تبعید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تبعید یعنی دور کردن. پس از روی کار آمدن
سلطنت پهلوی ، این کلمه رفته رفته مفهوم سیاسی پیدا کرد. وقتی حکومت، کسی را به جرم سیاسی از شهر خود دور می کرد و او را به اقامت در منطقه ای دیگر مجبور می نمود می گفتند تبعید صورت گرفته است. پس تبعید نوعی مجازات برای مبارزان سیاسی بود که دادگاهها برای آن متهمان در نظر می گرفتند. به تبعید، "نفی بلد" هم می گویند. در دوره حکومت پهلوی دوم، از این مجازات برای دور کردن مبارزان از شهرهای شان، فراوان استفاده می شد. مناطقی که تبعیدشدگان به آنجا فرستاده می شدند، بد آب و هوا، دور از مرکز و معمولا در استانهای مرزی بود. چابهار، بندرلنگه، ایرانشهر، زابل، گنبد کاووس سقز، فیروز آباد، بافت، جیرفت، شوشتر، اسلام آباد غرب و انارک از جمله تبعیدگاههای ایران بودند.
مدت زمان تبعید، بنابر حکمی که دادگاه می داد تعیین می شد: شش ماه، یک سال، اما معمولا دو سال یا بیشتر بود. روحانیان سیاسی بیش از دیگر گروه های اجتماعی تبعید می شدند. برای نمونه از دی ماه ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۵۷ پنجاه روحانی تبعید شدند. این تبعیدها که با اوج گیری نهضت اسلامی همراه بود، بدون حکم دادگاه صورت می گرفت. کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی در هر شهر تصمیم می گرفت چه شخصی به کجا تبعید شود. به همین دلیل بیشتر آن تبعیدها خلاف قوانین آن زمان بود. با افزایش شمار تبعیدیها، رویداد تازه ای رخ داد، و آن آگاه شدن مردم بود. اهالی مناطق دورافتاده (تبعیدگاهها ) از
تظاهرات ،
راهپیمایی ها و قیامهای عمومی دور بودند، اما با حضور روحانیان تبعیدی، مردم از آنچه در شهرهای بزرگ می گذشت، از زبان کسانی که عامل بروز آن رویدادها بودند، باخبر می شدند. با اینکه تبعیدی ها تحت نظر
ژاندارمری بودند و اجازه فعالیت نداشتند، اما بسیار اتفاق افتاد که روحانیان تبعیدی با سخنرانی و حتی نوشتن اعلامیه به مردم آن منطقه اطلاع رسانی می کردند. به همین دلیل دستگاه امنیتی پس از مدتی محل تبعید آنان را تغییر میداد. در آبان ۱۳۵۷ حکومت شاه که با تظاهرات خیابانی و اعتراضات و اعتصابات گسترده رو به رو بود، مجبور شد گروهی از زندانیان سیاسی و برخی از تبعیدشدگان را آزاد کند. آنان وقتی به شهرهای خود می رسیدند، با استقبال پرشور مردم روبه رو می شدند.