• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسرائیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسرائیل واژه ای عبری است که در تورات و انجیل به دو معنی به کار رفته است. یکی لقب حضرت یعقوب که خاندان او را بنی اسرائیل می خواندند و دیگری مملکت اسرائیل که در شرق دریای مدیترانه در ۷۰۲ - ۹۶۲ قبل از میلاد وجود داشته است. این مملکت هجده شاه یهود داشته است و به دست آشوریان برچیده شد. قوم اسرائیل پس از انقراض پادشاهی در ۷۰۲ قبل از میلاد پراکنده شدند و تا قرنها بعد به صورت یک ملت گرد هم نیامدند. در تاریخ آمده است که شاهان ایران پس از شکست آشوریان، یهودیانی را که به دست آشوریان اسير شده بودند به سرزمین اولیه شان بازگرداندند. یهودیان علی رغم زیستن در شرق مدیترانه از ۱۲۰۰ قبل از میلاد تا ۷۰ پس از میلاد، به جز مقطع یاد شده هرگز دارای دولت در آن منطقه نبودند. در سال ۷۰ میلادی، "تيتوس"، امپراتور روم بر شرق مدیترانه تسلط پیدا کرد و آن منطقه را فلسطین نام نهاد. این سرزمین تا قرن هفتم میلادی در سيطره امپراتوران روم و بیزانس قرار داشت. در سال هفده هجری قمری در زمان خلیفه دوم مسلمانان، فلسطین به قلمرو اسلام پیوست و اسرائیل تا اواسط قرن هفت هجری / سیزده میلادی، به استثنای مدت کوتاهی که بخشی از آن در جریان جنگهای صلیبی بین مسلمانان و همه یحیان اروپا، به دست صليبينا افتاد، در حاکمیت خلفای اموی و عباسی و از سال ۱۲۶۰ م/ ۶۳۹ ق تا ۱۶ ۱۵م/۸۹۵ ق که ترکان شہانی بر آن غلبه یافتند ، تحت فرمانروایی حاکمان مصر قرار داشت.

پس از شکست عثمانیها در پایان جنگ جهانی اول، فلسطین دستخوش حوادث تازه ای شد. با گسترش ملی گرایی و مردم سالاری در قرون هجده و نوزده میلادی / دوازده و سیزده هجری در اروپا، وابستگی به مذهب و نژاد تفکری عقب مانده و ارتجاعی تلقی می شد. از این رو جوامع کوچک مذهبی خدوحا ادیان کنی چون یهودیت که بیشتر به خرافات آلوده شده بودند، به طور روزافزون به کنج انزوا رانده می شدند. یهودیان اروپا که از پراکندگی و فروپاشی جامعه کوچک مذهبی خود بیمناک بودند، در اواخر قرن نوزدهم میلادی / سیزده هجری اندیشه ای را شکل دادند که پیش از این سابقه سیاسی در مذهب یهود نداشت و نام آن را صهیونیسم گذاشتند.حسنیون نام تپه ای در بیت المقدس است که به باور یهودیان محل استقرار تحت پادشاهی سلیمان، یکی از پیامبران بنی اسرائیل بوده است. صهیونیستها به دنبال ایجاد کشوری بیگدی نشین در خاک فلسطین بودند. تئودور هرتسل (۱۸۶۲ - ۱۹۰۴ م) مجارستانی، از پیشتازان این عقیده بود که برای به ثمر رسیدن آرمان حنیونیسي سفرهای فراوانی به عثمانی و دیگر ممالک اروپایی انجام داد. با تلاش او اولین کنگره یهودیان در مرداد ۱۲۷۶ / اوت ۱۸۹۷ در شهر بال سوئیس تشکیل شد و در پایان آن یهودیان خواستار تأسیس تشکیلات صهیونیسم جهانی و ایجاد کشور یهودی در خاک فلسطین شدند.

