هل من مبارز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هل من مبارز. (جمله اسمیه استفهامی ) آیا هماوردی هست ؟ (این جمله بهنگام مبارزه طلبیدن و خودستایی کردن گفته میشود). رجوع شود به
رجزخوانی.
[ویرایش]
مسلمین این طرف خندق بودند و آنها آن طرف خندق .
عمرو بن عبدود نقطه باریکتری را پیدا میکند ، اسب قویی دارد ، خود او و چند نفر دیگر از آن خندق میپرند و میآیند به این سو . آنگاه میآید در مقابل مسلمین میایستد و صدای "هل من مبارز" ش را بلند میکند . احدی از مسلمین جرأت نمیکند بیرون بیاید چون شک ندارد که اگر بیاید با این مرد مبارزه بکند کشته میشود . علی بیست و چند ساله از جا بلند میشود : یا رسول الله به من اجازه بده . فرمود : علی جان بنشین . پیغمبر میخواست اتمام حجت با همه اصحاب کامل بشود . عمرو رفت و جولانی داد ، اسبش را تاخت و آمد دوباره گفت : هل من مبارز ؟ یک نفر جواب نداد . قدرتش را نداشتند چون مرد فوق العادهای بود . علی از جا بلند شد : یا رسول الله ! من ! فرمود بنشین علی جان . بار سوم یا چهارم عمرو رجزی خواند که تا استخوان مسلمین را آتش زد و همه را ناراحت کرد . گفت : و لقد بححت من النداء بجمعكم: هل من مبارز و وقفت إذ جبن الشجاع مواقف القرن المناجز إنّي كذلك، لم أزل متسرّعا نحو الهزاهز إنّ الشجاعة - في الفتى - و الجود من خير الغرائز (بحار الانوار ، ج ۲۰ ، ص . ۲۰۳) گفت دیگر خفه شدم از بس گفتم " هل من مبارز " یک مرد اینجا وجود ندارد ؟! آهای مسلمین ! شما که ادعا میکنید کشتههای شما به بهشت میروند و کشتههای ما به جهنم ، یک نفر پیدا بشود بیاید یا بکشد و بفرستد به جهنم و یا کشته بشود و برود به بهشت .