• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علیرضا فلاح نژاد آستانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علیرضا فلاح نژاد آستانی
Ali_Reza_fallahnezhad_Astani
اطلاعات شخصی
تولد ۱۳۴۴/۰۱/۰۵ روستای گلبستان
تحصیلات پایه اول راهنمایی
وضعیت تاهل مجرد
نوع عضویت سرباز سپاه پاسداران
مسئولیت توضیحات
شهادت ۱۳۶۴/۰۳/۳۰ عملیات قدس ۱
محل دفن گلزار شهدای گلبستان

پنجم فروردین ۱۳۴۴، در روستای گلبستان از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. فرزند پنجم خانواده بود. پدرش محمد حسین، کشاورزی می‌کرد و مادرش سکینه صادقی نوا نام داشت. اول راهنمایی را در زادگاهش خواند. مجرد بود. دوسال در جهاد سازندگی به صورت داوطلب خدمت کرد. سرباز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در گردان پدافند هوایی سوم شعبان اهواز در سی‌ام خرداد ۱۳۶۴ (سال پنجم جنگ تحمیلی) در منطقه هورالعظیم و در عملیات قدس یک شیمیایی شد. بیست و سوم آبان ۱۳۶۴ پس از چند ماه بستری بودن در بیست سالگی به شهادت رسید. پیکرش پس از تشییع در زادگاهش گلبستان دفن شد. او را علی نیز می‌نامیدند.


۱ - وصیتنامه شهید فلاح نژاد

[ویرایش]

به نام خدا خدائی که به من هستی بخشید تا در صراط مستقیم حرکت کنم. خدائی که ابراهیم را از آتش و موسی را از آب نجات داد و خدائی که برای راهنمایی بشر پیامبرانی فرستاد و آنان نیز در راه الله به سوی معشوق خویش شتافتند و با سلام بر امامان و رهبر کبیر انقلاب نائب الامام خمینی عزیز که کوهها باید استواری و دریاهها خروش را از او یاد بگیرند و آن پیری که هنگامی که لب به سخن میگشاید، غرب و شرق را در امواج سخنان خویش گیج میکند، سخنانی که گوئی از سرشت و اعماق دل میلیونها انسان بیرون می آید و او که بعد از ۱۴ قرن دوباره انقلابی را به سبک انقلاب حسینی در روز عاشورا و در کربلا بپا کرده و به ندای هل من ناصر حسینی پاسخ مثبت داده و می رود تا با رهبری خویش طوفانی که از ایران خروشیدن گرفته کاخ های سفید و کرملین را از جا برکند و با سلام بر ملتمان که امام میگوید: من از صدر اسلام تاکنون این چنین ملتی سراغ ندارم که بهترین هستی خویش و جگر گوشه خویش را هدیه میکند و می روند تا تداوم بخشد، بلکه باید گفت زمینه سازان ظهور مهدی و پایان بخش ظلم و ستم در گیتی باشند ملتی که مظلومیتشان در هفت تیر و رنگ خونشان را در جنوب و غرب کردستان باید یافت و مردمی که خورشید به نظاره آنها ایستاده است و سکوت زمان را تماشا میکند، آری برادر کدامین چشم می توانست باور کند که بار دیگر محراب کوفه طنین ملکوتی فزت و رب الکعبه را شاهد باشد و فواره خون در دشت لاله زار کربلا مرگ را به مسخره بگیرید، دوباره دیگر در شکل مظلومیت عاشورا تجسم یابد و دوازدهم محرم با ۱۵ خرداد گره بخورد.

شهید شدم سلاح مرا بردوش گیرید و راه مرا ادامه دهید و از خون شهیدان و از خون شهیدان کربلا و شهیدان کربلا اسلامی ایران پاسداری کنید. از همه خویشان از حضورشان عذر و معذرت میخواهم که مرا ببخشند و همگی را سلام و دعا میرسانم و از حضور برادران اهل محل عذر و معذرت میخواهم و اگر از من بدی دیده اید مرا ببخشید و امیدوارم که راه مرا ادامه دهید و نگذارید سلاح من بر زمین بیفتد خداوند همه شما را در راه رسیدن به اهداف الهی و درجه نهائی انسانیت که در خور شهیدان است یاری بفرماید. پس از عرض سلام و سلامتی شما امت شهید پرور ایران را از درگاه خداوند متعال خواهانم و انشاءاله که با یاری شما و امام زمان و نایب بر حقش این انقلاب را به پایان برسانید و شر مستکبرین را از این جهان برکنار کنید و پرچم اسلام را در سراسر جهان به احتزاز در آورید. و ما هم دلمان میخواست که باز هم برای اسلام خدمت کنیم ولی دیگر مأموریتمان به پایان رسید و خدا من را به پیش حسین ها و علی اکبرها و امامان دیگر برد و من به پیش شهیدان از سر تا سر اسلام که از عمارها و یاسرها سرچشمه گرفته تا این شهیدان که الان در این نبرد شهید شده اند، رفته ام. ای امت شهید پرور امیدوارم که شما همین راهی که من و امثال من رفته اند شما همان راه را انتخاب کنید که در این راه با سعادت از دنیا بروید و فرزندان خود را هدایت به این راه ،کنید زیرا اگر نکنید در آن دنیا مسئول خواهید بود و ای امت شهید پرور من کوچکتر از این حرفها هستم که برای شما پیامی یا صحبتی بکنم و امیدوارم که از من این پیامها را قبول کنید. بی یاور افتاده بود عوض تشیع جنازه سر بی پیکر او را بر سرنیزه این سو و آن سو می برند مادر بیاد داشته باش، شما جنازه های فرزندانتان را با چه شکوهی تشیع میکنید اما پیکر بی سر حسین مدتها بر خاک گرم کربلا افتاده بود آری بیاد او باش و برای او گریه کن مادر عزیزم دوست داشتی که راه کربلا را برایت باز کنم اما موفق نشدم امیدوارم که همرزمانم این کار را انجام دهند حال اینکه نتوانستم کاری برایت انجام دهم حلالم کن در پایان برای برادرانم و خواهرانم و تمامی فامیلانم و ،دوستانم و برای مردم شهید پرور روستای گلبستان آرزوی موفقیت و پیروزی را از خداوند متعال خواهانم. اگر من شهید شدم مرا پیش شهدای جنگ تحمیلی دفن کنید روستای گلبستان مادرم، خواهرم عروسی من موقعی است که در خون خود ،بغلتم و فدای اسلام و قرآن شوم خدا یار و نگهدار شما باشد. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار والسلام






جعبه ابزار