• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عیسی نیکرو چالوپلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عیسی نیکرو چالوپلی
Profile_shahid
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۷/۰۳/۰۲ روستای چالوپل
تحصیلات دیپلم علوم تجربی
وضعیت تاهل مجرد
نوع عضویت بسیجی / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ عملیات کربلای ۴
محل دفن حیاط حسینیه چالوپل

دوم خرداد ۱۳۴۷، در روستای چالوپل از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند ششم خانواده بود. مادرش ربابه نجفی و پدرش رجبعلی نام داشت. دیپلم علوم تجربی را در دبیرستان هفده شهریور نکا گرفت. مجرد بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه ام‌الرصاص و در عملیات کربلای چهار بر اثر اصابت ترکش در هجده سالگی خلعت شهادت پوشید. پیکرش در منطقه جا ماند و مدت دوازده سال مفقودالاثر بود که در تیرِ ۱۳۷۸ تشییع و در حیاط حسینیه روستای چالوپل دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید نیکرو

[ویرایش]

با درود و سلام بر چهارده معصوم پاک و پیشگاه مقدس یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم و نائب بر حقش امام امت خمینی کبیر و تحیت و سلام بر ارواح طیبه ی شهدای جلیل القدر و والا مقام اسلام از شهدای بدر و حنین تا شهدای کربلای امام حسین و تا شهدای جنگ تحمیلی در تمامی جبهه های میهن اسلامی و بر خانواده های محترم انها و با درود و سلام بر رزمندگان اسلام که از جان و مال و زندگی خود گذشتند و پاسداری از اسلام و قران میکنند و با یاد شفای عاجل مجروحین وصیتنامه ام را شروع مینمایم.

اینجانب عیسی نیکرو فرزند حاج رجبعلی متولد سال ۱۳۴۷ در روستای چاله پل که با شماره شناسنامه ۲۷۱۹ که برای سومین بار در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۶۵ به وظیفه شرعی و اسلامی جهت نبرد با کافران بعثی عازم جبهه ها شدم و من این وظیفه را در خود دیدم که بتوانم ندای رهبرم را لبیک بگویم و وظیفه ام را نسبت به اسلام و قران انجام بدهم تا بتوانم دینم را به دین و قران انجام بدهم بنابر این به جبهه های نبرد شتافتم و از خداوند مهربان میخواهم که با لطف و کرمش این کارهای ناقابل را که برای اسلام انجام میدهم حتی این جان ناقابلم را که برای اسلام و زنده نگه داشتن اسلام و قران فدا میکنم قبول فرماید من در همین جا اعلام میدارم تا خون در رگهایم جریان دارد و حتی اگر جسم ناقابلم در زیر چرخ های دشمن تکه تکه شود دست از رهبر عزیزم و جنگ بر نخواهم کشید تا ان شاالله کار جنگ را به نفع اسلام به اتمام برسانیم ای براران از شما میخواهم که جبهه ها را حتی برای یک لحظه خالی نگذارید و همیشه در ان شرکت داشته باشید و پا به پای برادران دیگر به جبهه ها بروید تا ان شاالله به همین زودی جنگ را به نفع اسلام به اتمام برسانیم به خدا سوگند که جبهه جای انسان سازی است پس بیائید در جبهه ها و از مرگ نترسید زیرا مرگ مثل شتری است که دم خانه ی هر کسی میخوابد پس چه بهتر که این مرگ با عزت و شرف باشد. از شما میخواهم که همیشه به یاد امام و پشتیبان او باشید و حتی برای یک لحظه هم امام عزیزمان را تنها نگذارید و تا خون در بدن دارید از اسلام در مقابل کفر دفاع کنید.. نماز جماعت و جمعه و دعای کمیل و توسل ها را ترک نکنید دعا برای امام زمان را حتی برای یک لحظه فراموش نکنید زیرا این دعاهای شماست که رزمندگان اسلام را با موفقیت به اینجا رسانده است. اما صحبتی با خانواده ام دارم ، ای پدر بزرگوارم من چگونه و با چه زبانی این همه زحماتی را که در طول زندگی ام برایم کشیدید تشکر کنم؟ از شما معذرت میخواهم که پسر خوبی برای شما نبوده ام و نتوانستم این زحمات شما را جبران کنم امیدوارم مرا که پسر کوچک شما هستم ببخشید اما تو ای مادرم اول سلامت میکنم و از شما خیلی خیلی ممنونم که در طول زندگی ام برایم زحمت کشیده اید و در سن کودگی ام برایم رنج و بیداری کشیده اید و مرا تا به اینجا رساندید و بزرگم کرده اید از شما متشکرم که مرا برای دفاع از اسلام در مقابل کفر به جبهه فرستاده اید که اسلام زنده بماند خدا را شکر کن که پسرت در چنین راهی قدم برداشته و جان خود را در چنین راهی دارد فدا میکند و اما ای برادرانم از شما میخواهم که مرا ببخشید و همیشه و همه جا یار و یاور امام باشید و نگذارید اسلحه ام به زمین بیفتد و سنگرم خالی بماند و همیشه در جبهه ها شرکت کنید و اما شما ای خواهرانم از شما میخواهم همانطوری که تا الان حفظ حجاب کرده اید تا اخر این حجاب را داشته باشید بخدا قسم حجاب شما بهتر از خون ناقابل من است که برای اسلام میریزم ای زن داداش هایم از شما میخواهم که حفظ حجاب نمائید و با حجاب خودتان خون این شهیدان را حفظ کنید. اما صحبتی با همکلاسی هایم دارم این است که با درس خواندن قلب دشمن را بشکافید و انها را به نابودی برسانید و اگر یک وقتی رفتار خوبی با شما نداشتم مرا ببخشید و اگر لیاقت شهادت را دارا شدم و خداوند مرا به سوی خود کشید و شهید شدم از خانواده ام میخواهم که مثل زینب سلام الله علیها باشند زیرا خون من از خون علی اکبر رنگین تر نبوده است صبر داشته باشید و با صبر و طاقت خودتان به امریکائی های جنایتکار بفهمانید که این اولین شهید خانواده ما است اگر چه همه ی ما در راه خدا شهید شویم دست از اسلام بر نخواهیم کشید والسلام علیکم و رحمه الله. ضمنا مرا در گلزار شهدای چالوپل که تکیه میباشد دفن کنید. فرزند کوچک شما عیسی نیکرو






جعبه ابزار