نوزدهم مرداد ۱۳۴۷، در روستای میانگله از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند نهم خانواده بود. مادرش نرجس یوسفی و پدرش سید مرتضی نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در هنرستان کشاورزی آمل درس خواند و دیپلم گرفت. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. سوم بهمن ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج در هجده سالگی خلعت شهادت پوشید. پیکرش در منطقه جا ماند و جاویدالاثر شد. ۱ - وصیتنامه شهید اسماعیل رضایی[ویرایش]با سلام و درود بی کران به پیشگاه امام زمان و با درود فراوان بر نائب بر حقش امام خمینی و با درود فراوان به روان پاک شهدای گلگون کفن میهن اسلامی. خداوند متعال را سپاس میگویم که قدرتی به من عطا فرمود که از دلبستگی دنیا رها شوم تا به سوی او و برای او جهاد کنم همه ما مسلمانان وقتی ظلم بر ما فرا گرفت ما باید جهاد کنیم تا این مزدوران خود فروخته را از بین ببریم و اسلام محمدی را زنده کنیم و حراست کنیم از این جبهه ها و اسلام را که بوسیله ائمه معصومین به دست ما رسید بدان عمل کنیم تا در روز قیامت از رهروان پاک شهدا و یاری دهندگان امام حسین باشیم. چند کلمه صحبت با امت شهید پرور و حزب الله دارم ای امت حزب الله این را بدانید ان چیزی که مرا واداشت تا به جبهه های نبرد بشتابم چیزی جز جاذبه الله و فریاد حسین زمان و شهیدان نبود و نیست و من بر خود احساس وظیفه کردم که به ندای حسین زمان خود لبیک گویم و آن چیزی که امت شهید پرور باید وظیفه خویش بدانند این است که راه سرخ شهادت این ابر مردان تاریخ یعنی شهیدان را ادامه بدهند تا در روز قیامت از رهروان پاک امام حیسن باشیم و ای امت حزب الله تا اخرین قطره خونتان با این مزدوران بجنگید تا بر افراشته شدن پرچم مقدس لا اله الا الله در تمام گیتی از پای ننشینید و همه با هم بسیج شوید و علیه کفر جهانی و ستمگران مبارزه کنید و انها را ریشه کن کنید و این را بدانید که پیروزی قطعی برای صابران و متقیان است و شما باید درس شجاعت و دلیری را از امام حسین فرا بگیرید و همچون شیران روز و زاهدان شب در عرصه پیکارباشید چون اسلام همیشه درگیر منافقین بوده است و هیچگاه ظلم و خفت و ننگ را نپذیرید که از امام حسین خواستند که سازش کند با ملعون زمان ولی امام در جواب میفرمایند هیهات من الذله . و ای امت اسلامی و حزب الله با هم عین یک فرد مومن رفتار کنید و در مقابل هم جبهه گیری نکنید و اگر خدای نکرده میان شما تفرقه و جدایی نفوذ کند برای منافقان روز عید میباشد و از پشت مشت محکمی بر شما میزنند و بر شما غلبه میکنند پس ای افراد مومن در بسیج شرکت کنید که شما بسیجیان اسلام و مملکت هستید و همه با هم جبهه ها را گرم نگه دارید و موقعی که ضرورت دارد به جبهه بشتابید و هیچگاه تن به صلح و سازش و خفت ندهید چون ما حسین وار به میدان نبرد وارد میشویم و حسین وار به شهادت میرسیم. سخنی با والدینم دارم : سلام بر شما ای پدر و مادر عزیز و فداکارم که بعد از سالها زحمت و رنج و مشقت فراوان مرا به این سن رسانیده و نتیجه شهادت من شد . پدر جان زحمات شما را فراموش نمیکنم موقعی که مرا به مدرسه میفرستادی و هرچه میخواستم میدادی و میگفتم برای جبهه کمک میخواهم به من پول میدادی که برای جبهه هدیه کنم و ان شاالله از خداوند پاداش بگیری و تو ای مادرم من ارزو دارم که مادری باشی همانند مادرانی که چندین شهید از خانواده داده اند و از این ناراحت هستند که چرا نماینده ای در جبهه ندارند و شما باید شکر کنید که در بیشتر مواقع از زمان نماینده شما در جبهه میباشد و مادرم من میدانم که داغ جوان سخت است ولی چه کنم که جبهه حق و اسلام به من نیاز داشت و رفتم و شهید شدم برای من در میان جمع زیاد گریه نکن چون منافقان از این گریه ها خوشحال میشوند و سخنی دارم با برادرانم راهم را ادامه دهید چون راهی را که من انتخاب کردم راه حسین و راه تمامی شهدا بوده و هیچ لغزشی نداشت و این را بدانید که من راهم را با شناخت کاملا اسلامی انتخاب کردم و هیچ واهمه ای ندارم و ای برادرانم در میان مردم برای خدا کار کنید و در همه جا برای خداوند متعال همچون کوهی استوار و پایدار باشید که سیلی بر شما اثر نکند و با مشتی محکم درس دندان شکنی به این مزدوران بدهید و هرگاه دل شما برایم تنگ شد بر سر قبرم بیائید و بیاد مظلومیت امام حیسن یادی از ما کنید. در اخر از همه شما طلب حلالیت میکنم. ردههای این صفحه : شهدای بسیجی (شهرستان نکا) | شهدای جاویدالاثر (نکا) | شهدای روستای میانگله | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات کربلای پنج (استان مازندران)
|