در اواخر قرن نوزدهم میلادی / سیزدهم هجری تزارهای روسیه فشار خود بر یهودیان روسیه را که عموما طبقه ای منزوی در جامعه روسیه محسوب می شدند افزایش دادند و بدین خاطر مهاجرت یهودیان شرق اروپا به غرب و دیگر نقاط از جمله فلسطین شدت یافت. تجمع یهودیان ثروتمند در لندن، دولت انگلیس را بیمناک ساخت و از این رو وزیر مستعمرات این کشور در ۱۹۰۳ م اعلام کرد که حاضر است اوگاندا در آفریقا را در اختیار یهودیان بگذارد تا در آنجا کشوری یهودی ایجاد کنند. اما یهودیان متعصب که براساس اعتقادات مذهبی خود، فلسطین را سرزمین موعود قوم برگزیده یهود می دانستند در ششمین کنگره جهانی بود با این پیشنهاد مخالفت کردند. با آغاز جنگ جهانی اول و روبه رو شدن انگلستان با مشکل تأمین هزینه های جنگ، انگلیسیها متوجه ثروت بانکداران یهودی شدند. در ۲ نوامبر ۱۹۱۷ لرد بالفور ، وزیر امور خارجه انگلیس به لرد روتچیلد، بانکدار یهودی و رئیس فدراسیون صهیونیستهای انگلستان نامه ای نوشت که به اعلامیه بالفور معروف شد. در این نامه آمده است: «... دولت اعلی حضرت به تأسیس موطن ملی یهودیان در فلسطین توجه دارد و حداکثر کوشش خود را برای ایجاد تسهیلات حصول به این هدف مبذول خواهد داشت...» یهودیان ثروتمند با نیروی مالی و انسانی خود به کمک انگلستان شتافتند و با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی (۱۹۱۸ م) جامعه ملل (سازمان بین المللی که در سال ۱۹۲۰ م به منظور حفظ صلح، داوری در مورد اختلاف بین کشورها و ترویج همکاری بین المللی تشکیل شد) با تلاش و اعمال نفوذ صهیونیستها قیمومیت فلسطین را در ۱۹۲۳ م به انگلستان واگذار کرد. مهاجرت یهودیان از نقاط مختلف به فلسطین آسان تر شد و رو به فزونی نهاد به گونه ای که در فاصله دو جنگ جهانی به بیش از ۴۵۰ هزار نفر رسید. با آغاز جنگ جهانی دوم و افزایش شدت عمل نازيها درباره یهودیان آلمان و خصوصا اروپای شرقی، موج مهاجرت دو چندان شد و در پایان جنگ شمار یهودیان مهاجر به فلسطین به بیش از هفتصد هزار تن رسید .

با قدرت یافتن امریکاییها در پی حوادث جنگ جهانی دوم، صهیونیستها محور فعالیتهای خود را از انگلستان به ایالات متحده منتقل کردند. کنگره آمریکا از ایجاد کشوری یهودی حمایت کرد و در سال ۱۹۴۷ م / ۱۳۲۶ ش پس از اعلام ناتوانی انگلستان در اداره فلسطین، سازمان ملل با تعیین کمیته ای با عضویت یازده کشور از جمله ایران اوضاع فلسطین را بررسی کرد و در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷طرح پیشنهادی کمیته برای حل و فصل مسئله فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بررسی و به تصویب رسید. بدین ترتیب با وجود افزون بودن جمعیت فلسطينيها، ۵۷ درصد خاک فلسطین به یهودیان و ۴۳ درصد به فلسطینیها واگذار شد. بیت المقدس منطقه بین المللی اعلام شد و مقرر گردید که نیروهای انگلیسی تا ۱ اوت ۱۹۴۸ خاک فلسطین را ترک کنند. همزمان با خروج آخرین سرباز انگلیسی، در ۱۴ می ۲۴/۱۹۴۸ اردیبهشت ۱۳۲۷، بن گورین، از صهیونیستهای باسابقه در خاک فلسطین، تشکیل دولت اسرائیل را اعلام کرد و خود به عنوان اولین نخست وزیر آن شناخته شد. نشان رسمی این دولت که در پرچم آن نیز آمده است ستاره شش پر آبی رنگ داوود، نشان شناخته شده یهودیان اروپا است. اعراب ناخرسند از طرح تقسیم فلسطین، پس از اعلام موجودیت اسرائیل با آن وارد جنگ شدند. طرفین با مداخله سازمان ملل متحد در ژانویه ۱۹۴۹ دست از چنگ کشیدند. در پایان این جنگ اسرائیل ۵۰ درصد پیش از اراضی پیش بینی شده در طرح سازمان ملل را اشغال کرد و باقی اراضی در دست اعراب ماند و عملا تشکیل دولت مستقل فلسطینی منتفی شد.

