روح الله قربانی (تهران)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ تولد : ۱۳۶۸/۰۳/۰۱
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۱۳
محل شهادت : تل عزان – حلب – سوریه
وضعیت تاهل : متاهل
محل مزار شهید : تهران – بهشت زهرا (س) – قطعه ۵۳
[ویرایش]
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله و الائمة المعصومین و ولده حجج الله ان... انهم و الحجة علیهم و ان الدین الاسلام حق و لکتاب حق و المیزان حق لا ریب فیه.
همسر عزیزم، پدرم، خواهرم، برادرم، دوستای خوبم! اگر شهید شدم، یک کلام وصیت اینکه حاجآقا مجتبی به نقل از حضرت علی(ع) میگفتند که منتهای رضای الهی تقواست. شهادت خوب است و تقوا بهتر. تقوا میخواهد، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز میکند و فکر نکنم مال یک روز باشد یا شاید یکروزه هم دارد؛ ولی حاجی میگفت پی ساختمان، فندانسیون آن است.
چیزی که نمیدونید عمل نکنید، ادای کسی رو درنیارین، بدون عملِ درست وارد کاری نشوید مخصوصاً دین. اول واجبات بعداً مستحبات مؤکد، مثل کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری دوروبریها، نه حج و کربلا و... صد بار...
مادر، ازت متشکرم وقتی تحملم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهید بشم. وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی و پاکستان و افغانستان و جنوب شرق و غرب بود، تو ما رو بزرگ کردی تنها، سخت. ایشالا همیشه مهمون بیبی باشی. ایشالا با شهادتم شفاعتت کنم. دوست دارم وقتی بهم شیر میدادی، وقتی که بهم نماز یاد میدادی، وقتی میفرستادیم هیئت پابرهنه، وقتی میفرستادیم ایستگاه صلواتی، وقتی که باهام درسامو مرور میکردی ازم میپرسیدی، هیچ مادری نمیکرد، تنهایی نمیکرد یا هیچکدوم روزی پنجاه بار نمیکرد.
بابا ازت ممنونم وقتی برایم زحمت کشیدی و عرق ریختی تو جبههها، کاش بیشتر بالای سرم بودی و بیشتر باهام حرف میزدی. از اون موقعی که نیت کردم حرفاتو گوش کنم، دنیام بهتر شده، همین طور آخرتم. از اون موقعی که به مامانم سر زدم، همهچی درست شد. از بقیه هم میخوام که مطمئن باشن همون طور که پیغمبر(ص) گفته: هرکسی که خوبی و خوشی دنیا و آخرت را میخواهد، به پدر و مادرش نیکی کند.
اگر رضای الله رضای والدین است، پس چرا راه سخت رو انتخاب میکنین. حرف اونا رو گوش کنید. شمایی که پدر و مادرتون رو میذارین تو خونه!!!.... به خودتون رحم کنین. مگه کسی بیشتر از اینها خوبی بهتون کرده؟ معرفتتون کو؟
علیجون، داداشم، داداش خوبم فقط امامحسین(ع) رو بچسب. هرچی میخوای ازش بخواه که یکییهدونهس و خدا هرچی بخواد، بهش میده.دوست دارم یادم باشه که چند روزی بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نمیاد که کسی ازم چیزی بخواد و من بتونم کمکش کنم و بعدش با کمال میل به آخرت، این کار رو بکنم. باشه که خدا هم خوشش بیاد. من اونی نیستم که بگم برای خدا کاری میکنم. بیشتر خوف و عقاب. ولی نمیدونم پدر و مادرم چهکار کردن، خدا چی میخواست، حضرت زهرا (س) چی دوست داشته که امامعلی (ع) و بچههاش و بیبی و رسولالله اینجوری تو دلم هستن. شاید خیلیشم بهخاطر چیزهایی است که تو زندگی ازشون گرفتم. (همه وصیتنامههاشون رو خوشخط مینویسن، ولی من خوشخط نبودم که بخوام خط خوشی نشون بدم) دوست داشتم از همون اول لاتی تا کرده بودم و اون چند روز آقاجونی هم نداشتم.
زینب دلم برات تنگ میشه، هر کاری داشتی بگو به خودم، بیا پیش خودم، شهید شده باشم که ایشالا ردیفه، شهیدم نباشم، امامحسین (ع) خیلی بزرگتر از این حرفاست. من که نبودم، روضۀ رقیه بگیر. روضۀ سکینهخانوم، روضۀ رباب، روضۀ علیاصغر، بیشتر روضۀ امامحسنمجتبی (ع)، روضۀ بیبی، مظلومیت امامعلی(ع) کارت گیر شد، روضۀ موسیبنجعفر، امامجواد، امامباقر، روضۀ همه. دلت برام تنگ شد روضۀ عباس بگیر. خانم خوبم صبر داشته باش، دنیا همین جوریه. حواست نیست مادرت میره حاجآقا مجتبی میاد، حواست نیست میره رسول میاد، حواست نیست میره، میای نگهداری باباتو بکنی مریض میشه، بابام میگفت کاراتو برای رضای خدا بکن...