محمد حسین محمد خانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۰۴/۰۹
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۱۶
محل شهادت : حلب - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با ۱ فرزند
محل مزار شهید : تهران - بهشت زهرا (س)
[ویرایش]
«مولای یا مولای، انت العزیز و انا الذلیل و هل یرحم الذلیل الّا العزیز»
و من گمشده در این ذلالت ضلیل و در جرگهی ضالین این ذلالتم و تو نور هدایت هستی، عالم تاب! عاجزانه میگویم و میخواهم: «کریمانه بر من بتاب» که محتاج این تابش کریمانه هستم و «یا ایُّها العَزیزُ مَسَّنا و ...» و پر کن کیل بیچیزی را از نور هدایت کریمانهات و مرا از سجن و زندان این هوای نفس رها کن که عمری را در این زندان، به نادانی و جهت جهالت محبوس گشتهام، ای کسی که برآوردندهی دعاها هستی قبل از دعا.
معنی «لَأغویَن» رو آدم وقتی احساس میکنه که هی به خودش میگه: دیگه تموم شد محبوس شدنم در بند و بعد دچار بند بزرگتری میشه. مگر اینکه حضرت عزیز، عزیزی کنه و نجاتش بده. من که خودم بد اسیرم، اسیر خودم. همیشه میگم: حالا تموم میشه! اما ... کاش کرمی بشه و گرنه منم یادم میره که اوسا کریمی هم هست!
بعضی وقتا فکر میکنم که خیلی تنها شدم در این عالم امکان، ولی بازم یادم میاد که نفسم منو از همه چی غافل کرده، از همه کس، از همهی خوبا و از همهی خوبیها، ای خوبترین خوبان، خوبم کن!
عَشَقَ: میگن عشق از ماده عَشَقَ گرفته شده که به گیاهی میگن که وقتی دور چیزی میپیچه، اونو توی خودش حل میکنه و با خودش یکی میکنه. پس هنوز نه عاشق شدم و نه بلدم عاشقی کنم. عشق بعد از وجد، عرف و احب آمده ولی من توی کدومش گیرم!