دوم اردیبهشت ۱۳۴۱، در روستای ده قاید داراب از توابع شهرستان بهمئی گرمسیری دیده به جهان گشود. پدرش عبدالله، کشاورز بود و مادرش ماهی گل نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته دینی عربی درس خواند. به فراگیری علوم دینی و حوزوی نیز تا سطح (مقدمات) پرداخت. معلم بود. از سوی بسیج به جبهه رفت. یکم اسفند ۱۳۶۴، در جزیره فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در روستای پشت تاوه اولیا تابع شهرستان زادگاهش به خاک سپردند. برادرش محمدرضا جشان زاده نیز که طلبه بود به شهادت رسیده است. ۱ - فرازهایی از وصیتنامه شهید[ویرایش]۱.۱ - از خدا بترسیدمردم از خدا بترسید ، تقوا پیشه کنید و با خدا باشید تا شما را دوست داشته باشد ، بخصوص شما مردم محروم از خواب غفلت بیدار شوید ببینید که دنیا عوض شده ، اسلام روی کار آمده و شکر این نعمت بزرگ را بكنيد. خصوصاً شكر نعمت امام خمینی که خداوند او را به شما داد و قدر این رهبر را بدانید که سال های سال با زحمت و رنج فراوان اسلام را به اینجا رسانید. ۱.۲ - از دین محافظت کنیدمردم شهید پرور از دین اسلام خوب محافظت کنید و قدر آن را بدانید که اگر کوچکترین صدمه ای خدا نکرده به آن وارد شد همه شماها مسئول هستید . بخصوص شما جوانان و سربازان امام عصر که امام گفت چشم امید من به شماست. امید امام به شما و شما هم خوب از این انقلاب پاسداری کنید. از مردم شهید پرور می خواهم امام را تنها نگذارند و این وصیت همه شهدا است . ۱.۳ - این راه حسین استاما از برادرانم میخواهم که ناراحت نشوند که این راه ، راه حسین است و راه شهدا و وظیفه ماست که این راه را رهرو باشیم . اگر ما نباشیم، پس کیست که این راه را دنبال کند ؟ ۱.۴ - ای پدر و مادر عزیزمای پدر و مادر عزیز میدانم خیلی به گردن من حق دارید اما باز من نتوانستم آنرا جبران کنم و در برابر شما خجالت می کشم به بزرگی خودتـــــان مـــــرا .ببخشید. بخصوص شما مادر بیشتر بر گردنم حق داریدو قرآن هم بسیار سفارش کرده است ولی چه باید کرد همه باید بروند چه بهتر که این راه را بروند. ردههای این صفحه : شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد | شهدای روحانی استان کهگیلویه و بویراحمد | شهدای شهرستان بهمئی
|