• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حزب بعث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حزب بعث حزبی سیاسی عربی است که اکنون در سوریه و پیش تر در عراق ، حکومت را در دست داشته است. زمینه اصلی شکل گیری این حزب پس از سقوط دولت عثمانی اتفاق افتاد : الکساندرتا (اسکندرون اول از ایالت سوریه که تحت قیمومیت فرانسه بود، بر اساس یک همه پرسی جدا شد و به ترکیه پیوست. اعرابی چون زکی آرسوزی از اسکندرون به عراق مهاجرت کردند. آرسوزی در دبیرستانهای بغداد وحدت اعراب و مبارزه با بیگانگان را ترویج می کرد. وی سرانجام در نوامبر ۱۹۴۰ با کمک شش تن از شاگردانش "البعث العربی" را تشکیل داد . سپس به مبارزه خود در سوریه ادامه داد تا از این کشور تبعید شد. اما دو معلم سوری دیگر به نامهای میشل عفلق ، مسیحی ارتد کس، و صالح بيطار، مسلمان سنی احساسات عرب گرایی و بیگانه درستیزی را رواج دادند. گفتنی است این دو هنگام تحصیل در سوربن پاریس، با دیگر شیفتگان استقلال اعراب آشنا شده بودند؛ عفلق شاگرد لویی ماسینیون، مستشرق معروف، بود و می گویند یکی از مأموران عالی رتبه سرویس جاسوسی انگلستان نیز به شمار می رفت. عفلق و بیطار در ۱۹۴۱م حزب بعث عربی را در دمشق پایه ریزی کردند. بسیاری از اعضای حزب تاریخ واقعی تشکیل حزب بعث عربی را همین سال می دانند، اگر چه برخی از اهالی سوریه، آرسوزی را نخستین متفکر حزب بعث می پندارند. آنها نخست نشریه احیاء العرب را منتشر کردند، اما از ۱۹۴۳م، به جای "احياء " واژه "بعث" را به کار بردند.

در ژوئن ۱۹۴۳، گروه خود را "حركة البعث العربی" خواندند. کمی بعد واژه "حركة" را نیز حذف کرده، آن را "حزب البعث العربی" نامیدند. به این ترتیب، اگر چه پیش تر آرسوزی از واژه "بعث" استفاده کرده بود، اما "حزب بعث" عملا در سوریه تشکیل شد و به سراسر کشورهای عربی از جمله اردن و لبنان راه یافت. در واقع، حزب بعث معتقد به جدایی دین از سیاست بود اما می کوشید خود را از بی توجهی به اسلام دور نگه دارد. از این رو به اعتبار "بعثت اسلام" نزد مردم، واژه "بعث" به معنای رستاخیز" را برای حزب خود برگزیدند. "وحدت، آزادی، سوسیالیسم" سه رکن اصلی تفکر حزب بعث را تشکیل می دهد. به اعتقاد آنها، تمام اعراب در سراسر جهان یک ملت را تشکیل میدهند و مرزها ساخته امپریالیسم است. نظام تشکیلاتی این حزب، از حزب کمونیست گرفته شده است. پایین ترین رده "حلقه" مرکب از سه تا هفت نفر است. سپس " فرقه" مرکب از سه تا هفت حلقه، و بعد از آن، "شعبه" شامل دست کم دو فرقه است. "شاخه"، مرتبه بعدی مرکب از دست کم دو شعبه است. بالاترین رده سازمانی در هر کشوری "منطقه" نام دارد. در پشت منطقه هم "حزب" قرار دارد که یک سازمان ملی، یعنی عربی، است. گفتنی است هر رده تنها با رده بالایی ارتباط دارد نه با رده های هم عرض خود. بالاترین همایش حزب، "کنگره ملی است که هر دو سال یک بار تشکیل می شود و همه نمایندگان در آن شرکت می کنند. در این کنگره، "شورای رهبری ملی" و دبیرکل حزب انتخاب می شوند.

نخستین کنگره حزب بعث سوریه در ۴ آوریل ۱۹۴۷ در دمشق تشکیل شد و اساسنامه حزب به تصویب رسید. در این کنگره، که علاوه بر نمایندگان سوری، دانشجویان عراقی، لبنانی و اردنی نیز حضور داشتند، میشل عفلق به دبیر کلی حزب برگزیده شد. در اساس نامه کنگره تأکید شد که اعراب نباید با کشورهای اشغال کننده اراضی اعراب مانند انگلستان، فرانسه، اسپانیا، ترکیه و ایران روابط دوستانه داشته باشند. در قطع نامه نخستین کنگره حزب، از استان خوزستان ایران صریحا با عنوان بخش "احواز " یاد شد. در اصل ۷ این اساسنامه، تمام مناطقی که اعراب در آن ساکن اند "سرزمین پدری" خوانده می شود . از کوه های توروس در جنوب ترکیه گرفته تا کوههای پشتکوه در رشته کوه زاگرس ایران، خلیج بصره (یعنی همان خلیج فارس)، اقیانوس عرب (یعنی همان اقیانوس هند و دریای عمان)، کوههای اتیوپی، صحرا در افریقا، اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه.

