• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نجف (قربان) شعبانپور اومالی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نجف (قربان) شعبانپور اومالی
Najaf_Shabanpur_Umali
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۳۸/۰۹/۰۱ ولیجی محله
تحصیلات دیپلم
وضعیت تاهل متاهل / دو فرزند
نوع عضویت پاسدار / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت پرسنلی سپاه نکا
شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ عملیات کربلای ۵
محل دفن گلزار شهدای روستای اومال

یکم آذر ۱۳۳۸‌، در روستای ولیجی‌محله از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. مادرش زبیده چنبیان و پدرش نادعلی نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. چهارم فروردین ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب دو فرزندِ دختر (مائده ، مهدیه) شد. پاسدار بود و از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. بارها به جبهه عازم شد و در عملیات‌ها شرکت کرد. از جمله مسئولیت‌های ایشان مسئول زندان، مسئول دبیر خانه و مسئول پرسنلی بود. بیست و چهارم دی ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ) در عملیات کربلای پنج و در منطقه شلمچه در بیست و هفت سالگی به شهادت رسید. پیکرش یازده سال در منطقه جا ماند و مفقودالاثر بود. پانزدهم اردیبهشت ۱۳۷۷ ایت‌الله محمد باقر‌ محمدی لائینی بر پیکرش اقامه نماز کرد و پس از تشییع و در امامزاده ابوالحسن کیا در زادگاهش دفن شد. او را قربان نیز می‌نامیدند. برادرش محسن‌شعبان‌پور جانباز است.


۱ - فرازهایی از وصیتنامه شهید شعبان پور

[ویرایش]

شهادت مقامی است که نصیب هرکس نمیشود خداوند فقط معشوقان اگاه خویش را به وادی عشق می خواند. معبودا جز تو در مقابل ذات اقدسی که تویی سر تسلیم فرد نخواهم اورد، و تنها به تو پناه میبرم و دست نیاز به درگاه تو دراز مینمایم، و از تو میطلبم. بارالها تو را شکر گزارم که در این عصر حاضر زندگی مینمایم که رهبر کبیر اگاه مدیر و مدبر به ما عطا نمودی که ما را از خواب غفلت بیدار نمود و اسلام واقعی را به ما شناساند و راه چگونه زیستن و چگونه مردن و راه مبارزه علیه مستکبران و ظالمین را به ما اموخت. و شکر گزارم که لباس مقدس سپاه را بر تن پوشیده و به عنوان سرباز سبز پوش حضرت محمد شناخته شده و مدافع اسلام و قران و نوامیس کشور اسلامی شناخته شده ام باید به وظیفه خود که همان حفظ و حراست جمهوری اسلامی و صدور انقلاب اسلامی در سرتا سر گیتی میباشد به نحو احسن انجام دهم.. اری بار دیگر داوطلبانه به یاد جهاد مقدس در راه اسلام امدم تا پوزه ابر قدرتها و صدام یزید خائن را به خاک بمالم و حق مظلومان گیتی را از ظالمان بگیرم. ای امت شهید پرور ایران ما، دنباله قیام نهضت را پیش گرفته ایم و با روش ان حضرت حرکت میکنیم و همه عالم میدانند که دشمنان انقلاب اسلامی روش یزید و معاویه را پیش گرفته اند، و حال انکه ما به ندای امام حسین که در صحرای کربلا و خود را تنها میبیند و در انجا میفرماید هل من ناصر ینصرنی ایا کسی هست که مرا یاری کند؟؟ چون ان زمان نبودم که به ندای مظلومانه و غریبانه امام حسین لبیک بگویم ولی حالا به ندای فرزند حسین ع امام خمینی تا اخرین قطره خون و نفسی که در بدن دارم لبیک میگویم و تا قبل دشمنان اسلام پیش میتازیم.. اری همه باید بدانند که من اگاهانه و با انتخاب خود در این راه قدم گذاشتم و از ان زمان این راه را در زندگی انتخاب کردم. روز به روز که از عمرم میگذشت موفق تر و پربارتر در زندگی گام بر میدارم لذا اگر توفیق بیشتری پیدا کردم و سعادت نصیبم شد و توانستم فائق و رستگار شوم و در این راه شهید شوم هیچکس مسئول مرگ و شهادتم نیست.. بخدا قسم اگر پاره های بدنم را در اتش بسوزانند و اگر خاکسترم را به دریاها بریزند از دل امواج خروشان دریاها فریاد بلندم را سر خواهم داد که اسلام دین حق است.

سفارشی به خواهرانم و تمام خواهران حزب الله دارم این است که، حجاب خود را حفظ کنند که حفظ حجاب زینت زن است. شما با حفظ حجاب خود و رزمندگان با سلاح اتشین خود بر علیه دشمنان اسلام میجنگند و سفارشی به تمام برادرانم دارم که، سلاح در خون فتاده ام را بردارید و راهم را ادامه دهید و بر علیه دشمنان اسلام بجنگید و به منافقین هم بفهمانید پیروان امام حسین مردن در بستر را ننگ و شهادت در سنگر به عشق به الله را عبادت میدانند. برادرانم اگر سعادت ان را داشتم و شربت شهادت را نوشیدم مرا در کنار برادر شهیدم سید حسین مجیدی دفن کنید و در خاتمه وصیتی دارم به همسرم بعد از مرگم همچون کوه مقاوم و استوار باش مثل زینب ع صبور و بردبار باش و از مرگم ناراحت نباش، اگر از من ناراحتی دیده ای مرا به بزرگی ات عفو کن. همسرم دختر عزیزم مائده خانم را تربیت اسلامی و به خواندن قران مجید اشنایی ده، و تحویل جامعه داده، تا افتخاری برای خانواده مان باشد... و انها را تربیت اسلامی داده و چنان انها را پرورش ده که هر کدام جان نثاری برای اسلام عزیز باشند و همچنین به انها بگو که پدرشان در راه اسلام و دفاع از قران شهید شده و شما هم وظیفه دارید که راه پدرتان را ادامه دهید. اما سفارشی برای پاسداران جان بر کف و سبز پوشان محمدی دارم این است که ای پرچم داران فتح کربلا از امام عزیز اطاعت و مطیع و فرمانبردار باشید مبادا امام را تنها بگذارید که فردای قیامت در مقابل شهدای عزیز و ائمه اطهار جوابی نداشته باشید و همیشه خجل و سرافکنده باشید. ای برادران عزیز و حامیان اسلام و قران، زمان ازمایش و امتحان است اگر قبول نمودید و این لباس مقدس پاسداری را بر تن پوشیدید باید تا اخرین قطره خون و اخرین نفس که در تن دارید از اسلام و قران دفاع نمائید که خداوند حافظ و نگهبان شما مومنین است. ای امت حزب الله و شهید پرور از شما میخواهم که نسبت به اسلام و امام عزیز وفادار باشید. مبادا امام را تنها بگذارید که در روز قیامت جوابی در مقابل خدای عزوجل و ائمه اطهار نداشته باشید و همچنین وحدت و یکپارچگی را حفظ کنید که دشمنان اسلام از این وحدت بشدت رنج میبرند. والسلام

خدایا مرا نیامرزیده ای از دنیا مبر
خدایا ختم زندگی ما را در شهادتمان قرار بده
خدایا محافظ این رهبر باش، طول عمر این رهبر را بیفزای
از عمر ناقابل ما بکاه و بر عمر امام عزیز بیفزای. والسلام






جعبه ابزار