ششم فروردین ۱۳۴۲، در روستای سیدخیل از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند هفتم خانواده بود. مادرش ننه گل نجفی و پدرش سید علی نام داشت. خواندن و نوشتن می دانست و مدتی در حوزه علمیه بادابسر ادامه تحصیل داد. مجرد بود. به عنوان سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران از لشکر ۸۱ زرهی در جبهه حضور یافت. دوم بهمن ۱۳۶۲ (سال چهارم جنگ تحمیلی) در منطقه سومار (نفت شهر) در اثر اصابت خمپاره دشمن بر روی سنگر و موج انفجار دچار ضربه مغزی شد و در بیمارستان ۵۲۸ صحرایی باختران، در بیست سالگی خلعت شهادت پوشید. آیت الله حسین محمدیلائینی بر پیکرش نماز خواند و پس از تشییع در حسینیه روستای سید خیل دفن شد. او را طالب نیز مینامیدند. ۱ - وصیتنامه شهید میری[ویرایش]به یاد حسین علیه السلام آن مظلوم که در برابر ظالمان خون خود را به پای درخت اسلام ریخت، تا آنکه ظلم را در جهان محو و اسلام را پایدار کند. بدین وسیله اینجانب میر ابوطالب فرزند میر علی متولد ۱۳۴۲ ساکن قریه سیه خلیل زار مرود وصیتنامه خود را تقدیم ملت رزمنده میکنم امت رزمنده و دلاور مقصود دشمنان دین نابودی اسلام و مسلمین است و باید مردانه همچون حسین پایدار بود، و نگذاشت که این دین مقدس اسلام صدمه ببیند، مگر جدم حسین محتاج هیچ چیز و هیچ کس بود؟ نه به خدا امام حسین دریای علم بود، شجاعترین افراد عالم بود. پس چرا با یزید جنگید؟ بلی دید مسئله دین در کار است، راس حکومت فاسقی نشسته است که به جز نابودی دین به چیزی نمی اندیشد. حسین علیه السلام دلاورانه به جنگ با یزید برخواست، و در این راه اکبر و عباس بلکه خون خود را مایه گذاشت. پس ای امت رزمنده تا خون در رگ و بدنم جریان دارد به مبارزه با استعمار و استبداد بر خواهم خواست، و چنان خواهم جنگید که غرش موشکهای ظالمان خاموش شود و سلاحهای مدرن از کار بیفتد. پس امت اسلام من فکر میکنم که ذره ای از دریای بیکران این امتم و من خود را امانت میدانم و برای پدر و مادر و هم اکنون می خواهم. با نثار خون خود به اصل خود برگردم. پس جای هیچ تأسف نیست، بلکه باید مردانه راهم را ادامه دهم، تا گفته امام امت تحقيق ،یابد که فرمود نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی. اسلام به خود متکی است نه به شرق و نه به غرب ای بزدلان گمان نکنید که با شهادت من و امثال من میتوانید این انقلاب اسلامی را از بین ببرید من از درون این سنگر تنگم و با سلاحی که در دست دارم یکی قرآن و دیگری مسلسل تا قلب اسرائیل خواهم تاخت و ریشه فساد را از بین خواهم برد. اگر شهید شدم خونم که از تبار حسین است شما ظالمان را از بین خواهد برد، و اگر زنده ام با همان سلاحهایم شما را از بین خواهم برد و اما از پدر و مادرم میخواهم که با شهادت من در پیش دشمنان دین ن گریه نکنید زیرا اسلام دشمنان زیادی دارد. مادرم شهادت بالاترین افتخاریست که از حسین علیه السلام برایم ارث ماند اما از برادرانم می خواهم که پشتیبان امام امت باشند و همیشه با اهدای جهاد جسمانی و مادی و کمک اسلام بشتابند. اما از خواهرانم میخواهم میخواهم که همچون زینب استوار مقاوم باشند و رسالت زینبی خویش را به جهانیان نشان دهند خویشاوندان این دنیا گذرگاهی بیش نیست همه باید از این گذرگاه عبور کنند. با امید پیروزی و رزمندگان اسلام بر کفر جهانی والسلام ردههای این صفحه : روحانیون شهید شهرستان نکا | شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران (شهرستان نکا) | شهدای روحانی استان مازندران | شهدای روحانی سادات (سیّد) | شهدای روستای سیدخیل | شهدای شهرستان نکا | شهدای لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه استان مازندران
|