• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید محمدقاسم حسینی چم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سید محمدقاسم حسینی چم
s.mohamad.qasem.hoseini.cham
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۳۹ میدان سادات
تحصیلات ابتدایی / حوزوی
وضعیت تاهل توضیحات
نوع عضویت بسیجی
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۱/۰۸/۱۶ عین خوش
محل دفن گلزار شهدای میدان سادات



۱ - سرگذشت نامه

[ویرایش]

شهید محمد قاسم حسینی چم از تبار سادات امامزاده غالب حسینی به سال ۱۳۳۹ در روستای میدان از توابع بخش دیشموک شهرستان کهگیلویه در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. (البته سن واقعی ایشان حدود چهار سال از سن شناسنامه ای بیشتر بود.) پدرش سیدمحمدلطیف و مادرش جان بیبی نام داشت. از زمان کودکی دارای استعداد و خلاقیت های فوق العاده ای بود چون منطقه دور افتاده و فاقد امکانات بود، او با ساختن اشیایی از قبیل مجسمه های گِلی ، آسیاب گلی ، انواع وسایل چوبی از قبیل قاشق کمچه ، چوب دستی و ... استعداد درونی خود را بروز می داد با این استعداد در میان جوانان ، علی رغم کمی سن ، به «استاد قاسم » معروف شد شغل رایج در روستا ، کشاورزی و دامداری بود ، لذا پدر شهید اغلب به کشاورزی اشتغال داشت. سید محمد قاسم در ساخت ابزار و ادوات کشاورزی مهارت خاصی بدست آورد و در زمینه کاشت و برداشت محصولات کشاورزی خصوصاً شالیکاری و برداشت برنج کمتر کسی توان رقابت با ایشان را داشت. متانت و حوصله شهید در انجام کارها باعث سر رفتن حوصله دیگران و خرده گرفتن بر شهید می شد. ولی او کیفیت کار برایش مهم بود نه نظرات عجولانه دیگران .

۱.۱ - هجرت به شهر مقدس قم


زمانی که شهید و بنده به سن بلوغ رسیده بودیم و از پدر و مادرمان پشتیبانی می کردیم زندگی برای خانواده ما سخت بود و ماندن در روستای میدان على رغم زحمات طاقت فرسای پدرمان و عمران و آبادانی که توسط او صورت گرفته بود غیر ممکن بود. لذا در سال ١٣٥٦ تصمیم گرفتیم به شهر قم مهاجرت نمائیم . بنده در قم به تحصیلاتم ادامه دادم و شهید با توجه به مهارتش به کار بنایی و کاشی کاری مشغول شد. با توجه به آغاز انقلاب اسلامی، زندگی برای ما که تازه به شهر قم آمده بودیم مشکل بود. تنها چیزی که موجب روحیه و دلخوشی خانواده بود امید به پیروزی انقلاب اسلامی و اجرای عدالت و از بین رفتن ظلم و ستم در کشور بود. شهید به مدرسه رسمی نرفته بود اما سواد خواندن و نوشتن یاد گرفت و به راحتی قرآن می خواند با توجه به روحیه خاص مذهبی و علاقه به ائمه اطهار جذب حوزه علمیه قم شد. او ضمن تحصيل علوم دینی به کار بنایی و ساختمانی نیز مشغول بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ خانواده ما به روستای میدان مراجعت نمود و اینجانب و شهید بزرگوار در قم به تحصیلاتمان ادامه دادیم .
St.hosini.cham