این حزب امپریالیسم و کمونیسم را مانع گسترش خود میدانست. با اینکه از جمله هدفهای چنین احزابی اتحاد اعراب بیان می شود، اما برخی از این کشورها از جمله مصر به لحاظ نژادی عرب به شمار نمی روند، بلکه صرفا به زبان عربی صحبت می کنند. به علاوه، سرزمینهای مورد نظر حزب بعث به مسلمانان تعلق داشته است که بسیاری از آنها عرب نبوده اند. از این گذشته، تمدن و فرهنگ اسلامی متعلق به همه مسلمانان و پرورده همه آنان است و زبان عربی در آن هنگام زبان فراملی مسلمان و نیز یک زبان بین المللی بوده است. بدین ترتیب، به نظر می رسد بیان چنین هدفهایی بیشتر انگیزه های سیاسی باشد. شمار اعضای حزب در آغاز اندک بود، اما وقایعی باعث افزایش آن شد؛ از جمله: شکست اعراب از اسرائیل در سالهای ۴۹ - ۱۹۴۸م و نیز تشکیل حزب سوسیالیست عرب" در ۱۹۵۰ م در سوریه و سپس یکی شدن آن با حزب بعث و شکل گیری "حزب سوسیالیست بعث عرب". در اوایل دهه ۱۹۵۰ م با انجام اصلاحاتی در آن "حزب بعث" نام گرفت و طولی نکشید که در سوریه به قدرت سیاسی دست یافت. در ۱۹۵۸م، این حزب به همراه یکی از بنیان گذارانش، صلاح الدین بیطار که در آن زمان وزیر امور خارجه سوریه بود ، این کشور را به سمت اتحاد با مصر با عنوان " جمهوری متحد عربی" سوق داد. بعثیها مانند بسیاری از سوریها خیلی زود از قدرت گرفتن مصریها در این جمهوری ائتلافی خشمگین شدند و اعضای بعثی دولت ائتلافی در دسامبر ۱۹۵۹ استعفا کردند و سوریه در ۱۹۶۱م خود را از جمهوری متحد عربی کنار کشید.

در ۱۹۶۳م، حزب بعث بار دیگر با کودتای نظامی در سوریه به قدرت رسید. از این سال به بعد، بعث تنها حزب سیاسی قانونی در سوریه بود، ولی اختلافهای درون حزبی باعث شد پیوسته دولتهای تازه ای سر کار بیایند و قانونهای اساسی تازه ای تصویب شود. در ۲۳ فوریه ۱۹۶۶، آن گروه از حزب بعث که حافظ اسد در آن بود، دولتی نظامی تشکیل داد و جناح دیگر را از صحنه قدرت کنار گذاشت و بنیان گذاران اصلی حزب، میشل عفلق و بیطار را از حزب و کشورش بیرون کرد. در نهایت حافظ اسد با انجام کودتایی کلیه امور را به دست گرفت. او در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۰ درگذشت و پسرش بشار اسد، ریاست جمهوری سوریه را بر عهده گرفت.

در عراق، به سال ۱۹۴۷م، عبدالرحمان دامین و عبدالخالق خدیری، که در اولین کنگره حزب بعث در دمشق عضو حزب شده بودند، در بازگشت به عراق حزب بعث عراق را تشکیل دادند . سعدون حمادی، دانشجوی عراقی که در دانشگاه امریکایی بیروت تحصیل می کرد، در اواخر ۱۹۴۸م، شاخه حزب بعث را در کربلا تأسیس کرد. نخستین کنگره حزب بعث عراق در ۱۹۵۴م تشکیل شد و فؤاد رکابی به دبیرکلی آن برگزیده شد. اولین هسته های حزب بعث را دانش آموزان و دانشجویان عراقی و از جمله صدام حسین تشکیل می دادند. گروهی نیز از افسران جوان ارتش بودند. این افراد سعی کردند تاریخ گذشته اعراب و وسعت گستره حاکمیت اسلامی که آن را به فضيلتهای "ملت عرب" نسبت می دادند، احیا کنند.

