سی شهریور ۱۳۴۶، در شهر نکا متولد شد. فرزند پنجم خانواده بود. مادرش کلثوم زمانپور و پدرش نوروز نام داشت. پایه پنجم ابتدایی را در مدرسه شهیدطوسی نکا خواند. مدتی را شاگرد نجار بود. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا، رسته مهندسی و با تخصص تخریبچی در جبهه حضور یافت. نهم اردیبهشت ۱۳۶۵ (سال ششم جنگ تحمیلی) در منطقه فاو بر اثر اصابت ترکش خمپاره در هجده سالگی خلعت شهادت پوشید. شش روز بعد ساعت نه صبح، آیتالله حسین محمدیلائینی بر پیکرش اقامه نماز کرد و از مقابل سپاه نکا تشییع شد. مزار وی در گلزار شهدای شهر نکا قرار دارد. ۱ - وصیتنامه شهید شعبانی[ویرایش]با درود فراوان بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی و با درود بی کران بر امام امت خمینی کبیر و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام در جبهه های نور علیه ظلمت و همچنین درود بر روحانیت مبارز در خط امام و سلام بر پدران و مادران بزرگواری که فرزندان خود را تقدیم به انقلاب اسلامی نمودند. درود بر ارواح طیبه ی شهدای گرانقدری که جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم به راه امام و انقلاب نمودند و با تمام قدرت با دشمنان دین و مکتب مبارزه کردند. اینجانب حسن شعبانی وصیتنامه خود را اغاز میکنم. پدر و مادر مهربانم اگر خداوند سعادت را نصیب حقیر کرد و شهید شدم تقاضا دارم برایم گریه نکنید و بعد از اینکه جسدم به دستتان رسید پیکرم را بردارید و نماز شکر بخوانید زیرا من این راه را اگاهانه انتخاب کردم و نهایت ارزویم شهادت بود مادر عزیزم از شما میخواهم در شهادت من صبر و بردباری را پیشه خود سازی و همانند حضرت ام لیلا که در شهادت فرزندش علی اکبر تحمل نمود تو نیز اینچنین باشی و شما ای پدر مهربان و عزیزم مانند حسین علیه السلام با صلابت و استوار باش و مانند یارانش با ظلم و ستم مبارزه کن و در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی چون سدی مقاوم بایست. از برادران عزیزم میخواهم راه سرخ مرا که همانا پیروی از خط ولایت فقیه و امام امت است ادامه دهند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکنید و در مقابل خط های انحرافی که خون شهدا را پایمال میکند بایستید.از دوستان عزیز هم محلی میخواهم با فعالیت در گروه مقاومت و انجمن اسلامی رسالت ادامه راه شهدا را انجام رسانند و از امت حزب الله نکا میخواهم با شرکت در ایین دشمن شکن و پرشکوه نماز جمعه مشت محکمی بر دهان سازشکاران و منحرفان بکوبند. حال که شهید شدم ارزو دارم راه کربلای امام حسین گشوده گردد تا ملت شهید پرورمان به زیارت قبر اقا ابی عبدالله نائل شوند ..مادرم شاید ارزو داشتی مرا داماد کنی اما بدان من به لقا الله پیوستم و نهایت ارزویم همین بوده است یکبار دیگر از برادران عزیزم میخواهم با پدر و مادر پیرم مهربانی کنید و از انها خوب نگهداری نمائید. وصیت میکنم مرا در ارامگاه نکا کنار قبر شهید یوسف زالی دفن کنید و مجلس بزرگداشتم را در حسینیه نارنجباغ برگزار کنید در شعارهای خود مرگ بر امریکا را فراموش نکنید ..به امید پیروزی انقلاب اسلامی بر کفر جهانی. از امت حزب الله خواستارم اگر خطائی از من دیدید به حساب انقلاب و مکتبم نگذارید از تمامی دوستان اقوام و خانواده ام حلالیت میطلبم.. ای دشمن بدان: مکتبم اسلام ، انقلابم اسلام و رهبرم خمینی است. خدایا خدایا تا انلاب مهدی خمینی را نگه دار |