دوم فروردین ۱۳۳۳، در روستای قلعهسر از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند دوم خانواده بود. مادرش زینب خاتون و پدرش محمدقلی نام داشت. پایه پنجم ابتدایی را در زادگاهش قلعهسر خواند. سال ۱۳۵۵ ازدواج نمود و صاحب شش فرزند (چهار دختر، دو پسر) شد. مدتی در معدن سنگ کار میکرد. عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و از لشکر ۲۵ کربلا، رسته اطلاعات در جبهه حضور یافت. مدتی آموزش تخصصی حفاظت از شخصیت دید سپس با مسئولیت محافظ به کارگیری شد. بارها در جبهههای جنگ مجروح شد و تا مرز شهادت پیش رفت. چهارم تیر ۱۳۶۷ (سال هشتم جنگ تحمیلی) در منطقه جزیرهمجنون و در عملیات توکلنا علی الله، در سی و چهار سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک شهید شعبانی در چهارم اسفند ۱۳۶۷ تشییع و در زادگاهش قلعهسر دفن شد. ۱ - وصیتنامه شهید شعبانی[ویرایش]اینجانب رجبعلی شعبانی فرزند محمد قلی وصیت نامه خود را در تاریخ ۱۳۶۳/۴/۲ در جبهه پاسگاه زید در خاک عراق شروع میکنم ای خدای معبود من ای آنکه تمام سلولهای بدنم بر وجود عظمتت گواهی میدهد ای هستی بخش ای خالق موجودات اینکه بنده حقیرت که دارم جهت نبرد با دشمنان اسلام و قرآن همچون جان برکف بر علیه کافران مبارزه میکنم امیدوارم خدای بزرگ اعمالم را بپذیرد این حقیر آگاهانه دریافتم که اسلام عزیز و مسلمین در خطر ابرقدرتها و متجاوزان قرار گرفته اند، از تمام وابستگی های دنیوی دست کشیده و مشتاقانه و با علاقه خاصی که به اسلام و پایداری آن در جهان دارم از جان خود میگذرم و به ندای رهبر کبیر انقلاب این نائب بر حق امام زمان لبیک گفته تا بتوانم به خواست خدای بزرگ در صف یاران اباعبدالله الحسین قرار گیرم، و تذکرات حقیرانه ام اینست که ما در گذشته همیشه این جمله بر سر زبانهایمان تکلم میشد که میگفتم، ای کاش ما در زمان امام حسین می بودیم و به ندای او و یارانش لبیک میگفتیم ولی باید اکنون قبول کنیم که زمان زمان امام حسین است و تمام برنامه های و قوانین ما بر اساس اسلام به پیش می رود تا پیروزیهایی که در طی شش سال از انقلاب و پیروزیی که در جبهه ها رزمندگان پرتوان اسلام به دست می آورند همه اینها امدادهای غیبی و با یاری ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف و این پیروزیها را باید در رهبری های پیامبرگونه امام عزیزمان و روحانیون مبارز دانست که پیشگامان این پیروزیها و نهضت ها بوده اند، امت شهید پرور ایران هر خدمتی الان به این جامعه میکنید یاری به اسلام و امام حسین است و من حقیرانه با خلوص قلب یک جمله به عنوان یادآوری صحنه کربلا به امام حسین میگویم ای حسین جان در کربلا هر یک شهیدی که به خونش می غلطید می آمدی بر بالین آنها و بوسه برگونه اش میزدی من نیز یکی از فدائیان علی اکبر توام آنگاه که در زمین تفدیده جنوب در خون خود می غلطم آرزو دارم بیایی و دست مبارکت را بر روی قلب سوخته ام بگذاری و عطش عشق مرا نسبت به خدا و پیامبر و اهل بیت ببینی و با وصالت این عطش جانسوز را آرامش بخشی. یک سفارش حقیرانه ام به امت همیشه در صحنه این است که ای عزیزانم جبهه های جنگ و رزمندگان را فراموش نکنید، زیرا همانطوری که امان عزیز فرمود این جنگ برای ما نعمت بوده اما یک جلمه ای هم به ضد انقلابیون، محتکران، گرانفروشان و منحرفان از طریق الی الله یک لحظه به خود و دنیا فکر کنید و به عاقبت فکر کنید و از گذشته ها عبرت بگیرید آخر تاکی برای چه این همه به فکر دنیا باشید ردههای این صفحه : شهدای پاسدار (شهرستان نکا) | شهدای تفحص شده (نکا) | شهدای روستای قلعه سر علیا | شهدای شهرستان نکا
|