حمید محمد رضایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ تولد : ۱۳۵۰/۰۷/۰۱
محل تولد : شهر شال - قزوین
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۲/۲۴
محل شهادت : تدمر - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با ۳ فرزند
محل مزار شهید : قزوین - گلزار شهدای شهر شال
[ویرایش]
بسمه تعالی
شهادت میدهم که محمد (ص) بنده و فرستنده تو و بهترین آفریدگان است.
با سلام و درود فراوان بر روح پاک حضرت امام خمینی و سلام و درود فراوان بر مقام معظم رهبری و سلام درود فراوان بر شهدای گرانقدر اسلام از صدر اسلام تاکنون.
خداوندا تو را شاکرم که توفیق یافتم در عصری نفس بکشم که معطر بر بوی امامی است که سرچشمه همه خوبیها بوده است و لیاقت سربازی رهبری را دارم که پیرو حقیقی اسلام و آرمانهای آن پیر سفر کرده است.
از تو ممنونم که مفتخر به پوشیدن لباسی بودم که سبزی آن آراسته به خون شهیدانی است که سربازان راستین امام زمان (عج) بودند و در عصر جهاد اکبر و اصغر سربلند بودند. امیدوارم همه مسلمانان بیدار بشوند و با اطاعت از رهبران انقلاب اسلامی ایران فریب دشمنان را نخورند و به جان و ناموس یکدیگر بی احترامی نکنند و همه متحد برای حریم اسلامی دفاع کنند.
تو را سپاس میکنم که تقدیر حضور در جهاد با تکفیریها را دادی تا در دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب گامی برداشته باشم.
وظیفه خودم می دانم که صدای هر مظلوم مسلمان در هر جای جهان را شنیدم آنها را یاری کنم.
وصیت من به برادران و فرماندهان و همکاران عزیزم این است که شما را به خدا قسم میدهم که در شناخت وظیفهتان قصور و در انجام آن کهولت نکنید و در ایثار و گذشت دریغ نکنید و حق را فدای مصلحت نکنید که حق باقی است و مصلحت زود بگذرد.
و از زبان من به برادران بفرمایید به شمایی که لحظه به لحظه عمرتان در سند اعمالتان ضبط میگردد و به شما قسم میدهم که دست از بعضی از افکارتان را بردارید و زیاد خود را فهمیده ندانید و رفتار با برادرانتان خویش شایسته باشد و کاری کنید که خداوند راضی باشد نه هیچ کس دیگر... .
در پایان از شما همکاران درخواست دارم که از قصور بنده و خطاهای بنده بگذرند و مرا حلال کنند به خاطر خداوند مرا حلال کنید که خداوند بخشاینده مهربان است.
خدایا تو آن کسی هستی که عطا کردنت از محروم کردنت بیشتر است.
خدایا من را به آنچه لیاقتاش را دارم برسان نه آنچه آرزویش را دارم هرچند آرزویم رسیدن به شهادت و قربت الی الله است انشاءالله لیاقت اش را نیز داشته باشم.
خداوندا من را در حالی قبول کن که پاک شدهام و بندبند وجودم رسیدن به تو را طلب میکند.
وصیت من به پدر و مادرم:
وصیت من به پدر و مادرعزیزم این است که از قصور بنده بگذرید و مرا حلال کنید چون که نتوانستم وظایف فرزندی را درست انجام دهم و به هنگام خبر شهادتم ناراحت نباشید زیرا که ایمان دارم صبر و شکیبایی شما بسیار زیاد است و شما در هنگام شهادت برادرم صبر پیشه کردید و جز خداوند متعال به کسی تکیه نکردید و همیشه و همه حال راضی به رضای خداوند بودید و این را بدانید همان طور که امیر به من گفت که مبادا اسلحهام را زمین بگذارید این را بدانید که من به وصیت برادرم عمل کردم و به صورت داوطلبانه در این ماموریت حضور یافتم. انشاءالله که خداوند از بنده حقیر قبول نماید و مطمئن باشید که خداوند در مقابل صبر و شکیبایی شما پاداشی نیکو در آخرت خواهد داد و از شما برادران و فرزندانم می خواهم که اسلحه من را زمین نگذارید و سنگران اسلام را محکم و استوار نگه دارید.
