• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 
علی جورین سر
Profile_shahid
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۳۸/۰۱/۲۰ دامغان
تحصیلات پایان دوره راهنمایی
وضعیت تاهل متاهل / دو فرزند
نوع عضویت بسیجی / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۵/۰۴/۲۶ جزیره مینو
محل دفن گلزار شهدای آبلو

بیستم فروردین ۱۳۳۸، در کلاته از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. فرزند دوم خانواده بود. مادرش بتول بیناباشی و پدرش رمضانعلی نام داشت. در محله مهرآباد نکا سکونت داشتند. سوم راهنمایی را در مدرسه داریوش (قدیم) در شهرنکا خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند (زکریا ، زلیخا) شد. بنا بود. به عنوان بسیجی از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. بیست و ششم تیر ۱۳۶۵ (سال ششم جنگ تحمیلی) در منطقه جزیره مینو در حین ساختن سنگر بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به سر در بیست و هفت سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک شهید جورین سر ساعت نه صبح از مقابل سپاه نکا تشییع شد و یازده صبح در گلزار شهدای آبلو آرام گرفت.


۱ - فرازهایی از وصیتنامه شهید جورین سر

[ویرایش]

...از خدا میخواهم که مرا یک لحظه از خود دور نکند. خدایا بارالها از تو کمک میخواهم که چه در زندگی و چه در مرگ با شرف باشم... خدایا نعمت ها از تو به ما میرسد و احسان تو پایان پذیر نیست تا شکر ما پایان پذیرد و وظیفه ما به میزان کمال رسد. خدایا هر قدر به عبادت و جهاد مبادرت می ورزم همچنان بنده تقصیرکار و مدیون تو میباشم. خدایا ای معبود من این گنه کار تیره روز سزاوار شدیدترین کیفر و عذاب تو بوده و کریم تویی که با کرامت و مهربانیت با این بنده رفتار میکنی... پروردگارا به روز مبارزه و خطر مرا از یاد زن و فرزندانم بدور دار تا اراده ام در مقابل دشمن ضعیف نشود. پروردگارا به من ایمان کامل عطا کن که جز حق چیز دیگری را نبینم و جز حق چیزی نگویم...مادر جان خود میدانی که در این عصر اسلام مورد تجاوز بیگانه قرار گرفته و یاری و کمک میطلبد چگونه به خودمان اجازه بدهیم که در خانه بنشینیم و به کار و مادیات مشغول باشیم و خود را بیگانه از اسلام بدانیم؟ پس شرم و حیا کجا رفته؟ چگونه ما بی اعتنا از این مسئله بگذریم در صورتی که از تمام کشورهای کفر به این کشور اسلامی تجاوز کرده اند و میخواهند انرا به تمام معنا از بین ببرند، شرف و غیرت ما کجا رفته؟ خدایا از تو کمک میخواهیم و در این راه ما را یاری کن تا سرباز واقعی اسلام باشیم... وصیتم به فرزندانم ذکریا و زلیخا:فرزندان عزیزم امیدوارم که بعد از پدر راه پدر را در پیش گیرید و راهتان راه اسلام باشد و برای اسلام زندگی کنید و همه چیزتان خدا باشد از اینکه زود از میان شما رفتم و شما را از محبت پدری محروم کردم بخاطر اسلام بود. امیدوارم محبت خداوندی بر سرتان باشد تا شما از این مسئله کمبود نداشته باشید. همانطور که بعدا میفهمید پدر شما برای برقراری پرچم اسلام بر روی کره خاکی به میدان نبرد رفته و با دشمنان خدا جنگید و در این راه با شرف به شهادت رسید. فرزندانم امیدوارم راهم را ادامه دهید و ان اسلحه ای را که از دست پدر افتاده هرچه زودتر بردارید و به نبرد با دشمنان اسلام بروید به امید پیروزی.

ای هموطنان عزیز خدا را شکر کنید که بر ما منت نهاد و راه سعادت را برای ما به ارمغان اورد و سفره اخرت را برای ما پهن کرد که بتوانیم از این سفره توشه اخرت را هرچه بهتر ببندیم خدا را شکر کنیم که در این عصر از زمان دیده بر جهان گشوده ایم که هر طرف را نگاه کنیم و قدم بگذاریم سعادت است پس بیائید با هم به درگاه او برویم و شکرگذاریم هرچند که نمیتوانیم این نعمت ها را شکر کنیم با سختی های انقلاب بسازید تا رستگار شوید دنیا زودگذر است دل به دنیا نبندید و هیچگاه از امام امت جدا نشوید به ملت غیور شهر خود و تمام شهرهای دیگر عاجزانه میخواهم که از امام عزیز اطاعت کنند و خدمتگذار اسلام باشند برای مقام و منصب کار نکنند و برای رضای خدا کار کنند. با یکدیگر برخورد اسلامی داشته باشید گذشت و فداکاری و ایثار و مهربانی داشته باشید به خدای یکتا قسم جز خوبی و گذشت چیزی به نظرم نمی اید. از مال اندوزی نامشروع بپرهیزید. با هوی و هوس مبارزه کنید خودسازی و امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید با بینوایان و بی سرپرستان همنشینی بیشتری داشته باشید از امام علی علیه السلام پند بگیرید که غذای خود را جمع میکرد و نیمه شب برای فقرا میبرد. مگر او یک انسان نبود؟ بخدا قسم دل کوچکم پر از مطالب و ارزوهاست بیان گفتن ان را ندارم. به خود ائید زمان،زمان مبارزه است. زمان زمان پیروزی اسلام است. زمان زمان ظهور امام زمان است. من با شهادت خود درخت اسلام را ابیاری میکنم تا شکوفاتر شود. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار






جعبه ابزار