اول مهر ۱۳۴۲، در روستای گلبستان از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند چهارم خانواده بود. پدرش محمدعلی کشاورزی می کرد و مادرش سیده کلثوم ساداتی نام داشت. تحصیلات را در مقطع دیپلم انسانی با موفقیت پایان رسانید. یکم شهریور ۱۳۶۲ ازدواج کرد. به عنوان سرباز سپاه از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. یازدهم اسفند ۱۳۶۲ (سال چهارم جنگ تحمیلی) در منطقه جزیره مجنون و در عملیات خیبر بر اثر اصابت ترکش به سر در بیست سالگی به شهادت رسید. هشت روز بعد، ساعت نه صبح پیکرش را از مقابل سپاه پاسداران شهرستان تشییع کردند و در زادگاهش به خاک سپردند. ۱ - وصیتنامه شهید اسحاقی[ویرایش]الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿سوره توبه / آیه ۲۰﴾ با سلام و درود به امام عزیز رهبر عالیقدر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی ، و با سلام به تمامی شهدا راه حق و اسلام. علت اساسی امتیازشان بر سایر مخلوقات در تشخیص هدف و پیمودن راه صحیح در جهت رسیدن به آن است. تکامل بزرگ با شهادت خالصانه بدست می آید عظمت انسان در داشتن مقام والا و ثروت زیاد در دنیا نیست بلکه عظمت انسان در تقوا است برای بدست آوردن تقوا باید از دلبستگی های دنیا دل بر کنیم و توجه به لقاالله کنیم آنگاه است که راه را به روشنی یافته و مستحکم در آن راه قدم بر میداریم. روزگاری را در نادانی حیوانی به سر بردیم و صبح را شب کردیم و شب را صبح کردیم در حالیکه فقط و فقط به فکر دنیا بودیمو تنها چیزی که شناختیمش رفاه شخصیتمان بود کافران هر چه می خواستند بر علیه اسلام و ائمه اطهار بد می گفتند و جلوی عزاداران امام حسین علیه السلام را می گرفتند و فرزندان پاکشان را در بند می کشیدند؛ عزت امروز اسلام ناشی از ایثار خون پاک شهدا است. ولی خداوند متعال به ما رحم کرد و لطف خود را برایمان فرو فرستاد و یک جرقه ای در تاریکی و فریادی در سکوت رخ داد و همان فرزند صدیق رسول الله فریاد برآورد. ما حکومت اسلامی را می خواهیم. ما کمی از خواب سنگین بیدار شدیم و فهمیده ایم که گمراه بوده و یکی پس از دیگری از خواب گران دنیاگرایان بیدار شده ایم و همراه با او فریاد برآوردیم که ای ثلاثه پاک رسول الله ای فرزند برومند فاطمه زهرا ای شجاعت به ارث گرفته از علی ابن ابیطالب ای ادامه دهنده راه انبیا الهی ای روح الله بر تو از تمامی محرومین جهان درود و سلام، ما را از گمراهی بیرون آوردی و به راه راست رهنمون دادی. ای ملت شجاع و شهید پرور ایران این فضل الهی که شامل حال شما گردیده است آنرا حفظ کنید مبادا امام را تنها بگذارید. اکنون صدای هل من ناصر ینصرنی روح الله بلند است. جوانان عزیز به فرماندهی امام زمان به پا خیزید و به کمک رزمندگان بشتابید که قدس در انتطار شماست و راه آزادی آن از کربلاست. برادران و خواهران اگر طالب خوشبختی هستید بدانید که تنها با شهادت است که می توان به آن رسید و نعمت شهادت را بدست نمی آورید مگر اینکه خدا را بشناسید. وقتی خدا را شناختی عاشقش میشوی وقتی خدا عاشق شما شد شهادت را نصیبتان می کند و به فرموده خدا خونب های خون شهید نیز با خودش خواهد بود. ملت عزیز از کمبودها ناراضی نباشید زیرا حاصلی که از انقلاب بدست آمده در مقابل کمبودهای مادی خیلی عظیم تر است که مهمترین آنها آشنا نمودن به خدا و اسلام و مقام شهید و عشق به شهادت است. سخن دارم با پدر و مادرم: سلام بر تو ای پدر عزیز و بزرگوارم زحمات فراوانی برای پرورش من کشیدی امیدوارم که مرا در آخرین لحظات زندگیم حلال کنی پدرم نمی گویم بر روی من گریه نکن چون گریه بر شهید به فرموده