• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 
عیسی لطف آبادی
Eisa_Lotfabadi
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۲/۰۹/۰۱ روستای سوته خیل
تحصیلات پایان دوره ابتدایی
وضعیت تاهل متاهل / دو فرزند
نوع عضویت پاسدار / ل ۲۵ کربلا
مسئولیت فرمانده گروهان
شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ عملیات کربلای ۵
محل دفن گلزار شهدای زیارتکلا

یکم آذر ۱۳۴۲، در روستای سوته‌خیل از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. اولین فرزند خانواده بود. پدرش محمد، کشاورزی می‌کرد و مادرش ماری پیام نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۰ ازدواج نمود و صاحب دو فرزندِ پسر (روح الله، عباسعلی) شد. عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و از لشکر ۲۵ کربلا، رسته مهندسی با تخصص تخریب چی و با مسئولیت فرمانده گروهان در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی ۱۳۶۵ (سال هفتم جنگ تحمیلی) در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج در بیست و سه سالگی به شهادت رسید. پیکرش نه سال در منطقه جا ماند و مفقودالاثر بود. سال ۱۳۷۴ تشییع و در گلزار شهدای روستای زیارتکلا دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید لطف آبادی

[ویرایش]

با درود و سلام به پیشگاه امام زمان و نائب برحقش امام خمینی ، با درود و سلام بر امام زمان که قلبها انتظار اوست و سلام و درود برخمینی بت شکن و سلام و درود بر شهیدان صدر اسلام تا شهدای انقلاب اسلامی که با نثار خون مبارکشان این نهال اسلام را آبیاری کرده اند، با درود و سلام بر معلولین و مجروحین جنگ که عضوی از بدن مبارکشان را فدای اسلام کردند و حسین گونه در راه این انقلاب جنگیدند و سلام و درود بر اسرایی که در گوشه زندان بعثی عراق زیر شکنجه، کفار ناله میزنند . رسول اکرم صل اله علیه و آله فرموده اند باید هر مومن یا مومنه ای که در قید حیات است برای خود وصیت نامهای باقی بگذارد " خدا را سپاس که به من فرصت داده تا بتوانم چند خطی بنام وصیت نامه از خود باقی بگذارم. اینجانب عیسی لطف آبادی در تاریخ ۶۵/۵/۱۵ به جبهه حق علیه باطل اعزام شدم و خیلی خیلی خوشحالم که با دشمنان اسلام نبرد کنم، چون کشور ما را ظالمان حمله کردند و قسمتی از خاک ما را تجاوز کردند و ما چرا ساکت بنشینیم ، امام بزرگوارمان فرموده اند که ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم ، بنده بخاطر اسلام و حریم کشور نتوانسته ام در پشت جبهه بمانم، چرا که اسلام در خطر است، من از جان و مال گذشتم و برای اسلام بپا خواستم خداوند در قرآن میفرماید آنهائی که در راه خدا کشته میشوند مرده نیستند بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگار روزی میخورند، خدایا تو تنها قادری نه کسی دیگر، تو را به نام عظمت ، تو را به نام الرحمن ، تورا به آنهائی که در دنیا شفیع انسانها قرارمی دهی ، تورا به دودمان پاك انبیاء و اولیا و شهدا مرا ببخش و بیامورز و این جانب را از چاکران شهدا قرار بده. نگذار نامم به بدی در آخرت برده شود، خدایا اگر من به آن مقام لایق نیستم پس مرا به غلامی غلامان شهدا قرار بده ، خدایا تو خود میدانی که ما در دنیا مقروض هستیم چه کنیم به کجا روی آوریم اگر تو ما را نبخشی خدایا به کجا پناه ببریم. خدایا تو دریای رحمتی ما را در آن دریا غسل ده ، خدایا تورا قسم به کودکان شهدا و تورا به ارواح پاك ،طیبه شهدا از گناه من بگذر خدایا به عزت و جلال و مقام شهدا نـــــــام شهید بر من قرار بده. پدرجان: می دانم که برای من زحمت فراوان کشیدهای من به پدری چون شما افتخار میکنم و میدانم که از دست دادن فرزند بسیار بسیار دشوار است . کمی صبر کن و باورکن که من امانتی بودم در نزد شما، خدارا شکر کن که امانت را به خوبی به صاحبش بازگرداندی پدرجان اگر در طول زندگی و در مدت جوانی و یا این چند مدتی که در خدمت شما بوده ام کاری بدی کرده ام یا اگر حرف شما را گوش نکرده ام و یا اگر حرکات ناپسندی از این حقیر سر زده است باید به بزرگواری خودتان مرا عفو و بخشش دهید ... مادرجان : من مي دانم که شما برای من چه رنجها تحمل کردی ، شبها سر گهواره ام نخوابیدی تا مرا بزرگم کردی. مادر جان برای می گریه نکن و همیشه شاد باش تا من شاد باشم، همیشه امام را دعاکن، رزمندگان و اسیران و معلولین مجروحین را در سر نماز دعاکنند که انشاء اله به بیروزی نهائی برسند. مادرجان مرا ببخش که زحمت های شما را نتوانستم جبران کنم و من میدانم که برای من زحمتهای فراوان کشیدی من از زحمتهای شما خیلی خیلی ممنونم .

پیام من به برادرانم این است که همیشه بیاد امام باشید و امام را دعا کنید و از امام جلوتر نروید که گمراه شوید و از او عقب نمانید که هلاک میشوید، برادرانم مرا ببخشید که در حق شما برادری نکرده ام و از شما تقاضا میکنم که دست به دست هم داده و بچه های مرا خوب داشته و از آنها نگهداری کنید تا بتوانید در پیش خدا عزیز باشید. همسر عزیزم : بعد از شهادتم باید زینب وار زندگی کنی و ادامه دهنده راه زینب سلام الله علیها بوده باشی، همه هیچ وقت در نماز کاهلی نکنید این جمله را به همه میگویم، چون نماز ستون دین است و همیشه بر سر نماز امام و رزمندگان و اسیران و مجروحین و معلولین را دعا کنید تا با پیروزی نهائی به آغوش خانواده هایش برگردند . خواهران عزیز : میدانم داغ برادر چقدر سخته، می دانم از دست دادن برادر خیلی خیلی دشوار است ، شما باید داشته باشید و همانند حضرت زینب باشد امام و رزمندگان و اسرا را دعاکنید و حجابتان را حفظ کنید زیرا حجاب شما کوبنده تراز سلاح من است. پیام من به دوستان و فامیلان این است دوستان و فامیلان عزیز ، اگر من در حق شما کاری بدی کردم یا اگر نسبت به شما خطائی از اینجانب سرزده است به بزرگواریتان مرا ببخشید و تقاضای من از شما این است کــ به رزمندگان و معلولین و مجروحین دعا کنید تا انشاء الله با پیروزی نهائی به وطن برگردند . پیمام من به برادران و خواهران مومن و شهید پرور شهر و روستا به خصوص روستای مستضعف و مظلوم زیست لائی سوته خیل این است که مسجدها را خالی نکنند و امام را دعا کنند و همیشه دنبال عبادت باشند و اسلحه افتاده. شهدای عزیزشان را بدست گیرند و برعلیه ظالمان بپاخیزند و نبرد کنند . اگر بنده شهید شدم مرا به مزار آقوز گله دفن کنید یا اگر میتوانید مرا چهارده سر زمینه "قبر" بخرید و درگلزار شهدای لائی دفن کنید، اگر زمین "قبر" را نخریده اید مرا آنجا دفن نکنید . با خمینی تا شهادت رهسپارم. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار






جعبه ابزار