• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعلی حضرت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از گذشته های دور در دربار شاهان ایران استفاده از لقب ها و نام های دهان پرکن مرسوم بوده است. درباریان از این لقبها برای افزودن بر شکوه و جلال شاهانه خود استفاده می کردند. البته گاه پیش می آمد که این القاب شاهانه نبودند، همانند لقب وکیل الرعایا برای کریم خان زند؛ اما چه بسیار لقب ها و عنوان هایی که شاهان شایسته آن نبودند ولی مردم مجبور به استفاده از آنها بودند مانند "دادگر" برای انوشیروان و یا فتحعلی شاه برای باباخان، جانشین آقا محمدخان قاجار. در دوران قاجاریه استفاده از این لقبها به اوج خود رسید و گاه در یک نوشته چند سطری و یا سر در بعضی ساختمانهای مهم، نیمی از متن به ذکر این نام ها و لقب ها اختصاص می یافت، عباراتی چون "سلطان بن سلطان بن... و خاقان بن خاقان بن...".

واژه عربی "اعلی حضرت" که در فارسی به معنای "برترین جایگاه" یا برترین پیشگاه" است یکی از همین لقب هاست که استفاده از آن در اواخر دوران قاجار برای اشاره به محمدعلی شاه و احمدشاه آغاز شد.. با روی کار آمدن خاندان پهلوی و منسوخ شدن لقب ها و نام های قاجاری، واژه درباری "اعلی حضرت" کاربرد بسیار بیشتری یافت و تقریبا جایگزین نام رضا یا محمدرضا پهلوی در نوشته ها و زبان رسمی و گاه مردم گردید. ادبیات درباری در دوران محمدرضا شاه پهلوی در کنار واژه "اعلی حضرت" و علیاحضرت (مؤنث اعلی حضرت برای اشاره به همسر شاه)، واژه های دیگری نیز وضع کردند که ریشه فارسی داشت. این واژه ها عبارت بودند از : آریامهر برای محمدرضا پهلوی)، شهبانو (برای فرح دیبا)، شاپور و شاهدخت برای پسران و دختران شاه) و والاگهر (برای نوادگان خاندان پهلوی). این نامها پیش از این در ادبیات ایران سابقه ای نداشته
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و از میان رفتن دستگاه سلطنت، استفاده از این عنوان ها و نام ها منسوخ شد و رفته رفته از یاد مردم ایران رفت. با اینکه امروزه نیز گاهی برای اشاره به نام پادشاهان کشورهای دیگر از واژه اعلی حضرت در نوشته های دولتی استفاده می شود، در زبان مردم دیگر سراغی از آن نمی توان یافت. محمدرضا پهلوی آخرین "اعلی حضرت" تاریخ ایران زمین بود.


رده‌های این صفحه : افراد بر پایه وضعیت




جعبه ابزار