اسرائیل در ۱۱ می ۱۹۴۹، پس از آنکه از سوی قدرتهای بزرگ آن روز جهان به رسمیت شناخته شد، به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. دولت وقت ایران، به نخست وزیری محمد ساعد در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸، اسرائیل را به صورت مشروط (دو فاکتو) به رسمیت شناخت، اما این کار با واکنش منفی مردم و روحانیت روبه رو شد. آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی با ارسال نامه به سازمان ملل و صدور اعلامیه، مخالفت روحانیت شیعه و مردم ایران را اعلام داشت. در پی این مخالفتها در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ دولت دکتر محمد مصدق، قطع رابطه با اسرائیل را اعلام کرد و به رسمیت شناختن مشروط آن از سوی ایران را پس گرفت. اما پس از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، روابط ایران و اسرائیل از سرگرفته شد و در زمینه های مختلف به طور نیمه رسمی گسترش یافت. در سال ۱۹۵۶ م به دنبال ملی شدن کانال سوئز به دستور جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر ، انگلستان و فرانسه با مصر وارد جنگ شدند و اسرائیل با مناسب دیدن اوضاع به نفع آنها وارد جنگ شد و صحرای سینا در شمال شرق مصر را به اشغال خود در آورد. اما اسرائیل تحت فشار بین المللی مجبور به تخلیه مناطق اشغالی به استثنای باریکه غزه گردید. به دنبال بسته شدن خلیج عقبه در شمال دریای سرخ، به روی کشتی های اسرائیلی، به دستور ناصر؛ بار دیگر در ۱۹۶۷ م جنگ در گرفت و اسرائیل در همان ساعات نخستین، نیروی هوایی مصر را روی زمین نابود کرد. در این جنگ معروف به "شش روزه"، اسرائیل علاوه بر بقیه خاک فلسطین، صحرای سینا، ارتفاعات جولان در جنوب غربی سوریه، سواحل غربی رود اردن و بخش قدیمی بیت المقدس را اشغال کرد. در اکتبر ۱۹۷۲، در عید مذهبی یهودیان، یوم کیپور، مصر بار دیگر با اسرائیل وارد جنگ شد. در جنگ کیپور، مصریها در ابتدا بخش هایی از سرزمین خود را پس گرفتند، اما با حمایت همه جانبه امریکا، این جنگ نیز به سود اسرائیل پایان یافت. در نوامبر ۱۹۷۷، رئیس جمهور مصر ، محمد انور السادات، به اسرائیل سفر کرد و باب سازش را گشود و در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸، در کمپ دیوید، اقامتگاه تفریحی رئیس جمهور آمریکا در نزدیکی واشنگتن دی سی، در قراردادی که به همین نام معروف شد، مصر، اسرائیل را به رسمیت شناخت و اسرائیل نیز متعهد شد صحرای سینا را به تدریج تخلیه کند.

