اسماعیل بزرگ پور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسماعیل بزرگ پور در سال هفتم جنگ تحمیلی و در سیزده سالگی به شهادت رسید.
[ویرایش]
شهید اسماعیل بزرگپور (۱۳۵۲ حلمسر _ ۱۳۶۵ ام الرصاص) متولد روستای زیبای
حلمسر شهرستان شهید پرور میاندرودِ
استان مازندران است. اسماعیل بزرگ پور در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، مادرش زبیده کریمی و پدرش ابراهیم نام داشت.
[ویرایش]
اسماعیل بزرگپور در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع پنجم ابتدایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند اول خانواده بود.
[ویرایش]
اسماعیل بزرگ پور در عضویت
بسیجی به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۵/۱۲/۰۸ هجری شمسی در
ام الرصاص شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید بزرگپور پس از تشییع و در
گلزار سید کلثوم ؟ دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
[ویرایش]
... اینجانب وصیت می کنم که این پیام سرورمان
امام حسین ع است که در روزهای خونین و آتشین به
حضرت زینب ع می فرماید «مبادا در زجو و شکنجه ها و مصیبت های بعد از شهادت من چیزی بگویی که اجرت را کم کند» و یقینا شما نیز اینچنین هستید شهید می دهید؛ استقامت می کنید؛ اطاعت می کنید تا جهان آزاد شود. گرچه تعداد شهدایمان هر روز افزون شود... اما عزیزان و سروران با این مسائلی که مطرح شد گویی بر دوشمان باری را گذاشته اند، خیلی سنگین است. انقلابی را برای احیای اسلام شروع کردیم؛ این خیلی مهم بود اما مهمتر از آن ادامه و ابقای آن است. حضور خود را در صحنه نباید کم کنیم به هیچ صورت شانه خالی کردن از زیر مسئولیت ها قابل توجیه نیست اخلاق و روش ما و طرز زندگی ما باید اسلامی شود؛ با تاکید می گویم که بایستی بینش دینی و علمی خود را بالا ببریم چرا که باید به سراغ دیگر ملت ها رفت؛ ملت ها تشنه ی انقلابمان هستند و به سختی در جهل و فسادند که در برابر انها وظیفه ی ما ترفیع درجات علم و ایمان است... خداوندا ما را در این راه نصرت عطا کن که بدون یاری تو نجات نمی یابیم
و اما در مورد خودم می گویم که بنده ای بودم گناهکار و روسیاه، خود به درون خود آگاهم و لیکن آنگاه که وظیفه ام را احساس کردم لحظه ای درنگ را جایز ندانستم و خدا را گواه می گیرم برای اجرای دستور اسلام که از جانب رهبر عزیزمان ابلاغ شد از جان خود دست شستم و روز به روز برای کسب رضای خدا با شوقی بیشتر و پرشورتر قدم بر می دارم... برادرم نماز را به پا دار و مردم را به کارهای خوب فرا خوان و از کارهای ناپسند باز دار؛ اگر در راهنمایی مردم مصیبت و رنجی به تو رسیده است شکیبا و بردبار باش؛ صبر و بردباری از واجبات زندگی است. مبادا با خود پسندی روی از مردم بر گردانی و به دیگران بی اعتنایی کنی. مبادا با تکبر و غرور بر روی زمین راه بروی خداوند شخص متکبر و خود پسند را دوست ندارد.
برادر شما اسماعیل بزرگپور ۱۳۶۵/۱۱/۲۲