|
| ||||||||||||||||||||
هجدهم خرداد ۱۳۴۶، در روستای ولامده از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند ششم خانواده بود. پدرش سیدعلی، دامدار بود و مادرش بانو مصطفی پور نام داشت. تا پایان دوره دبیرستان درس خواند و دیپلم گرفت. مجرد بود. از طرف جهاد سازندگی به جبهه اعزام شد. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت ترکش به سر در نوزده سالگی به شهادت رسید. پیکرش چهار روز بعد تشییع و در زادگاهش ولامده دفن شد. ۱ - وصیتنامه شهید فتاحی[ویرایش]با سلام و بركات خداوند بزرگ بر يگانه منجي عالم بشريت حضرت مهدی و سلام گرم ما بر پیر جماران ،اسطوره ايمان و تقوا كه چشم تمامي مظلومان جهان به سوي اوست .سلام بر پيروان واقعي او و روحانيت متعهد كشور اسلامي و محل خودمان و سلام بر شهيدان راه حق و حقيقت و اسراي اسلام كه به اسلام عظمت بخشيده اند و سلام بر رزمندگان پرتوان راه حسيني و سلام فراوان بر امت شهيد پرور ايران و امت حزب الله و هميشه در صحنه كشور اسلاميمان . همانگونه كه همگي مطلع و آگاه هستيد صدام جانی و زشت صفت اين جنگ را بر ما تحميل كرده است و به پدر بزرگش ابليس زمان آمریکای جنایتکار و شوروی متجاوز قول داده بود كه ايران در مدت سه روز فتح كند تا كممكي به اربابان شرق و غرب خود بكند .ديديم سه روز تبديل به سه سال شد و كاري از پيش نبرد و هميشه با سر شكستگي به عقب بازگشت .اگر خداي نكرده تا سي سال ديگر هم طول بكشد باز هم كاري از پيش نخواهد برد اكنون چند سال است كه بر ما تحميل شده است فعلا ما در جنگي قرار گرفته ايم كه سر نوشت ساز است و خود امام امت فرموده اند كه امسال سال پيروزي است ،يعني سال ۱۳۶۵و دفاع از اسلام در اين برهه از زمان از اهم واجبات است و به نداي پيامبر گونه آن حضرت لبيك گفته و از مدرسه به جهادسازندگی و از آنجا به آموزشگاه لودر رفتم تا در صف جهادگران و سنگر سازان بي سنگر قرار بگيرم تا كمكي به اسلام كرده باشم و بدانيد من يك كلمه حرف امام را بر كاخ سفيد و بقول امام كاخ سياه و كرملين ترجيح مي دهم ،باور كنيد كه من در امام ذوب شده ام و امام در اسلام و اي كاش هزاران جان داشتم و در راه اسلام فدا مي كردم و همچنين نداي امام را لبيك مي گفتم تا دين خود را به اسلام و كشور اسلامي ادا كرده باشم . توصيه من به همسنگران عزيز و هم محلي هاي مؤمن اين است كه جاي مرا پر كنند و درس را ادامه دهند و به محروميت هاي جامعه رسيدگي كنند و بدانند اگر خداي نكرده كوچكترين بي اعتنائي كنند مسئول خون شهدا خواهند بود و به معلمان عزيز عرض مي كنم كه مرا ببخشيد و عفو نمائيد چونكه اين ارشاد و راهنمائي و رنج هاي شما بود كه به مرحله كمال رسيده ام . تنها سفارش من به پدر و مادر عزيزم اين است كه مرا حلال كنند و اگر كم كاري يا نافرماني در اموري كرده ام عفو نمائيد و من شايد عمل به آيه "و بالوالدين احسانا" را عمل نكرده باشم و بدانيد اگر شما از من راضي باشيد خداي عزّو جلّ راضي خواهد بود . برادران عزيزم اميدوارم كه مرا ببخشيد و شما هم به كار خودتان كه همان كشاورزي و درس خواندن است ،ادامه بدهيد و گوش به فرمان ولایت فقیه باشيد و ادامه دهنده راه شهدا باشيد. اي خواهران عزيزم اميد است مرا عفو نمائيد و حجاب اسلامي خودتان را حفظ نمائيد تا با حجاب خودتان مشتي بر دهان ياوه گويان بزنيد .من از تمامي ژدران و مادران و برادران و خواهران مي خواهم كه براي من گريه نكنند و اگر مي خواهند گريه كنند براي اسلام و مظلوميت امام عزيزمان. اميدوارم اگر سعادت نصيب شما شد كه به زيارت كربلا و ملاقات امام رفته ايد ما را فراموش نكنيد . اميدوارم كه بچه هاي خودتان را به مدرسه بفرستيد تا ريشه بي سوادي از كشورمان كنده شود. تقوا را سر لوحه امور قرار دهيد .من از تك تك افراد محل و آشنايان و حزب الله مي خواهم كه وفادار به اسلام و ولايت فقيه باشند و براي كسي تبعيض قائل نشويد و از ك‌ژي هاه جلوگيري كنيد ،حافظ و نگهبان اسلام باشيد و در اين بابت غفلت نفرمائيد ،چونكه كمترين غفلت مايه پشيماني است. اميدوارم كه در كارهاي خوب و صفات پسنديده غفلت نكنيد(إن شاءالله) در پايان از بستگان و دوستان وو فاميلان مي خواهم كه اگر بدي از من سر زده به بزرگواري خودشان ببخشند. به اميد پيروزي حق عليه باطل رده‌های این صفحه : شهدای جهاد سازندگی استان مازندران | شهدای روستای ولامده | شهدای شهرستان نکا | شهدای عملیات کربلای پنج (استان مازندران)
|
||||||||||||||||||||