استاد شهید مطهری شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط شهید است . بدان و آگاه باش که من به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیز لبیک گفتم و قدم به جبهه ها نهادم و با آگاهی علاقه ایم را راه را انتخاب کرده ام . پدرم هرگز فراموشم نخواهد شد روزها خسته از کار بر می گشتی و به من حمد می آموختی و اصول دین و فروع دین را به من یاد می دادی و مرا به خواندن قران سفارش می کردی و تنها آرزویت این بود که مرا در راه راست حرکت دهی. بدان که زحماتت بیهوده نبود . پدرم را باید حاصل آن زحمات با شهادت جواب داده شود به خدا قسم هیچ اجری برای شما بالاتر از شهادت فرزندت نیس بدان که رنجهایت به ثمر رسید و تلاشهایت نتیجه مطلوب را بخشید. سلام بر تو ای مادر مهربانم. درود خداوند بر تو ای مادر که بر احساس عاطفی مادرانه ات پیروز شدی و همچو هاجر فرزندت را به قربانگاه عشق فرستادی تا فرزندت همچون حضرت اسماعیل قربانی خدا شود. مادرم زحمات فراوانی برایم کشیده ای که زبان از گفتن آن قاصر و قلبم یاری نوشتن آن را ندارد. می دانم که شهادتم که برایت خیلی دشوار است اما چه کنم که رهبرم یار می خواهد چه کنم که امامم فریاد بر می آورد، هل من ناصر ینصرنی و من نمی توانم این فریاد امام رابشنوم و ساکت بنشینم و باز می دانم که این مسائل برایت قابل تحمل خواهد بود و صبر و استقامت پیشه خود ساز که آن الله مع الصابرین . مادر عزیزم هر چند نتوانستم در این دنیا فرزند خوبی برای شما باشم و نتوانستم حتی ذره ای از زحمات شما را جبران کنم امیدوارم به بزرگواری خودتان مرا ببخشید. شما ای خواهرانم. میدانید که بعد از شهادتم مسئولیت سنگینی بر دوش شما می افتد آن مسئولیت پیام خون شهید است مسئولیتی که زینب سلام الله در صحرای کربلا آن را به دوش کشید.خواهرانم هرگز بر شهدتم زاری نکنید بلکه افتخار کنید که برادرتان را برای یاری رساندن به اسلام عزیز فدا کرده اید. شما برادرانم، ادامه دهنده راه شهدا باشید و هیچ کاه دست از اسلام و امام عزیز بر ندارید و بیشتر به خدا توکل کنید و از برادران و خواهرانم می خواهم اگر مواقعی ار بنده تندی و خطایی دیدید مرا ببخشید و حلالم کنید. وشما ای برادران و خواهران متعهد و مومن بدانید که اسلام به قیمت گزافی به دست ما رسیده است .شهدا پاکی که در راس آنها روحانیت مبارز بوده اند نگذارید خون پاکی همچون بهشتی مظلوم و رجایی عزیز و باهنر دانشمند و شهیدان محراب و دیگر شهیدان به هدر برود حتی به قیمت جان شما برادران و خواهران قران را زیاد بخوانید دعای کمیل که بهترین وسیله برای نزدیکی به خداست فراموش نکنید ودر آخر از تمامی برادران و خواهران مسلمان و فامیلان و آشنایان حلالیت می طلبم. سخنی دارم با همسرم. همسرم ازاینکه ترا تنها می گذارم باید مرا ببخشی چون یک عشقی بالاتر از عشق تو و یک نیرویی جذابتر از نیروی محبت تو در دلم بود که همیشه مرا به سوی خودش دعوت می کرد و آن عشق به لقاءالله بود عشق دیدار با ائمه معصومین و بندگان صالح خدا همسرم هرچند زندگی مشترک ما کوتاه بوده است اما افتخار بزرگی به شما روی آورده است شما الان همسر یک شهید هستید همسر یک لبیک گو به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمانمان هستید بر خود ببال که افتخار بزرگی نصیب تو شده است. همسرم شما نزد پروردگار عالم دارای اجر منزلتی هستید نکند خدایی ناکرده با اعمال و رفتارتان این اجر و منزلت را از دست بدهید که میدانم چنین نخواهی کرد. همسرم بعد از من شما در تعیین سرنوشت خود آزادی و اینده سعادتمند برای شما آرزو می کنم اگر خطایی از من دیدی حلالم کن. |