمله ای من باب وصیت در اینجا می آورم. حمد و سپاس بیکران بر خداوندی که یادش اطمینان قلبهاست به نام او که لطف رحمانیش را شامل من گنه کار نمود تا اگر لیاقتش را یافتم در صف شهدا قرار گیرم و درود و سلام به پیشگاه اقا امام زمان که اکنون علمدار و فرمانده جبهه های خون رنگمان است و با درود و سلام به امام امت این پیر جماران که خداوند سعادت دیدار از نزدیکش را به من عطا نکرده است و با درود و سلام به شهیدان گلگون به کفن انقلاب اسلامی آنان که راه الله را شناختد و رفتند. آنانیکه معشوق را از نزدیک دیدار کردند و دیگر تاب ماندن نیاوردند آنان رفتند تا راه را برای ایندگان باز شود آنان رفتند تا ایمان و شرف و آزادگیشان نرود آنان رفتند و جان باختند تا جان دینشان اسیب نبیننا۔. اکنون که میخواهم وصیتم را بنویسم به خدا هر چه فکر میکنم میبینم چیزی ندارم تا در خور این باشد که به روی کاغذ بیاورم هر چه که تا بحال انجام دادم گناه بود و گناه . خدایا تو خود شاهد باش چگونه بودم و چگونه ام ذره ای درستی در خود نمی بینم . خدایا تو باید دستم را بگیری خداوندا هر چند در راه مانده و از قافله عقب افتاده ام اما اکنون آمدم تا پاکم سازی به خداوندیت قسم که تا پاکم نکردی مرا از دنیا مبر.

پدر و مادر عزیزم خداوند شما را از صابرین قرار دهد میدانم مرگ فرزند سخت است اما باید این سختی را برای رضای خداوند تحمل نمائید شهادت من نباید برایتان تازگی داشته باشد. زمانیکه بهترین عزیزان این مرز و بوم دسته دسته اسماعیل وار به قربانگاه حق می شتافتند و جان خود را نثار دین و مکتب می کردند و زمانیکه مادری چند فرزند خود را هدیه به پیشگاه خدا نموده است شما چگونه باشد حتی نباید اظهار کنید که از خانواده شهیدید. پس مبادا با شیون و زاری دشمن را شاد کنید هیچگاه بخود اجازه ندهید برای کسی که راه شناخته و مقصد را یافته و در آن قدم نهاده و به فیض عظمی دسته یافته است که گریه تاسف کنید مگر نه این است که عاقبت همه مان مرگ است پس بهتر این مرگ شهادت در راه خدا باشد. چه خوبست با روی سرخ با سینه گلگون و با بدنی عرقه در خون به لقای یار شتافت و عرض کرد خدایا ارمغان من همین است تنها توانستم بدن سوراخ سوراخ شده را برایت بیاورم آنقدر مشتاق کویت بودم که بی دست و سرآمدم پس بپذیر به درگاهت مرا و قرار بده از صالحین . سفارش های لازم به خانواده نمودم و شایستگی این را ندارم که بخواهم به امت قهرمان و شهید پرور فقط پیامی دهم همین را می گویم که این شهادتها خود پیام است جنازه ها را که بر دوش می گیرد پیام است مسئولیتمان سنگینتر خواهد شد مبادا یک لحظه امام را تنها گذارید بخدا حسین ما خمینی است و لبیک به هل من ناصر ش اطاعت از او اطاعت از فرامین است . از تمام دوستان و اشنایان حلالیت می طلبم اگر جرم و خطائی مرتکب شدم از من عاصی و گنه گار دیدید به بزرگی خود ببخشید و در حقم دعا کنید تا خداوند رحمت خویش را از سر ما دریغ نفرماید جنازه ام را نیز در کنار دیگر شهدان به خاک بسپارید . خداوند انشاالله : به همه تان توفیق عنایت کند تا همچنان در راهش گام برداشته و حافظ و پاسدار دین و مكتب و انقلاب مهدی خویش باشید. خداحافظ امام. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام علیک و رحمته الله و بركاته.






جعبه ابزار