عین الله پوروایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیستم اسفند ۱۳۴۵، در روستای
ملاخیل پوروا از توابع
شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند سوم خانواده بود. مادرش راضیه پامار و پدرش ذبیح نام داشت. اول راهنمایی را در
مدرسه فردوسی نکا خواند. مجرد بود. به عنوان سرباز ارتش از
لشکر ۸۱ زرهی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین ۱۳۶۶ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه
قصرشیرین و در
عملیات کربلای نه بر اثر اصابت ترکش در بمباران هوایی در بیست سالگی به شهادت رسید. سه روز بعد پیکرش در شهر نکا تشییع و در زادگاهش ملاخیل دفن شد.
[ویرایش]
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ ﴿آل عمران / آیه ۱۶۹﴾
اول توسل بر سالار شهیدان
حسین بن علی می نمایم و سپس وصیت نامه و سخنانم را آغاز میکنم. خداوندا سینه ام را آتش افروز از مهر و جلالت وجود خویش گردان و سخنان این حقیر و ذلیل را که از اعماق قلب کوچک و آکنده از عشق توست برمیخیزد بپذیر و گرفتاری زبانم را که نمیتوانم با آن ثنای تو را آنچنان که بایدبنمایم، از بین ببر و زبانی ناطق و کلامی دلنشین و فکری سلیم و بینشی علیم به این حقیر عطا فرما. کلامم را با ذکر خداوند تبارک و تعالی آغاز نمودم و دلم میخواهد که همیشه کلامم خدا خدا باشد. به نام خداوند قاهر و قادر و یاری دهنده مظلومان و محرومان و انتقام گیرنده از جباران و ظالمان و به یاد امام عصر عجل الله و نائب برحقش
خمینی کبیر ، روح خدا، بت شکن و قلب تپنده امت و پیام آور آزادی و کرامت و هویت اسلامی و انسانی که با تبر
ابراهیم و عصای
موسی و کلام
علی علیه السلام در کام و مسئولیت خون حسین علیه السلام که بر تمامی ستمگران تاریخ خروشید و با درود و سلام برشهدای حق و ایثارگر که درجبهه های نور علیه ظلمت جنگیدند و عاشقانه جام شهادت نوشیدند.
هر سخن که ازدل برآیدلاجرم بر دل نشیند، سخنانم در این وصیت نامه از اعماق قلبم نشات میگیرد و باید بدون هیچ تردید بر دلهای مومنین و عاشقان اباعبدالله بنشیند و این وصیت نامه هاست که بایدبرای آیندگان درس عبرتی باشد و باید تاریخ آینده بشریت از این جانبازیها و ازخودگذشتگی ها ورق بخورد. و آیندگان باید مردانه و منصفانه بر آنها قضاوت کنند و به تمام کافران بنمایانند که ماهیچگاه بدون رضا نمیجنگیم و هر قدم ما عاشقانه و عارفانه است که با شناخت کامل دراین وادی قدم می نهیم و از جزییات و ریزه کاریهای آن اگاهیم و جاهلانه و ناآگاهانه به این تجلیگاه عشق و ایثار نمی رویم،باید به تمام مردم عالم اعلام کنم که بنده و سایر رزمندگان اسلام به طمع مادیات به جبهه رو نمیکنیم و رزم ما تنها و تنها برای رضای خدا میباشد. و مایی که تابه این سن و عمرمان آرزو میکردیم که ای کاش مادر روز عاشورا بودیم و مولایمان را یاری میکردیم الان باید در این امتحان خدایی که برایمان پیش آمد شرکت کنیم و انشالله از آن پیروز درآئیم ،ای ملت مسلمان ایران هیچگاه نگویید که این جنگ را چرا صلح نمیکنند، اگر این را بگویید به خون شهیدان این کشور خیانت نموده اید، جنگی که ناخواسته بر ما تحمیل شد باید جواب مشت را با مشت داد نه اینکه یک مشت خورده ایم منتظر مشت دیگر باشیم. فعلا جنگ ما جنگ با
عراق نیست ، بلکه جنگ اسلام با کفر است، جنایتکار روزگار آمریکای خائن این جنگ را برای براندازی رژیم اسلامی ایران شعله ور ساخت و بر همین مسبب خون هزاران هزار جوانان و عزیزان کشورمان را برزمین ریخت،خون چمران ها و فکوری ها و همچنین خون جوانانی را ریخت که میرفت تاآینده درخشان ایران اسلامی را اداره کنند و به ملت دنیا آزاد زیستن را بیاموزند. فکرمیکنم سخن را زیاد گفته ام و نباید اطاله سخن شود.
