• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی اصغر پناهی موراندینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علی اصغر پناهی موراندینی
Profile_shahid
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۸/۰۶/۲۴ روستای ولاشد
تحصیلات پایان دوره راهنمایی
وضعیت تاهل متاهل
نوع عضویت سرباز ارتش / تی ۳۷ شیراز
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۷/۱۱/۳۰ منطقه گیلانغرب
محل دفن گلزار شهدای ولاشد

بیست و چهارم شهریور ۱۳۴۸، در روستای ولاشد از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند اول خانواده بود. پدرش محمد، در شرکت تعاونی کار می کرد و مادرش فروغ فلاح نیم چاهی نام داشت. سوم راهنمایی را در مدرسه روستای طوسکلا خواند. سیزدهم آبان ۱۳۶۷ ازدواج کرد. به عنوان سرباز ارتش از تیپ ۳۷ شیراز در جبهه حضور یافت. سی ام بهمن ۱۳۶۷ در منطقه گیلانغرب ساعت ده صبح بر اثر واژگون شدن خودروی بنز باری در جاده آسفالته ضربه مغزی شد و در نوزده سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک شهید پناهی پس از تشییع در زادگاهش ولاشد دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید پناهی

[ویرایش]

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ ﴿آل عمران / آیه ۱۶۹﴾
اینجانب اصغر پناهی فرزند محمد بنا به وظیفه شرعی و اسلامی، خود را موظف به نوشتن وصیت نامه دانسته و اینچنین آغاز میکنم. به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، و به نام آنکه مکتب شهادت بنا کرد، و به نام آنکس هستی بخش جهان است و به نام خداوند خالق آسمانها و زمین به نام کسی که مهربان و رحیم است، با درود و عالم بشریت حضرت مهدی موعود و نائب برحقش آن پیر جماران ابراهیم زمان بت شکن عصر، امام امت. انا لله وانا الیه راجعون ، همگی از اوئیم و به سوى او بر میگردیم هر کس یک روزی پا به این دنیا مینهد و روزی دیگر از این دنیا می رود این رفتن چه خوب است که در راه خدا باشد هرگونه سرنوشت باشد همانگونه خواهد شد. هیچکس از مرگ فراری ندارد برای یکی زودتر و برا دیگری دیرتر. اینگونه مردن ها که در راه خداست و به آن شهادت میگویند بهتر از مردن در بستر است. اگر این شهادت نصیب من شد، از پدر عزیز و مادر مهربانم میخواهم که ناله و زاری نکنید، و صبر و شکیبایی پیشه کنید، و برخودتان مسلط باشید این راهی است که خداوند برای من و امثال من قرار داده و سعادتی برایتان است که فرزندی بزرگ نموده اید و در راه اسلام و حفظ آرمان های مقدس اسلام و قرآن و دین و شرف هدیه کرده اید.

پدر گرامی و بزرگوارم و مادر مهربان و دلسوز از شما می خواهم گرچه فرزندی خوبی برایتان نبوده ام، و نتوانسته ام دین خود را نسبت به رنج و زحمتهایی که برایم کشیده اید ادا کنم. امیدوارم به بزرگواری خود این حقیر را مورد عفو و بخشش قرار دهید، و اما سخنی با برادران عزیز و گرامیم نورالدین و قاسم دارم که نتوانسته ام برادر خوبی برای شما باشم امیدوارم بنده را ببخشید و سفارشاتم، به شما این است که پدر و مادر را دو چندان احترام بگذارید و نگذارید که احساس دلتنگی نسبت به من داشته باشند. گرچه اطمینان دارم که جای خالی مرا پر خواهید کرد. خواهران عزیزم اگر شما هم از من بدی دیده اید امیدوارم که مرا ببخشید و از شما میخواهم که همچون زینب سلام الله علیها صبر و شکیبایی پیشه نمایید و حجاب اسلامی خود را رعایت کنید که خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. و تو ای همسرم گرچه در این مدت کوتاه زندگی نتوانستم شوهر خوبی برایتان باشم امیدوارم کــه مــرا ببخشید و ناله و زاری نکنید و استوار باشید. وصیتی دارم به دوستان و رفقایم، که اولاً از آنها طلب بخشش مینمایم و بعد امیدوارم که رهرو راه شهیدان باشید و به سخنان امام لبیک گویید همچنانکه تا کنون بوده اید و از اسلام حمایت کنید. و در آخر از پدر بزرگ و مادر بزرگ و عموهای عزیزم و خاله ها و عمه مهربانم، و دائی هـا مـهـربانم خواهشمندم که هرگونه بدی از من دیده اید مرا ببخشید و مرا در آرامگاه روستای پایین ولاشد دفن نمایید. دیگر وصیت ندارم جز طلب مغفرت از همگی دوستان و آشنایان و پدر و مادر ... والسلام عليكم و رحمته الله وبركاته






جعبه ابزار