یکم تیر ۱۳۴۷، در روستای نوذرآباد از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند دوم خانواده بود. پدرش حسن، در شرکت تعاونی کار میکرد و مادرش زهرا دهقان نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در هنرستان خیری مقدم ساری درس خواند و دیپلم ساختمان گرفت. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا، گردان انصارالحسین، رسته بهداشت و درمان و با تخصص امدادگر در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج در هجده سالگی به شهادت رسید. پیکرش هشت سال و نیم در منطقه جا ماند و مفقودالاثر بود. هشتم مرداد ۱۳۷۴ تشییع و در زادگاهش نوذرآباد آرام گرفت. ۱ - وصیتنامه شهید عباسی[ویرایش]با سلام و درود به اختر تابناک آسمان ولایت و امامت و گسترش دهنده عدالت در تمام گیتی حضرت مهدی صاحب الزمان و نائب بر حقش بت شکن عصر منجی نسل در هم کوبنده ستمگران امام امت حضرت آیت الله الموسوی الخمینی و سلام بر سرور شهیدان امام حسین و سلام و درود به شهدای صحرای کربلا وشهدای کربلای ایران که با نثار جان وخون خودشان درخت اسلام را آبیاری نمودند و سلام به شما ای خانواده های مفقودین و شهدا و اسراء که جوانان عزیز و برومند خود را فدای اسلام ورهبر نموده اید. ای عزیزان و ای هموطنان گرامی سالها و مدتهاست که از این دنیای بی ارزش و فانی خسته و سیر شدم و عاشقان آقا امام حسین را پیدا نموده ام وقتی که انسان به این عزیزان خفته در خون می نگرد و این ایثارگریهای جوانان اسلام را می بیند برای او دیگر ماندن در این دنیا بی ارزش میباشدای مردم دیگر نگوئید صلح صلح به قول امام صلح بین اسلام و کفر معنی ندارد باید از کشور عزیزمان دفاع کنیم و نگذاریم یک وجب از خاک عزیز ما را تجاوز کنند باید استقامت و پایداری در برابر دشمنان اسلام نشان داده باید مشت محکم به دهان آمریکا و ایادی دست نشانده هایش بزنیم که دیگر نتواند در برابر اسلام حرف بزنند به شهدای کشورتان نظر بیافکنید که چگونه از کشورمان دفاع کردند و از جان و مال و فرزند خود گذشته اند اینک که خداوند منان توفیق داده که گذری داشته باشم به محراب عاشقان و مرقد پاک آقا امام حسین علیه السلام. ای پدر و مادر وای خانواده گرامی هرچند که شوق دیدار شما رادارم ولی شوق دیدار خدا را بیشتر دوست دارم . تو ای پدر و مادر عزیز که در سالهای زیادی برایم زحمت کشیده اید مادری که مدتهای زیادی برای تربیت و سلامتیم از خواب و آسایش خود گذشتی و بزرگ شدن مرا بعهده گرفتی شبها برای من بیخوابی کشیدهای وبر گهواره من نشستی و همیشه مراقب و پرستار من بودی تا اینکه مرا بزرگ نمودی که شاید در پیری عصای دستت باشم ای مادر من از تو به جز خوبی و مهربانی چیزی ندیده ام و من در برابر تو خیلی بدیها نموده ام و از تو میخواهم که مرا ببخشی و مورد عفو خود قرار دهی وای مادر عزیز از تو تقاضا دارم که در شهادتم صبور باشی که خداوند در قرآن کریم می گوید ان الله مع الصابرین خداوند صابرین را دوست دارد و تو ای پدر عزیز و مهربانم ای پدری که راز و نیاز شبانه روزی تو باعث شد که من شور و شوق دیگر داشته باشم ای پدری که مدتهای زیادی برای من زحمت کشیده ای و مرا تربیت نمودی و مرا چگونه زیستن و چگونه به شهادت رسیدن انبیاء را به من آموختی تو برای من خیلی رنج و سختی کشیدی که شاید در موقع پیری عصایی برایت باشم ولی اکنون که سر به خاک گرم کربلای ایران می گذارم تمام زحمتهایی که برایم کشیدی بیادم می آید و تمام مظلومیت و دلسوزی تورا به یاد می آورم و شما در برابرمن خوبی کرده اید ولی من در برابر شما بدیها نموده ام و از شما خانواده گرامیم می خواهم که در شهادتم گریه نکنید و دشمنان اسلام را شاد نکنید و از شهادتم سوء استفاده نکنید و نگوید که من پدر و مادر شهید میباشم و بی صبری نکنید اجرکم عند الله اجرتان را از خدا طلب نمائید . از برادرم میخواهم که ادامه دهنده راه من باشد تا سرنگونی استکبار جهانی و از خواهرانم میخواهم که حجاب خود را رعایت نمایند که میگویند ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است و در خاتمه از تمام آشنایان و دوستان و فامیلان به خصوص از خانواده عزیزم وعمه وخاله هایم و عموهاودائیهایم و از تمام هم محلی هایم حلالیت کامل میطلبم به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی ردههای این صفحه : شهدای بسیجی (شهرستان نکا) | شهدای تفحص شده (نکا) | شهدای روستای نوذر آباد | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات کربلای پنج (استان مازندران)
|