به محضر مبارک مادرم:سلام مادرم،ای مادرم از ینکه نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم اول ازهرچیز از تو عفو و بخشش میخواهم تو در دوران کودکی شیوه و راه و رسم زندگی کردن و دین داری را به من آموخته ای و دوشادوش و به همت پدرم توانسته ای مرا بزرگ گردانی اما همانند یک مادر واقعی این تو بودی که از انحرافات عقلی و اخلاقی و عملی بنده جلوگیری نمودی و باعث شده ای که اینک قلبم ازتمام گناهان پاک باشد.مادرجان تا مادامی که پدرم درقید حیات بودند تو برای من تنها یک مادر بودی اما از زمانی که چراغ زندگانی کم دوام پدرم خاموش شد تو نه تنها برایم یک مادر بودی بلکه همانند پدری هم بودی که هوائج و خواسته های مرا برآورده مینمودی .من آرزو داشتم که روزی بزرگ شوم و جبران اینهمه کرامت و بزرگی شما را بنمایم.اما دست قضا نگذاشت که به این امیدم برسم ،ازینکه درجبهه هستم برایم نگران نباش اگر از سربازی آمده ام تمام ناراحتی های شما را به شادی مبدل میکنم و نخواهم گذاشت که لحظه ای نگران باشی.ولی اگراین سعادت جاودانه نصیب من شد و شهید شدم بسیار خوشحال باش که فردای قیامت پیش مادر زنان اسلام حضرت
زهرای اطهر روسفیدخواهی بود.مادرجان نمیدانم با چه زبانی بگویم ولی این را میدانم من همچون یک درختی بودم که از دوران کودکی تا بزرگی توآب حیاتم دادی و مرا بزرگ نموده ای و میخواستی که روزی ازوجودم بهره ببری و ثمره بچینی.اما دست خزان آمد و این امیدها را به یاس مبدل ساخت با همه این احوال من از تو میخواهم که درشهادتم نگران نباشی و برایم گریه نکنی و این درس را باید از زینب بیاموزی و اگر میخواهی گریه کنی به یادحسین و یاران او گریه کن که ماها درس شجاعت و شهامت را از او آموخته ایم.مادرم با برادران و خواهرانم به گونه ای رفتارکن که انتظار من است مبادا آنها را ناراحت کنی و احساس کمبود بکنند.
و اینک برادرانم با اولین خواهش و وصیت این فانی الوجود به محضرمبارک شما برادرانم،حفظ ونگهداری و محبت نسبت به مادرعزیزم می باشد.مبادا او را از خود ناراحت و نگران بنمایید که با این عملتان روحم را در عذاب قرار خواهید داد و باید تا اخر عمر مادرم را حفاظت نمایید و او را دلداری بدهید.مبادا مطیع امرشیطانی شوید و خداوند و عذاب خدا را فراموش بکنید که به قول آن شاعر که فرمود: (دلاغافل زسبحانی چه حاصل/مطیع امرشیطانی چه حاصل) ازین عملتان هیچ چیزعاید شما نمیشود و خدای ناخواسته مورد خشم و نفرت خداوند قرار میگیرید.از شما میخواهم که عبادات،از
نماز و
روزه و سایر مستحبات و واجبات دیگر را انجام دهید و لحظه ای ازآن غافل نشوید. همچنین تاجان دربدن دارید مطیع این انقلاب و فرمانبردار رهبریت عظیم این کشورباشید و هیچگاه به هیچ شخصی اجازه ندهیدکه درجامعه اسلامی اخلالگری کند و موجب ضربه زدن به اسلام شود.مواظب باشید که شیطان صفتان شما را فریب ندهند و منحرف ننمایند.همچنین ازخواهرانم میخواهم که علاوه برمواردفوق که ذکرشدحجاب اسلامی و انسانی خویش که نشانه بزرگی و وقار یک زن مومنه و محجبه است حفظ نمایید زیرا حجاب شما برتر از سرخی خون شهیدان است و از شما تقاضا دارم که پشت سرمردم غیبت نکنید و به مردم تهمت نزنید که عاقبت بدان به شما بازخواهدگشت و با فامیلان مدارا کنید و صله رحم را فراموش نکنید که محبتها را زیاد میکند و زنجیر مهربانیها را بادوام میکند و روزنه های بخل و کینه را میبندد.
از تمام گناهان کبیره و صغیره بپرهیزید و حتی فکرگناه کردن رادرمغزخودمپرورانید،زیرا مغزی که درآن فکر بد پرورش بیابد آن را نباید مغز نامید بلکه زباله ای است که در کاسه سرجای گرفته.از شما میخواهم که درراه های خیر قدم بردارید و در آن ثابت قدم باشید و از راه های فساد و شرک جدا بپرهیزید،زیرا دامنی که آلوده به گناه شد پاک کردن آن بسیار مشگل است.در تمام کارها برخدا توکل کنید که او قدیر به همه کارهاست. و شما ای بستگان ،دوستان و آشنایان و تمام برادران و خواهران دینی من درجامعه اسلامی خویش چنان انسجام و وحدت داشته باشید که هیچ بیگانه ای به شما ظلم ننماید و از تمام ظلام بپرهیزید و با آن مبارزه کنید،در زندگی آزادانه به مسائل دینی عمل کنید،سعی کنیدکه عبادتها و طاعت ها و اعمال شما فقط و فقط برای خدا باشد نه برای خودنمایی و خودجلوه دادن. تا مادامیکه باهم هستید احساس تنهایی نکنید چونکه یاور همدیگرید و اگر تنها هم شده ایدبازهم احساس تنهایی نکنید که خداوندیاورتان است،ازطبقه جوان این خط خواهانم که همچنانکه تابحال جبهه ها را پرنگه داشته اند ازین پس هم به جبهه بروند و اسلحه های به زمین افتاده شهدا را بردارند و به نبرد با ظالمان بپردازند. همچنین تا میتوانید برای سلامتی و طول عمرباعزت رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دعاکنید و از خداوند بخواهید که عمر او را قطب دایره امکان حضرت حجه بن الحسن المهدی ارواحناالفدا زیاد کند. موفقیت و پیروزی رزمندگان اسلام و آزاد شدن کربلای معلا آرزوی ماست. به امیدپیروزی اسلام برکفرجهانی.
خدایاتاظهوردولت یار خمینی رابرای مانگهدار