حیدر جلیلوند
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند متولد ۲۶ آذر سال ۶۵ در کرج بود. وی سه برادر و خواهر داشت و سومین فرزند خانواده جلیلوند بود. در جوانی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سال ۸۶ وارد نیروی هوافضای سپاه پاسداران شد. وی پس از گذراندن آخرین دورههای خلبانی پهپاد به عنوان مستشار نظامی سه بار به سوریه و یک بار به عراق اعزام شد. در آخرین اعزام خود به منطقه اثریا در حماه سوریه رفت و ۲۱ خرداد ۹۶ به شهادت رسید. شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند نیز همچون بسیاری دیگر از شهدا، زندگی پر رمز و راز و پرباری داشت. به گونهای که در همان سن جوانی، موفقیتها و توانمندیهای زیادی به دست آورد. هم جوانی پاک و بیزنگار بود و سلوک معنوی داشت و هم در عرصه علم موشکی و هوافضا متخصص بود و همچنین در حوزه ورزشی، مقام کسب کرد. او علاوهبر تبحر و موفقیت در ورزشهایی چون شنا و کشتی، در رشته جودو نیز مقام دوم مسابقات نیروهای مسلح جهان را به دست آورد. قهرمانی که با رفتن به صحنه پیکار علیه باطل و دفاع از حق، به مقام پهلوانی رسید و با شهادت به اوج رسید. از اتفاقات قابل تأمل این بود که شهید جلیلوند، قبل از شهادت در محل دفن خودش در گلزار شهدای ملارد با دوستانش عکس یادگاری گرفته بود.
[ویرایش]
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله
اینجانب حیدر جلیلوند فرزند محمّد در صحت کامل این وصیتنامه را مینویسم.
من عبد گناهکار بودم و شرم دارم خود را از بندگان خداوند بخوانم.
خداوند منان را سپاسگزارم که به من توفیق حضور در جبهه حق علیه باطل را بر من ارزانی داد و از او خواستار مرگ باعزت یعنی شهادت هستم. گرچه اصلاً خود را لایق نمیدانم امّا هرچه از مهربانی و رحمت پروردگارم بگویم کم است.
سلام گرم مرا به پدر و مادرم برسانید و به برادرانم همچنین.
در این دنیا همسری دارم که بسیار مهربان و باصداقت بوده در زندگانی من خدای عزوجل را شاهد میگیرم که هیچ بدی از او ندیدم و بسیار برایم قابل احترام است از او تقاضا دارم دختر عزیزم ثنا جان را بهخوبی خودش تربیت کند.
دلم برایشان تنگشده است امّا خدا میداند که جهاد فی سبیل الله چقدر مهم است. انشاءالله که مقبول گردد.
همسرم از تو میخواهم در نبود من صبوری کنی و از مادر سادات حضرت صدیقه طاهره(س) استمداد کنی، عفت پیشه کنی و به فرزندمان بیاموزی، که در محشر سرافکنده و خجل ظاهر نشوی.
از پدر و مادر بزرگوارم که مرا تربیت نموده و در این راه قرار دادهاند تشکر میکنم و از آنها خواستار صبر و شکیبایی هستم.
خداوندا من بنده گنهکار توأم مرا ببخش و بیامرز.
دوست داشتم در زمان حیاتم یکبار با همسر و دخترم خدمت رهبر عزیزم برسم امّا نشد. ولی الآن از خدا میخواهم که بعد از شهادتم رهبر بزرگوارم دست نوازشی بر سر دخترم بکشد و رهبرم اجازه بدهند خانوادهام ایشان را ملاقات نمایند.
تمام حسابوکتاب زندگی من را همسرم میداند و همهچیز را اعم از دارای هرچه که هست را به او میبخشم.
در پایان، دوست دارم در گلزار شهدای ملارد در جوار سنگ یادبود شهید حاج حسن تهرانی مقدم دفن شوم و این مکان را به دوستم برادر پاسدار مهدی شریفی گفتهام و مکان را نشانش دادهام و فقط و فقط به خانوادهام و همسرم میگویم که نماز اول وقت را فراموش نکنند و عفت پیشه کنند.
هرچه که در زندگی دارم از کرامات و بزرگی حضرت زهرا (س) است.
و همه شما را به خداوند عزوجل میسپارم.
حیدر جلیلوند (ذکریا)
۱۵/۱۰/۱۳۹۴
ساعت ۲۴ شب (اسپایکر)