• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مهدی بخشی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مهدی بخشی با تخصص غواص و در رسته مهندسی به اسلام خدمت می کرد. ایشان در سال پنجم جنگ تحمیلی و در سن هجده سالگی به شهادت رسید.


۱ - تولد

[ویرایش]

شهید مهدی بخشی (۱۳۴۵ سورک _ ۱۳۶۴ هورالعظیم) متولد شهر سورک از توابع شهرستان شهید پرور میاندرودِ استان مازندران است. مهدی بخشی در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش فاطمه خانزاد و پدرش شعبانعلی نام داشت.

۲ - تحصیلات و خانواده

[ویرایش]

مهدی بخشی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع دوم راهنمایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند سوم خانواده بود.


۳ - شهادت

[ویرایش]

مهدی بخشی سرباز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و در لشکر ۲۵ کربلا به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۴/۰۳/۲۵ هجری شمسی در منطقه هورالعظیم شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. مهدی بخشی در مورخه ۱۳۶۴/۰۴/۰۱ تشییع و در زادگاهش سورک دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.


۴ - فرازهایی از وصیتنامه شهید بخشی

[ویرایش]

مادر جان گریه هایت را داشته باش برای روزی که ان شاالله در کربلای امام حسین در کنار آن مرقد مطهر بنشین و از درد دلهایت بگو، بگو از زجرهایی که بر ما روا داشتند و قلب امام عزیزمان را به درد آوردند؛ بگو که شهدای ما مظلومیت تو را ای حسین زهرا زنده کردند؛ بگو از اتحاد نا مقدس کافرها و گروهک های ضد خدا و از منافقین کوردل که چه ها بر ما روا داشتند

برادرم، تو که در مکتب امام صادق ع درس عشق آموختی لحظه ای درنگ نکن در همه جاها و در همه مکان ها ندای مظلومیت شهدای ما را به گوش همه کسانیکه بخاطر زندگی چند روزه پشت پا به همه آرمان های انقلابمان و شهدایمان زدند برسان...و بگو روزی جوابگوی همه ی خون های بناحق ریخته این کربلاها خواهید بود.برادرم بگو که شهدای ما آگاهانه با عشق به دین و نوامیس مملکتمان شجاعانه با تمامی کافرهای شرق و غرب به مبارزه بر خواستند و یاران با وفای امام عزیزمان خمینی کبیر بودند...

... اما برادران و خواهران دینی سخنی چند با شما دارم من در طول چند سالی که در جبهه بودم شاهد بزرگترین حماسه ها از طرف فرزندان رشید شما بودم و شاهد نیایش های شبانه شان که در دل شب ها صورت را به خاک می سائیدند و با محبوبشان به راز و نیاز می نشستند و خاک را از اشک چشمانشان تر می شد. انها از ترس عذاب خدا و آتش جهنم با آن همه پاکی شان گریه می کردند. وقتی که به نماز می ایستادند انسان را به یاد نمازهای مولا علی علیه السلام می انداختند آیات خدا را در کتاب قرآن با چشمانی اشک آلود و صدای لرزان قراءت می کردند. آیا شما در شهرها به یاد خدا هستید؟ به یاد آن بزرگ مردان رشید اسلام که برای آزادی و حفظ نوامیس شما جان دادند کاری کردید؟ به خدا روزی فراخواهد رسید همه شماها در مقابل این شهدا قرار می گیرید شهدا از شما می پرسند ما خون دادیم و عزیزترین متاع عمرمان شما چه کردید؟ چه جواب دارید؟... کمی به خود بیائید و بر چهره غمگین مادر و پدر و یا عروس هجران کشیده و یتیمان روی پدر ندیده را بنگرید ایا می توانید بی تفاوت از این همه ایثارگری بگذرید و فقط به فکر دنیایتان باشید؟

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار







جعبه ابزار