در بهمن ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید. سقوط نظام پهلوی لطمه بزرگی به دولت اسرائیل محسوب می شد. از اواسط دهه ۱۳۳۰ ش، نظام پهلوی برای تقویت دستگاه امنیتی تازه تأسیس خود، ساواک ، رو به اسرائیل آورد. ساواک و موساد همکاریهای بسیار نزدیکی با هم داشتند. آموزش کارمندان ساواک در اسرائیل از عمده ترین این همکاریها بود. اسرائیل در خوزستان، ایلام و کردستان سه پایگاه جاسوسی در اختیار داشت. ایران بزرگترین فروشنده تشت به اسرائیل بود و اسرائیل بدون نفت ایران قادر به پیروزی در چهار جنگ بزرگ خود با اعراب نبود. اسرائیلیها طرح های نظامی و غیرنظامی متعددی را در ایران در دست داشتند، نظیر طرح کشت و صنعت ۱۲۵ هزار جریبی قزوین، فروش مسلسلهای یوزی قراردادهای تسلیحاتی با نیروی هوایی و ... با فروپاشی رژیم پهلوی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، سفارت اسرائیل در تهران، که تا آن زمان ظاهرا یک دفتر نمایندگی بازرگانی محسوب می شد، تعطیل و به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) واگذار شد. دیپلماتهای اسرائیلی هفت روز بعد با عده ای از آمریکاییها ایران را ترک کردند. با آغاز جنگ عراق علیه ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، اسرائیل به طور غیر رسمی در کنار عراق قرار گرفت. عراقیها علاوه بر تسلیحات رزمی اسرائیلی از کمک و نفوذ آنها بر فروشندگان اسلحه در غرب نیز برخوردار شدند.

در سال ۱۹۸۲ م اسرائیل پس از تخلیه صحرای سینا، به بهانه سرکوب گروههای مبارز فلسطینی، نیمی از کشور لبنان، از جمله بیروت پایتخت آن را به اشغال خود در آورد. در پی گسترش مبارزات ضداسرائیلی و انفجار مقر نظامیان آمریکایی در بیروت در ۱۹۸۵ م در یک عملیات شهادت طلبانه، اسرائیل مجبور شد خاک لبنان را به جز بخشی در نوار مرزی جنوبی ترک گوید. در ۱۹۸۷ م / ۱۳۶۶ ش انتفاضه در سرزمینهای اشغالی آغاز شد و در پی آن در ۱۹۹۳ م، اسرائیل مجبور شد در توافقی کاملا یک طرفه با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) نوار غزه و شهرهای بزرگ کرانه باختری رود اردن را به دولت خودگردان فلسطینی واگذار کند. این اولین بار در تاریخ دولت اسرائیل بود که اسرائیلیها هویت فلسطینی را از نظر سیاسی می پذیرفتند. پیش از این اسرائیلیها تنها با کشورهای عربی همسایه خود حاضر به گفت و گو بودند و نه با فرد یا سازمانی که نام فلسطینی بر خود داشته باشد.

یهودیان افراطی اجرای این توافق نامه را تاب نیاوردند و در ۴ نوامبر ۱۹۹۵ نخست وزیر اسرائیل به دست یک دانشجوی افراطی به قتل رسید. با وساطت امریکاییها گفت و گوهای سازش تاکنون ادامه یافته است، اما این گفت و گوها نتوانسته انتفاضه را مهار و امنیت را به اسرائیل بازگرداند. در می سال ۲۰۰۰، پس از دو دهه مبارزه خونبار، چریکهای حزب الله لبنان موفق شدند، بقایای ارتش اسرائیل را از نوار مرزی جنوب کشور خود بیرون برانند و جایگزین نیروهای اسرائیلی در جنوب لبنان شوند. حزب الله سازمانی چریکی و شیعی است که با الگوبرداری از انقلاب اسلامی ایران در اوایل دهه ۱۹۸۰ م و در پی اشغال جنوب لبنان شکل گرفت. اسرائیل با بهره از کمکهای همه جانبه آمریکا همواره برتری خود نسبت به همسایگانش را حفظ کرده است. برتری در فناوری نظامی و غیرنظامی، دستگاه امنیتی و دسترس به کلاهکهای هسته ای شاهدی بر این مدعاست.


رده‌های این صفحه : درباره فلسطین




جعبه ابزار