یکم مرداد ۱۳۴۳، در روستای بایعکلا از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند هفتم خانواده بود. مادرش مریم شورائی و پدرش سیدمحمد نام داشت. تا سوم راهنمایی درس خواند. شاگرد مکانیک بود. مجرد بود. به عنوان پاسدار در لشکر ۲۵ کربلا، رسته توپخانه و با مسئولیت فرمانده گروهان به اسلام خدمت کرد. دوازدهم مرداد ۱۳۶۴ (سال پنجم جنگ تحمیلی) در منطقه سردشت بر اثر انفجار مین در جاده از ناحیه پا و پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و در بیست و یک سالگی به شهادت رسید. پیکرش هشت روز بعد تشییع و در زادگاهش بایعکلا دفن شد. ۱ - وصیتنامه شهید هاشمی نژاد[ویرایش]ضمن اقرار به وحدانیت باری تعالی و نبوت جمیع انبیاء از آدم تا خاتم النبین محمد ابن عبدالله و همچنین ایمان به چهارده اختر تابناک الهی از حضرت رسول اکرم تا حضرت مهدی و در زمان غیبت امام دوازدهم رهبر عالمیان ولایت برعهده فقهای جامع شرایط که رأس آن حضرت امام خمینی میباشد اقرار مینمایم سپاس خدای باری تعالی که به ما نعمت سلامتی عطا کرده است و مرا در زمانی متولد کرده که قانون الله و نقش ولایت در جامعه در حال اجراء می باشد سپاس می گویم خدای را که مرا در جوانی بیشتر از این نگذاشته قلب سیاه و تاریکم ظلمانی تر شود خدای را سپاس میگویم که به من فهم رفتن در راه خودش "حق" را به من عطا کرده است خدایا از گناهان من حقیر در گذر و من را به راه نیکی و پاکی هدایت فرما بار الهی اگر عمر من بـه فرض پنجاه سال است آن را بگیر و بقدر یک چشم بهم زدن عمر رهبرم بیفزا خدا جوانی گولم زد گناه نمودم نعمت دادی شکر آن را نیاوردم همتم دادی لیکن بی همتی نمودم این ایمان قرآن شرف و حیثیت دادی به آن اعتنا نکردم نمی دانم با چه رویی به درگاهت بیایم بارالهی بحق خون حسین مظلوم که این خون او چه خونی است که چشم ما لایق دیدن برکت آن خون را ندارد بارالهی مرا به راه راست هدایت کن و مرا جزء سربازان اسلام قرارده. اگر لیاقت دارم شهادت را نصیبم گردان . سخنی باشما پدر و مادر عزیز و از طلا گران بها ترم دارم نمیدانم این زبانم با چه رویی قادر به طلب رضایت از شما است الان که در حال نوشتن وصیت نامه خود میباشم نمی دانم که چگونه شما را نسبت به خود راضی کنم در طول عمر کوتاهم آنقدر شما را آزرده ام که نمی دانم راضیتان بنمایم و در آن دنیا برگه رضایت از شما دریافت نمایم ولی این را میدانم با این همه حال دوستم دارید و میدانم این پدر و مادر که اگر خبر شهادت مرا به شما بدهند ناراحت میشوید لیکن صبرتان برای خدا زیاد است انشاا... زیادترهم می شود و میدانید که خدای متعال میفرماید آفرین برشما که خوب امانت داری بودید که از شما تشکر خواهم کرد پدر عزیزم همچون کوه استوار باش و مگذار که یک لحظه افراد فرصت طلب از گرد راه برسند و دسترنج تو را که همان خون فرزندانت میباشد از تو بگیرند و اجر شما را در مقابل خدا ضایع نمایند. مادرم نکند گریه کنی بر سرخاکم هرگز نکند جامه مشکی به تن خویش کنی گریه کن برهمه یاران حسین بن علی . نکند اشک بریزی برسر تربت پاکم هرگز اگر هم مادریت صبر تو را برده زکف گریه کن بهر على اكبر و عباس و دگر یارانش که لب تشنه زصد زخم بدن کشته شدند برادرانم برادران حزب الهی ،برادرانم برادر خود را الگو قرار دهید نه من را و از او سرمشق بگیرید بیشتر برای اسلام و انقلاب خدمت کنید و هی نگوئید جبهه چون حزب الهی است که باید این انقلاب را باهمه ابعادش نگهداری نماید و به صاحب اصلی اش ولی عصر تحویل بدهد که خداوند متعال پشتیبان و نگهدار همه شماست و مواظب باشید که ضد انقلاب سوء استفاده ننماید و در همه جا نقش داشته باشید و تا آنجا که میتوانید در فعالیتهای مذهبی شرکت نماید و گوش به فرمان امام امت بنیانگذار جمهوری اسلامی و ولایت فقیه باشید و قدر یاران امام همانند آیت الله مشکینی و برادر رفسنجانی را بدانید خواهرانم خواهران حزب الهی ممکن است شما فکر کنید که چرا این شهادت فیض تنها نصیب براداران میشود لیکن ای خواهرانم این را بدانید که سنگر حجاب و مسجد و مدرسه و غیره خصوصاً تربیت فرزندانتان خیلی کوشا باشید که فعالیت شما از خون ما پر ارج تر و کوبنده تر است و نیز فیض آن کمتر از شهادت نیست و اما آخرین کلام به افراد ضد انقلابی که میخواهند خون شهدا را پایمال نمایند : شما بدانید که دیدار ما در روز قیامت و در سر پل صراط میباشد خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار و در ضمن هر کجا که پدر و مادرم می دانند مرا دفن کنند والسلام - خدایارو نگهدارتان باشد |