• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طاهر حاجیان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نهم خرداد ۱۳۳۸، در روستای فریمک از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. مادرش سلیمه یحیی نژاد و پدرش اسماعیل نام داشت. خواندن و نوشتن می دانست. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک فرزند پسر (نادر) شد. مجرد بود. به عنوان سرباز ارتش از لشکر ۲۸ کردستان در جبهه حضور یافت. ششم تیر ۱۳۶۲ (سال سوم جنگ تحمیلی) در منطقه سردشت در بیست و چهار سالگی به شهادت رسید. پیکرش در منطقه جا ماند و مفقودالاثر شد. نوزدهم مرداد ۱۳۷۵ تشییع و در زادگاهش فریمک دفن شد.


۱ - وصیتنامه شهید حاجیان

[ویرایش]

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، خداوندا از تو خواستارم که مرگم را شهادت در راه خودت و رسولت و در کنار اولیائت قرار دهی ، خدای را شکر میکنم که به من مهلت داد تا از خواب غفلت بیدار شوم و در پی بیداریم اسلام را بشناسم و به ان ایمان اورم و افتخار میکنم بر اینکه ایدئولوژی اسلام و مکتبم مکتب محمد صل الله علیه و آله است و در راه این مکتب به شهادت رسیدم . قانون الهی است که ادمی روزی به دنیا می اید و روزی نیز از دنیا میرود پس چرا ما باید بمیریم چرا در رختخواب منتظر مرگ سیاه باشیم؟ و خودمان به پیشتاز مرگ سرخ نرویم؟ مرگی که ایمان ما را کامل میکند و به ما سعادت جاودانه میبخشد. ای مسلمانان متحد شود. بدانید که تجاوز به مرزها و اشغال خاک های مسلمانان و به راه انداختن جنگ های داخلی همه توطئه هایی است که ابر جنایتکاران برای نابودی اسلام چیده اند. ولی غافل از آنند که اگر ما را روزی صد بار بکشند دوباره زنده خواهیم شد و اگر ما را در اتش بسوزانند دوباره شکل میگیریم و نمیگذاریم که دست مستکبرین بر سر مستضعف فرود اید .

خدایا تو شاهدی که من این راه را ازادانه انتخاب کردم فقط برای رسیدن به تو و سعادت اخروی نه برای هوای نفسانی و نه برای شهرت من بخاطر مسئولیت خطیری که در برابر این انقلاب دارم انقلابی که متعلق به طبقات مستضعف است که به کردستان امده ام تا به مردم محروم و رنج کشیده اش که سالها در چنگال ایادی سرسپرده امریکا در این منطقه اشوب زده گرفتار بودند و از کمترین وسایل زندگی بی بهره بودند شریک غم باشم بعد از نماز با خدای خود اینگونه درد و دل میکرد: قسم به کردستان قسم به کوه های بلند و دره های عمیقش . قسم به مردم محروم و فقیرش و قسم به شهدای مظلوم و غریبش قسم به ضجه کودکان مظلومش تا اسلام را به تمام دنیا صادر نکنیم از پای نمینشینیم . هنگامیکه میخواهید مرا به خاک بسپارید دستهایم را باز بگذارید تا ببینید که چیزی را از مال دنیا نبرده ام و چشمانم را باز بگذارید تا دشمنان ببینند که کور کورانه نیامده ام . همسر عزیزم و مادر مهربانم و پدرم در غم از دست دادنم سرد و غمگین مشو و به صلابت کوه باش و به عظمت روح همچنان دعا به جان امام امت کن و دعا به جان رزمندگان اسلام. سخنی با برادرانم : شما دیگر هیچ احتیاجی به سفارش من ندارید در راه امام حسین قدم بردارید و تا شهادت بکوشید . خواهرانم پس از شهادتم صبور باشید و زینب گونه پیام شهدا را به گوش جهانیان بخصوص مردم منطقه برسانید در پایان وصیت میکنم در زادگاهم روستای پریمک دفنم کنید. والسلام






جعبه ابزار