سبز علی باقری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سبزعلی باقری در سال هفتم جنگ تحمیلی و در هجده سالگی به شهادت رسید.
[ویرایش]
شهید سبزعلی باقری (۱۳۴۸ ورندان _ ۱۳۶۶ ماووت) متولد روستای زیبای
ورندان شهرستان شهید پرور میاندرودِ
استان مازندران است. سبزعلی باقری در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، مادرش سکینه حسین زاده و پدرش باقر نام داشت.
[ویرایش]
سبزعلی باقری در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع اول راهنمایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند ششم خانواده بود.
[ویرایش]
سبزعلی باقری در عضویت
بسیجی و در
لشکر ۲۵کربلا در با تخصص
تخریب چی به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۶/۰۴/۰۳ هجری شمسی در
ماووت عراق و در
عملیات آفندی کربلای هفت شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. شهید باقری ۹۵ روز
مفقودالاثر بودند و سرانجام پیکر پاکش تشییع در زادگاهش ورندان دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
[ویرایش]
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا "سوره احزاب؛ آبه ۲۳ "
ترجمه : از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان گلگون کفن تاریخ و با سلام به آغازگر رسالت حق
حضرت محمد ص و فرزند عزیزش اولین شهید تاریخ ساز انسانیت
حسین بن علی ع و با عرض درود و سلام به پیشگاه حضرت
بقیه الله اعظم و نائب بر حقش
خمینی کبیر روحی فدا و با فاتحه نثار شادی ارواح شهیدان سخنم را آغاز می کنم.
بار خدایا هر چند که شاید بنده هدیه ای ناقابل باشم اما خیلی خوشحال خواهم شد که به کام دل نائل آیم، شاید که چشمانم بسته و گوش هایم گیر دارد و این آرزو را خیلی ناچیز می دانند، اما بنده که اینک آگاهانه این مسیر را انتخاب نمودم اعلام می نمایم که به نظر بنده این بهترین و شریفترین آرزوی قلبی من خواهد بود که هرگز نگران عواقب آن نمی باشم و آن را با کمال میل در آغوش می کشم و مرگ در راه حق را از بهترین آرزوهای زندگی که اینک حجله گه دامادی می باشد بهتر می دانم و آن را همچون شربت شیرین به کام خود می چشم بی آنکه اندکی نگرانی و واهمه ای داشته باشم.خداوندا به ذات یگانه ات سوگند که بنده هیج آرزویی بالاتر از این آرزوی بزرگ و شیرین ندارم و نخواهم داشت. امیدوارم که همان بشارت عظیم که جهاد مخصوص اولیاء الله است شامل حال این حقیر بوده باشد.
پدرو مادرم، امیدوارم که مرا ببخشید اگر نتوانستم برایتان فرزندی نمونه باشم و شاید هم مرگ من برایتان سخت گران بوده باشد اما به خطر افتادن اسلام و قرآن باید برایتان گران تر و سنگین تر باشد و پیام این حقیر به تمامی خانواده ام از جمله برادرانم که خیلی کوچک تر از آن هستم که بخواهم پیامی بدهم، امیدوارم هیچ گاه از مسیر حق خارج نشوید و نگاه به عمل بعضی از شیطان صفت ها که خود را وابسته اسلام در آوردند نکنید، هم چنان در اراده تان مصمم بوده باشید. اما خواهرانم، در عزای من هیچ گاه کاری نکنید که دشمنان خوشحال شوند و از آن سوء استفاده کنند.
پیام من به تمامی اهل محل این باشد که ای دوستان و ای آشنایان و ای اهل محل، اگر نتوانستم برایتان یک دوست و آشنا و محلی خوبی باشم مرا ببخشید و عفو کنید، اما یک نکته را متذکر می شوم که همیشه جناح حق را بگیرید و ناحق نبوده باشید و حدالامکان عوامل شیطان را از میان خود دور سازید و یا آن را اصلاح نمائید.در خاتمه از همه می خواهم که مرا حلال کرده و به دستورات خدا و رسول خدا عمل کنید و هیچگاه حلالی را حرام و حرامی را حلال ندارید. و اما برادرانم را یک وصیتی دیگر دارم که مادر را تنها نگذارید و قدر این مادر گرامی را بدانید.