وصیت من به همسرم:
همسر محبوبم کلمه دوست داشتن کلمهای است که بسیار به کار می رود مثلا مادری که فرزندانش را دوست دارد یا دوستی که برای دوست دیگرش آن را به کار میگیرد اما من این کلمه را کلمه معمولی نمیدانم؛ به نظرم دوست داشتن کلمهای است ملکوتی که بین دو انسان به کار برده میشود و نشانه پیوند روح و دو احساس آسمانی است که هرگز بین آن دو فاصلهای وجود ندارد. حتی دوری از جسمهایشان از هم نمیتواند مانعی بین آن دو ایجاد کند بلکه آنها یکی میشوند و نه تنها افکارشان بلکه دلهایشان با هم یکی میشود و در یکدیگر حل میشوند؛ همسر عزیزم از قصور و کوتاهی من درگذر چون که من نتوانستم وظایف همسری را درست انجام دهم و ناخواسته در کارها کوتاهی کردم از تو میخواهم مرا حلال کنی و فرزندانمان را به نوعی تربیت کن که برای اسلام مفید باشند. البته ایمان دارم که اینگونه است و از شما کمال تشکر را دارم که من را تحمل کردید و در همه فراز و نشیبهای زندگی همراهم بودید و درخواست دیگری نیز دارم از شما میخواهم با پدر و مادرم به نیکی رفتار کنید و اگر با مشکلی مواجه شدید اول از خداوند متعال و ائمه اطهار کمک بخواهید و سپس با پدر و مادر و برادرانم در میان بگذارید.
وصیت به فرزندانم:
نسیم، مجید و سعید جان، از قصور پدرتان درگذرید اگرچه نتوانستم وظایف پدری را درست انجام دهم ولی بدانید همیشه و در همه حال از خداوند متعال درخواست کردم که در زندگی موفق باشید و نصیحت من به شما این است که در همه کارها تنها رضایت پروردگار را در نظر داشته باشید و همانند کوه پشت یکدیگر باشید و به پدر و مادر بزرگ و عموهایتان تکیه کنید و در مشکلات کمک بخواهید و از آنها مشورت بگیرید.
از مادر خانم و برادر خانمها و خواهر خانمها درخواست دارم که بنده را حلال نمایید.
از برادرم حسین میخواهم در محل کار از همکاران حلالیت بطلبد.
از برادرانم محمد، حسن، حسین، روح الله، عبدالله و عموها عمهها دایی و بقیه بستگان درخواست دارم که از کوتاهی من بگذرند و به خاطر خداوند متعال مرا حلال نمایند.
خدایا لطفی به من عطا کن تا در آخرین لحظات عمر نام زیبای تو را بر زبان داشته باشم.
بارالها آن اعمالی که برایم ننگ و عار است در مقابل دیگران مخفی کن و آنچه را که باعث رسوا شدنم در نزدت میشود از چشمها دور قرار بده.
از روی عمد و یا ناخواسته مرتکب خطایی شدهام به وسیله عفو و مرحمتت بر من ببخشای.
من را در زادگاهم در کنار مزار یادبود برادرم امیر دفن کنید و امیدوارم نشانهای از ایشان برگردد اگرچه او دوست دارد همانند حضرت فاطمه زهرا گمنام باشد ولی انشاءالله که خبری برگردد تا تسلای دل والدینم باشد.
خداوندا همسر و فرزندانم را به تو میسپارم.
بارالها ما را بمیران در حالی که هدایت شدهایم.
بارالها به خاطر جهل و نادانیام از تو عذرخواهی میکنم.
خدایا از تو تشکر میکنم که جهاد در راه خودت را نصیبم کردی.
۱۳۹۴/۰۲/۱۰ ساعت ۳ بامداد