• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 
شعبان اصغری
Profile_shahid
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۲/۰۲/۱۲ روستای لایی پاسند
تحصیلات پایه چهارم ابتدایی
وضعیت تاهل متاهل
نوع عضویت بسیجی / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۷/۰۳/۰۴ منطقه شلمچه
محل دفن گلزار شهدای لایی پاسند

دوازده اردیبهشت ۱۳۴۲، در روستای لائی‌پاسند از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند پنجم خانواده بود. پدرش احمد، کشاورزی می‌کرد و مادرش نجیبه قلیان نام داشت. تحصیلات را در مقطع چهارم ابتدایی با موفقیت پایان رساند. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. چهارم خرداد ۱۳۶۷ (سال هشتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در بیست و پنج سالگی به شهادت رسید. پیکرش در منطقه جا ماند و مفقودالاثر شد. پس از هفت سال در ۱۳۷۴ تشییع و در زادگاهش لائی پاسند آرام گرفت.


۱ - وصیتنامه شهید اصغری

[ویرایش]

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. با عرض ادب به محضر مقدس یگانه منجی عالم بشریت آقا امام زمان و سلام و درود فراوان بر نائب برحقش رهبر ایران زمین خمینی کبیر و سلام بر ارواح پاک و طیبه شهیدان صدر اسلام تاکنون و سلام بر سنگر نشینان خدا جوی و مبارزان طلیعه نور علیه ظلمت و سلام بر ملت شهید پرور ایران. اینجانب شعبان اصغری فرزند احمد وصیت نامه خود را آغاز میکنم. به نام آنکه جسم ها را جان داد و خودش حافظ و ناظر آن می باشد و هر لحظه که خود می خواهد جان ها را می ستاند و به نام آنکه حق و باطل را آفرید تا بندگانش را بیازماید و به نام آنکه اسلام را آفرید و به نام آنکه پیامبران را آفرید تا راه سعادت را بر انسانها نشان دهند و به نام آنکه امامان را آفرید تا حلال مشکلات مسلمین باشند و به نام آنکه قیام را آفرید و به نام آنکه امام حسین را آفرید به راستی چه زیباست کربلای حسینی، کربلائی که به انسان راه سعادت را نشان میدهد و به انسان می فهماند که مرگ خونین بهتر از ننگ می باشد مرگ خونین که نام دیگر آن شهادت است و راستی چه شیرین است شربت شهادت و این شربت نصیب هر کس نمی شود به جز بندگان مخلص و خالص خدا و اگر این شربت شهادت نصیب بنده شد مرا در زادگاهم روستای پاسند در کنار شهدای به خون خفته اسلام قرار دهید و بر مزارم گریه و زاری نکنید و سیاه نپوشید زیرا که دشمن به دنبال همین لحظات حساس میگردد. و از پدر و مادر گرامی و عزیزم حلالیت میطلبم و از اینکه برای شما فرزندی خوبی نبودم امیدوارم به بزرگواری خودتان بنده را عفو نمایید و یک سفارش هم به برادرانم دارم برادران اسلحه مرا بعد از مرگم به زمین نگذارید تا دشمن بفهمد که هر چه ما را بکشند ملت ما بیدارتر میشود و تا آخرین قطره خون خود می جنگد و سازش نمی پذیرد خواهرانم و همسرم حجاب اسلامی را رعایت کنید و با حجاب خود مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و ابر جنایتکاران دوران بزنید. برادرم و خواهرم امام را تنها نگذارید و سعی کنید اشک شما را دشمن نبیند. امت مسلمان و برادر حزب الله میادین جنگ را هر چه فشرده تر پر کنید و صدای هر ضد اسلامی در گلو خفه کنید نماز مرا حاج آقای محمدی لائینی بخواند و سخنرانی بنده در روز سوم حاج سید صابر جباری امام جمعه محترم مردم بهشهر و سخنران هفتم حاج سید رسول حسین کوهستانی نماینده امت حزب اله بهشهر و نكاء و حومه باشد به امید زیارت کربلای حسین و قدس عزیز اگر شهادت نصیبم شده زمین و همه زندگی خانه ام را بفروشید هر کس را بدهکارم بدهید و باقیمانده را خرج بنده و مسجد روستای لائی پاسند نمایید. وصی من مادرم و ناظرم خواهر بزرگوارم حوا می باشد. والسلام على من التبع الهدی.






جعبه ابزار