روحانی شهید سیدمحمدنقی صالحی زاده به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در سال چندم جنگ تحمیلی در چند سالگی به شهادت رسید. ۱ - سرگذشت نامه[ویرایش]هجدهم آبان ۱۳۴۸، در روستای ایدنک از توابع شهرستان سوق به دنیا آمد. پدرش سیدبمونی، روحانی و کشاورز بود و مادرش ماهتاب نام داشت. او از همان آغاز با استفاده از هوش و استعداد سرشار خدادادی اش به آموختن درس و تحصیلات ابتدائی پرداخت . سيد محمدنقي كه در خانواده زهد و تقوا پرورش يافته و تربيت شده بود پس از تكميل تحصيلات دوره ،به عشق فراگيري دانش اهل بيت به تحصيل علوم ديني پرداخت.او براي انجام اين مهم به شهر دهدشت مراجعه كرده و در حوزه علميه آنجا به تحصيل علوم ديني مشغول گرديد.در همين حال كه براي ادامه تحصيلات ديني اشتياق فراواني داشت اما پس از مدتي عشق و شور او به مسائل ديني و ميهن اسلامي او را به جانب جبهه هاي جنگ عليه رژيم بعثي عراق فرا خواند.سيدمحمدنقي پس از گذراندن يك دوره آموزش نظام به مناطق عملياتي اعزام گرديد او مدتي را در جبهه به ادامه تحصيلات حوزوي پرداخت و اين بار به شهر قم مهاجرت كرد و در مدرسه حقاني تحصيلات علوم ديني را ادامه داد.در كنار تحصيل به تدريس در پايه هاي ديگر نيز مي پرداخت . فرمانده نظامي وي مي گويد :سيدمحمدنقي با همان لباس روحاني و با روحيه هاي شاد و لبخندي كه پيوسته بر لب داشت به جبهه آمد او در جبهه براي ياري رساندن به همرزمانش هر گونه كاري كه از دستش بر مي آمد انجام مي داد.در عمليات كربلاي ۵او آرپي چي زن بود و مقتدرانه به شكار تانك هاي دشمن مي پرداخت در طول اين عمليات كه دشمن اقدام به پاتك نمود شهيد از جمله كساني بود كه در يك نبرد تن به تن رو در روي دشمن استقامت مي ورزيد و پايداري مي نمود تا اينكه بر اثر انفجار يك قبضه نارنجك در نزديك وي به شدت مجروح گرديد. چهارم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش نارنجک به شهادت رسید. مزارش در شهر سوق شهرستان زادگاهش واقع است. ۲ - وصیت نامه[ویرایش]بسم الله الرحمن الرحيم / اين حقير سيد محمد نقى صالح زاده اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله على خلقه اما بعد قروض الهى من شش روز کفاره روزه دارم كه اميدوارم از جانب پدر يا برادران داده شود و اما نماز يك كسى را خبر كنيد كه يك ماه براى من نماز بخواند (آقاى محمدى خوب است) - پدر عزيزم اميدوارم اگر قصورى از بنده سر زده (كه حتما سرزده) مرا ببخشيد اميدوارم كه اگر چه لايق پسر بودن براى تو را نداشتم ولى زحمت هاى زيادى براى بنده كشيده ايد مرا حلال كنيد . مادر عزيز و مهربانم شما هم از نسل فاطمه ايد و هم هم مذهب او اميدوارم كه همچون زينب در مقابل سختيها صبر داشته باشيد و اسوه باشى براى ديگران - اما برادرانم اميدوارم كه هميشه در راه خدا و براى رضاى خدا كار كنيد كه شيطان هر آينه مواظب است كه شما را بربايد و به پرتگاه هلاكت نزديك سازد اگر چه حق برادرى را وفا نكرده ام ولى شما نسبت به هم ديگر وفا كنيد و خوب باشيد تا خدا شما را از پرهزگاران قرار دهد . از خواهرانم حلاليت مى طلبم و اميد است مرا ببخشند. از همه اقوامان حلاليت مى طلبم و التماس دعا دارم و همچنين از دوستان طلبه هر كس بر گردن من حقى دارد مى تواند از برادرانم طلب نمايد و اگر نه اميد است ببخشند و عوض من پانصد تومان صدقه بدهيد . / والسلام سيد محمد نقى صالحى زاده ردههای این صفحه : شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد | شهدای روحانی استان کهگیلویه و بویراحمد | شهدای روحانی سادات (سیّد) | شهدای شهرستان کهگیلویه
|