حزب بعث از اواسط ۱۹۶۲م/ ۱۳۴۱ش فعالیتهای پنهانی خود را علیه رژیم عبدالکریم قاسم افزایش داد و سازمانی نظامی برای مبارزه با حکومت او و کمونیستها تشکیل داد. در ۱۹ بهمن ۱۳۴۱، گروهی از افسران عراقی به رهبری عبدالسلام عارف با پشتیبانی حزب بعث کودتایی در بغداد ترتیب دادند که در نتیجه آن قاسم کشته شد. در ۱۹۶۳م نهاد نظامی بعثی، "حرس القوی" به "جيش الشعبی" تغییر نام داد. اما بعثیها در عراق نخستین بار با کودتای فوریه ۱۹۶۳ و برکناری عارف قدرت را به دست گرفتند. پس از نه ماه، به دلیل شکست در کردستان، خصومت با جمال عبدالناصر و خشونت بیش از حد در سرکوبی مخالفان، و همچنین دخالت بعثیهای سوریه و اختلاف میانه روها با تندروها، با کودتای عارف در ۱۸ نوامبر ۱۹۶۳ (۲۷ آبان ۱۳۴۲) بعثیها از قدرت برکنار شدند. در ۱۹۶۶م/ ۱۳۴۵ ش اختلاف حزب بعث عراق و سوریه نیز شدت گرفت. در ژوئیه ۱۹۶۸/ تیر ۱۳۴۷، کودتای خونین دیگری ژنرال بعثی، احمد حسن البکر را بر مسند قدرت نشاند. درگیری درون حزب ادامه یافت و دولت هر چند یک بار اعضای ناراضی را پاکسازی می کرد. در این زمان اختلاف دولت بعثی با ایران نیز شدت گرفت که جبهه گیری امریکا و شوروی را در پی داشت. بعثیهای عراق، ایران را اسرائیل منطقه می دانستند و مناطق کردنشین شمالی و عرب نشین جنوبی را از آن خود می دانستند. این امر در ۱۳۵۲ ش منجر به درگیری نظامی دو کشور شد. درگیری ایران و عراق در زمان شاه در پی این اختلافات، و نیز مخالفت برخی روحانیون نجف با حکومت عراق، باعث شد فشار دولت عراق بر روحانیون شدت یابد و برخی از ایرانیان مقیم عراق نیز از این کشور اخراج شوند. اما در ۱۹۷۵م دولت حسن البكر با رژیم پهلوی قراردادی برای حل اختلاف امضا کرد. این قرارداد را صدام حسین امضا کرد و همین مسئله می تواند حاکی از توافق پنهانی غرب برای به قدرت رسیدن صدام باشد. ظاهرا در حزب بعث دو جناح امریکایی و انگلیسی وجود داشت که صدام در جناح آمریکایی بود و پس از امضای قرارداد ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ ش الجزایر، که ارتش عراق را از ایک جنگ فرسایشی نجات داد، به محبوبیت زیادی در حزب رسید جناح آمریکایی بعث قدرت زیادی گرفت.

سرانجام صدام حسین جای حسن البكر را گرفت و با تکیه بر شعارهای اولیه حزب بعث و سردار قادسیه خواندن خود برای به اصطلاح بازگرداندن سرزمین های اعراب، در شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله برد. ایرانی که حدود یک سال و نیم قبل در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در انقلاب علیه حکومت شاهنشاهی پیروز شده بود و به دلیل درگیریهای داخلی و فرار بسیاری از امیران ارتش، اوضاع آشفته ای داشت. این شعار دروغین برای این بود که سرزمینهای نفت خیز خوزستان ایران را در تسلط خود گیرد. به همین دلیل، در کتابهای جغرافیایی، نام خلیج فارس را "خلیج عرب"، اروندرود را "شط العرب"، خرمشهر را "محمره"، آبادان را "عبادان و اهواز را. "احواز " ذکر کرده بودند. این توطئه با دلاوری مردم ایران نقش بر آب شد. به همین علت، مردم ایران آنها را "بعثیهای كافر" و صدام حسین را "صدام يزيد" نامیدند و "بعثي" در فرهنگ فارسی، معنایی منفی یافت. دروغ بودن شعار بعثیان عراق با حمله به کویت، که خود یک کشور عربی بود، در مرداد ۱۱۲۹ آشکار شد. سرانجام در فروردین ۱۳۸۲ امریکا و انگلیس به بهانه از بین بردن سلاحهای کشتار جمعی که خود در ایجاد آنها در زمان تهاجم عراق به ایران کمک کرده بودند، و نیز ظاهرا در پی خیانت ارتش عراق، دولت بعث سقوط کرد و پرونده اش در این کشور بسته شد.


رده‌های این صفحه : اصطلاحات و واژگان




جعبه ابزار