۱.۲ - شهادت و تشییع باشکوه


با شروع جنگ تحميلى او داوطلب حضور در میادین حق علیه باطل شد. از طریق سپاه پاسداران قم به جبهه اعزام و پس از رشادت های فراوان سرانجام در تاریخ ١٣٦١/٨/١٦ در منطقه عین خوش بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد. خبر شهادت شهید از طریق سپاه پاسداران قم اعلام شد در این زمان فقط بنده از اعضای خانواده و تعدادی از فامیل و بستگان در قم سکونت داشتیم لذا، به منظور عمل به وصیت نامه شهید مبنی بر دفن پیکرش در روستای «میدان» و جلب رضايت والدين ، على رغم مشكلات و بعد مسافت به آن منطقه عزیمت کردیم . آنهایی که مسیر لردگان تا سیلاب و کلوار و آجم را پیاده روی کرده اند به خوبی استحضار دارند که انتقال جسد با پای پیاده دراین مسیر کوهستانی و با وجود دره های عمیق و رودخانه ها و پستی و بلندی های ناهموار دارای چه مشقت و زحماتی است!قابل ذکر است شهيد محمد قاسم ، اولین شهیدی بود که مردم سرحد نشین و محروم دهستان آجم (سادات حسینی سيلاب و كلوار آجم ، میدان و رود ریش ) تقدیم انقلاب اسلامی نموده اند، لذا خاکسپاری ایشان در آن منطقه با توجه به علاقه و درخواست اهالی ، امری ضروری و پسندیده بود و تحمل سختی های راه جهت این امر مهم و حفظ ارزشهای اسلامی عاقلانه و منطقی بوده است. علی ای حال با همکاری و هماهنگی سپاه پاسداران و بنیاد شهيد قم شبانه جنازه را به سمت لردگان حرکت دادیم. فردای آن روز تشییع جنازه با شکوهی در شهر لردگان با حضور جمعیت کثیری که سابقه آشنایی با سادات حسینی را داشتند انجام گرفت. سپس با تعدادی ماشین عازم منطقه سرقلعه / گرگر شدیم . و در آنجا مردم روستاهای سیلاب و کلوار میدان ، رودریش ، آجم و زیلایی در کنار رودخانه خرسان به استقبال پیکر شهید آمده بودند، جنازه شهید را در بر گرفتند. علت این استقبال در درجه اول عنایتی که مردم به شهدا و همچنین نسبت به آن عزیزان خصوصاً این شهید عزیز داشتند ، دوم : نجابت و درستکاری و خیر اندیشی شهید حسینی چم و همچنین نخستین شهید منطقه بودن از دلایل استقبال باشکوه مردم بود . هنگام ظهر در کنار رودخانه خرسان، مراسم عزاداری همچون ایام محرم و عزاداری سالار شهیدان برگزار گردید. آنگاه تابوت بر دوش مردم و برفراز دست های جمعیت مشتاق در ادامه مسیر به حرکت درآمد. مسیر کاملاً ناهموارو کوهستانی بود . شب در منطقه زرین زیلایی به استراحت پرداختیم . مردم شهید خود را در بر گرفته و با روشن کردن آتش و بیدار باش در شب از پیکر مطهر شهید پاسداری کردند. آن شب برای منطقه زرین، خاطره انگیز و بیاد ماندنی بود.
صبح روز بعد به سمت منطقه خرم راه سادات حسینی که محل سکونت قبلی خانواده شهید و زادگاه پدر شهید بود حرکت کردیم. شب را در این منطقه به صبح رساندیم و در اینجا هم واقعاً عزاداری و استقبال مردم قابل توصیف نبود . سادات خرمراه اصرار داشتند که جنازه در همین مکان دفن شود و چون زادگاه اصلی شهید( پدر شهید ) می باشد لذا خلاف وصیت شهید نخواهد بود ولی پدر شهید راضی نشد و مردم هم با کمال احترام و اشتیاق به این تصمیم گردن نهادند . صبح روز بعد مسیر را ادامه دادیم و ظهر به روستای «میدان» زادگاه شهید رسیدیم. چه شور و حالی بود آن روز همه مشغول عزاداری بودند بزرگان، خانواده شهید را دعوت به صبر و آرامش می کردند و به آنها تسلی خاطر دادند . على رغم مهیا بودن قبر اهالی مانع خاکسپاری شدند و آنها شب سوم را در کنار پیکر مطهر شهید به صبح رساندند. در نهایت جنازه شهید پس از چهار شبانه روز که از قم انتقال داده شده بود در کنار خانه گلی پدرش و در جوار روستای میدان در میان شور و اندوه عشاير غيور وبا وفا و ولایت مدار در آرامگاه ابدیش به خاک سپرده شد. (قابل ذکر است که بدن مطهر شهید بعد از چندین شبانه روز حداقل از قم تا محل دفن ۵ روز و از جبهه تا قم به مدت نامعلوم ) هنوز از طراوت خاص و بوی خوش برخوردار بود و این موضوع و عدم تغییر ظاهری جنازه باعث تعجب و عبرت اهالی منطقه شده بود)
MAZ.s.mohamad.qasem.hoseini.cham






جعبه ابزار